<p>۴-۱-۲۷-اجتناب از مدح و ذم قوّال<br />درویش چون در حلقه ی سماع حضور می یافت و اقدام به رقص و پایکوبی میکرد، نباید به مدح و ذم و قوال توجّه میکرد.« باید قوّال اگر خوش خواند، نگوید که خوش می خوانی و اگر ناخوش ونا موزون گویدوطبع را خارج کند، نگوید بهتر خوان وبه دل بر وی خصومت نکند و وی را اندر میانه نبیند. » (هجویری،۶۰۹:۱۳۸۸)<br />۴-۱-۲۸-پاداش قوّال<br />علاوهبر پول نقدی که به قوّالان برای مزد آنها داده میشد . صوفیان از سر ذوق و حال، جامهی خود را از تن بیرون میآوردند و به سوی او میافکندند و آن را به او میبخشیدند.کاشانی در این باره در مصباح الهدایه نوشته: « خرقه که از صاحب سماع به قوال رود، دو نوع بود: صحیحه و ممترقه. » (کاشانی، ۱۳۸۸: ۱۳۹)<br /><a href="https://nefo.ir/"><img class="alignnone wp-image-56″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/S-10.png” alt="پایان نامه - مقاله” width="334″ height="105″ /></a><br />۴-۱-۲۹-خرقه دری مجلس سماع<br />زمانی که صوفیان در حلقهی سماع، به سماع میپرداختند، شوری عظیم در میان آنها پدید میآمد، بدان حدّ که بی اختیار و از غلبهی شوریدگی و وجد و
- معماران سازمانی
- سابقه سازمان
- هدف از پیادهسازی
- محدوده درنظر گرفته شده برای دفتر مدیریت پروژه
سازمان و کارکنان
- پیشفرضهای مدیریت
- محدوده پروژهها
- کارکنان پروژهها
- اندازه
کارکردهای پشتیبانی
- متدلوژیها
- ابزارها
- حفظ سوابق
- نوع پشتیبانیها
اجرای پروژه
- ردیابی و گزارشدهی
- ممیزی کردن
- برنامهریزی و زمانبندی
- ارتباطات
- مدیریت تغییرات
بررسی چالشهای پیش روی پیادهسازی دفتر مدیریت پروژه بدان دلیل دارای اهمیت است که با آگاهی از آنها و با در نظر گرفتن راهکارهای مناسب در مقابل آنها، میتوان بستر مناسبتری برای پیادهسازی موفق دفتر مدیریت پروژه در سازمان فراهم نمود.
به عقیده دکتر کرزنر با توجه به تهدیدات و چالشهایی که در پیادهسازی دفتر مدیریت پروژه در سازمانها ایجاد میشود، سازمانها باید وظایف و کارکردهایی که از تأسیس دفتر مدیریت پروژه انتظار دارند را با توجه به فرهنگ سازمانی و میزان پذیرش سازمان نسبت به ایجاد دفتر مدیریت پروژه در سه سطح فعالیتهای با ریسک کم، متوسط و بالا مطابق شکل ۲-۹ تقسیمبندی کنند و سپس متناسب با میزان آمادگی سازمان به مباحث مدیریت پروژه، پیادهسازی دفتر مدیریت پروژه را آغاز نمایند.
معمولاً پیشنهاد میشود دفتر مدیریت پروژه با ریسکهایی با درجه کم آغاز شده و پس از گذشت زمان و ایجاد بازخورد مثبت نسبت به عملکرد دفتر مدیریت پروژه فعالیتهایی که به آنها ریسک متوسط اطلاق میگردد، در زمره وظایف دفتر مدیریت پروژه قرار گیرد، پس از آشنایی کامل سازمان با مباحث مدیریت پروژه و بهکارگیری فعالیتهای دفتر مدیریت پروژه با ریسک کم و متوسط میتوان وظایفی که در گذشته بیشترین مقاومت سازمانی در مقابل آنها بوده که بدان فعالیتهای با ریسک زیاد اطلاق میگردد را جزء وظایف دفتر مدیریت پروژه قرار داد.
فعالیتهای با ریسک کم، به آسانی توسط سازمان پذیرفته میشوند. جابهجایی اندکی در توازن قدرت و اختیار به وجود میآورند و با تغییرات زیادی در سازمان همراه نبوده و تقریبا هیچ تأثیری بر فرهنگ سازمانی ندارند؛
فعالیتهای با ریسک متوسط، تا حدی با مقاومت سازمانی مواجه میشوند. ممکن است به جابهجایی در توازن قدرت و اختیار منجر شوند، اما میتوان با گذشت زمان و به تدریج بر این مقاومت غلبه نمود؛
فعالیتهای با ریسک زیاد، با مقاومت سازمانی بالایی مواجه میشوند، به جابهجایی زیاد توازن قدرت و اختیار منجر میشوند و غلبه بر مقاومت ناشی از آنها نیازمند بهرهگیری از قدرت رهبری بالا میباشد.
(Kerzner, 2005)
شکل ۲-۹- ریسکهای اجرای فعالیتهای دفتر مدیریت پروژه (Kerzner, 2005)
همچنین یزدانی (۱۳۹۱)، پنج دوره زمانی به نامهای نیازسنجی، بسترسازی، انجام کارکردهای با ریسک کم، انجام کارکردهای با ریسک متوسط و انجام کارکردهای با ریسک زیاد را جهت پیادهسازی دفتر مدیریت پروژه در نظر گرفته و الگوی انجام کارکردهای دفتر مدیریت پروژه را در هر یک از این ۵ دوره، مطابق شکل ۲-۱۰ نشان داد. به طور مثال کارکرد آموزش از دوره سوم شروع شده و تا انتها ادامه دارد، در حالی که کارکرد مدیریت منابع باید از دوره پنجم آغاز گردد. همانگونه که در این شکل مشاهده میگردد، مدیریت دانش پروژهها، در زمرهی کارکردهای با ریسک متوسط دفتر مدیریت پروژه به حساب میآید.
عارضهیابی تعیین کارکردهای مورد نیاز تصمیمسازی تصمیمگیری
نیازسنجی
دوره
اول
بسترسازی جلب حمایت تعریف رسالت دفتر مدیریت پروژه تعریف دفتر مدیریت پروژه
بسترسازی
دوره
حال، جامهی خود را پاره میکردندکه به تعبیر آن روزگار خرقه برتن خود میدریدند، و آن را به سوی نوازندگان و قوّالانیا جمع حاضر در مجلس میانداختند. این رها کردن خرقه و انداختن آن به سوی قوّالان یا حاضران در مجلس سماع را، علی فاضل در کتاب شرح و احوال و نقد و تحلیل آثار احمد جام، با تعابیری هم چون: «خرقه اندازی»، « خرقه افکنی،» « قوّال اندازی»، « طرح خرقه»، «خرقه بازی»، آورده است. » (فاضل، ۱۳۷۳: ۱۳۹)حال باید یاد آور شد که القای خرقه در حلقهی سماع، توسّط درویشان مطابق سنّت انجام میشد. سهرودی نوشته: « خرقه انداختن سنّت است. که درآن وقت که کعب زهیر –رض- آن قصیده که درمدح رسول –عللم- انشاد کرده بود، بر رسول- عللم -میخواند، رسول- عللم- خرقهی خودبدو انداخت. » (سهروردی،۱۳۸۴: ۱۹۶)<br />محمّدبن منوّر نیز در این باره در توحید الا اسرار آورده: «مقرّیان میخواندند، درویشان در خاک میگشتند، و حالت ها رفت، پس خرقه ها پاره کردند. » (محمّدبن منوّر، ۱۳۸۰: ۳۸۰)<br />هجویری در توجیه این آیین صوفیان چنین خاطر نشان کرده که: «حقیقت اندر تخریب ثیاب آن است که ایشان را از مقامی به مقام دیگر نقل افتد، در حال از آن جامه بیرون آیند و شکر وجدان مقام را و جامههای دیگر لباس یک مقام بودو مرقّعه لباس جامع مرکلّ مقامات طریقت و فقر صفوّت را و بیرون آمدن از این جامه و تبرا کردن، تبرّا بود از همه. » (هجویری، ۱۳۸۸: ۷۶) خاقانی هم در مورد خرقه دری آورده:</p><p> </p><table><tbody><tr><td>من در رقص و دل در حال و ناله در سماع</td><td> </td><td>من دریده خرقهی صبر و فغان آورده ام. »</td></tr></tbody></table><p>(خاقانی، ۱۳۸۸: ۳۴۱)</p><p> </p><table><tbody><tr><td>«در مشرق آفتاب چنان جامه خرقه کرد</td><td> </td><td>کاو از خرق جامه به مغرب شنیده اند»</td></tr></tbody></table><p>(همان: ۱۸۷)<br />مولانا میگوید:</p><p> </p><table><tbody><tr><td>«زآن خرقهی خویش ضرب کردیم</td><td> </td><td>تا زآن به قبای ششتر آییم»</td></tr></tbody></table><p>(مولانا، ۱۳۸۴: ۶۱۸)<br />۴-۱-۳۰-القا وتخریق خرقه در سماع فقط در صورت غلبهی حال<br />در آیین صوفیان روانبود که سالک حاضر در حلقهی سماع، خرقهی خود را به اختیار پاره کند، الّا در صورتی که حال بر او مستولی میشد. دلیل این مهّم را کاشانی در مصباح الهدایه بیان کرده: «چه دراین صورت هم دعوی حال است بی معنی حال و هم اتلاف مال» (کاشانی،۱۳۸۸: ۱۳۹) سهرودی در این باره در عوارف المعارف اشاره کرده: «و تا تواند تخریق خرقه نکند، که اتلاف مال و انفاق محال باشد. » (سهروردی،۱۳۸۸: ۱۳۹) غزّالی نیز این مهّم را در کتاب کیمیای سعادت خاطر نشان کرده: « اما دریدن جامه به اختیار نشاید: که این ضایع کردن مال بود. » (غزّالی،۱۳۸۸: ۴۵۶)هجویری این مطلب را در کشف المحجوب اظهار داشته: «هر چند که خرق کردن را اندر طریقت هیچ اصلی نیست، و البتّه اندر سماع در حالت صحّت نشاید کرد؛ که آن جز اسراف نباشد. » (هجویری، ۱۳۸۸: ۶۰۷)<br />۴-۱-۳۱-چه نوع خرقه ای شایستگی پاره کردن در محفل سماع را داشت؟<br />جامههایی را که صوفیان در سماع پاره میکردند و بر دیگر جماعت حاضر تقسیم میکردند باید دارای شرایط ویژ گیهای خاص بودند. از جمله این که: آن خرقه به رسول اکرم(ص) انتساب داشت. و آن خرقه را مرید از راه ارادت پوشانده بود.وحتماً باید رنگ آن ارزق بود…. ابوالمفاخریحیی باخرزی در این باره شرح داده: «اوّل آن است که جامه ای که تخریق را شاید باید که از آن کسی باشد که خرقهی او به مصطفی (ص) منسوب باشد و از دست شخص امین که شیخیّت را شاید، از راه ارادت پوشیده باشدو آن خرقه باید که کبود باشدیا فوطهیا بردیمانی. و اگر سفید است تخریق را نشاید مگر که با صاحب آن خرقه حالی و امر عظیم باشد که شایستهی تخریق گردد. » (باخرزی، ۱۳۸۳: ۲۲۰)<br />۴-۱-۳۲-انواع خرقههای القا شده در سماع<br />خرقههای القا شده توسّط درویشان صاحب وجد، دو نوع بود.« مشکل ترین این جمله خرقهی سماعی باشد وآن بردوگونه باشد:یکی مجروح و دیگری درست. » (هجویری،۱۳۸۸: ۶۰۶) کاشانی نیز میگوید: «خرقه که از صاحب سماع به قوال رود، دو نوع بود: ممز قه و صحیحه. » (کاشانی، ۱۳۸۸: ۱۳۹)<br />۴-۱-۳۳-حکم خرقهی صحیحه در سماع<br />در مورد خرقهی القا شدهی صحیحه توسّط درویشان صاحب وجد، صوفیان خود اختلاف نظر داشتهاند. به طوری که عدّه ای آن را از آن قوّال دانسته اند اما بنا بر شرایطی خاص: «بعضی گفته اند: قوّال را باشد، از بهرآن که این حرکت به سبب قول او ظاهر شده است. » (سهروردی،۱۳۸۴: ۹۶) کاشا<br />نی نیز در مصباح الهدایه خاطر نشان کرده : « اما حکم خرقهی صحیحه اگر مراد واجد آن در القا و اعطای آن تخصیص قوال بود، و دیگری را با او در آن مشارکت و مساهمّت نباشد.و اگر مراد تخصیص او نبود و شخصی مهیب و ممتثل الا مر حاضر باشد بر حسب اجتهاد خود اگر ببیند به قوّال دهد و اگر خواهد به دیگری ببخشد.و هیچ کس را بر او مجال اعتراضی نه؛ چه تصرّفات او همه از سر خبرت و بصیرت بود. اگر حاضران مجلس سماع همه اخوان باشندو شیخ حاضر نه خرقه به قوال دهند؛ چه محرّک و باعث وجد که سبب القای خرقه باشد قول او بود«و من قتل قتیلاً فله سلبه. » (کاشانی،۱۳۸۸: ۱۴۰- ۱۳۹ )هجویری نوشته : «بنگریم تا مراد آن درویش مستمع که جامه بیفکند چه بوده است، اگر مراد قوّال بوده است، وی را باشدو اگر مراد جماعت، ایشان را. » (هجویری،۱۳۸۸: ۶۰۸- ۶۰۷ )</p>