۲-۱-۱- مقدمه
در این فصل ابتدا تعریفی از بازارهای مالی، فرایند تصمیم گیری در بازار سرمایه و فرایند تحلیل شبکه ای ارائه شده؛ سپس در مورد کارکردها ، سوابق و پیشینه تحقیق، تعاریف مورد نظر، اصول و سایر اطلاعات مورد نظر به بحث و بررسی جامع پرداخته خواهد شد.همچنین در مورد مبحث فازی و روش مورد عمل در این پژوهش نیز به بحث و بررسی پرداخته می شود.
۲- ۱- ۲- بازارمالی
با تقسیم کل سیستم اقتصاد یک کشور به دو بخش واقعی و مالی، بخش مالی را میتوان به عنوان زیرمجموعهای از نظام اقتصادی تعریف کرد که در آن وجوه، اعتبارات و سرمایه در چارچوب قوانین و مقررات مشخص از طرف پسانداز کنندگان و صاحبان پول و سرمایه به طرف متقاضیان، جریان مییابد.
بازارهای مالی نیز بازارهایی هستند که در آنها داراییهای مالی مبادله می شوند. داراییهای مالی داراییهایی مثل سهام و اوراق قرضه هستند که ارزش آنها به ارزش تولیدات وخدمات ارائه شده توسط شرکتهای منتشر کننده آنها وابسته است. تفاوت داراییهای مالی با داراییهای واقعی در این است که داراییهای واقعی ماهیت فیزیکی دارند مانند اتومبیل، املاک و مستغلات، و وسایل منزل.
یکی از راه های سرمایه گذاری خرید داراییهای مالی است. مزیت خرید داراییهای مالی نسبت به خرید داراییهای واقعی از دیدگاه اقتصادی این است که اولا دارایی واقعی کالای مصرفی است نه وسیله پس انداز و سرمایه گذاری. دوم اینکه خرید داراییهای واقعی و بلااستفاده نگه داشتن آنها به امید گرانتر شدن در آینده به معنای بلااستفاده نگه داشتن منابع کشور است و ارزش افزوده ای ایجاد نمی کند. مگر آنگه از آن استفاده شود. مثل اینکه شخصی اتومبیل و یا خانهای بخرد و آن را اجاره دهد. چند نوع از داراییهای مالی عبارتند از: سپرده های سرمایه گذاری در بانکها، طرح های بازنشستگی که توسط صندوقهای بازنشستگی ارائه می شود، انواع بیمه نامه های شرکتهای بیمه و در نهایت اوراق بهادار قابل داد و ستد در بورس اوراق بهادار که توسط کارگزاران خرید و فروش می شود.
در اقتصاد، بازار مالی به مکانیزمی اطلاق می شود که امکان خرید و فروش سهام ، کالا یا هر محصول قابل تبادلی را برای مشارکت کنندگان با هزینه ای پایین فراهم می آورد. بازارهای مالی چند صده اخیر رشد قابل توجهی داشته و به طور مستمر درحال تکامل و افزایش نقدینگی در جهان است. وظیفه بازارها گردآوری خریداران و فروشندگان علاقه مند به مشارکت در بازار است. در واقع تمامی بازارهای مالی در پی گردآوری سرمایه و برقراری ارتباط بین جویندگان سرمایه (قرض گیرندگان) و دارندگان سرمایه (قرض دهندگان) هستند.
۲-۱-۳-کارکردهای بازار مالی
جذب و تجهیز پساندازها و تخصیص بهینه منابع (انتقال وجوه بین واحدهای اقتصادی)نقش اساسی بخش مالی اقتصاد است. واحدهای اقتصادی بهطور کلی شامل واحدهای دارای پسانداز و واحدهای سرمایهگذاری هستند. نقش بازارهای مالی این است که این دو گروه مزبور را به یکدیگر نزدیک کند و راهکاری فراهم نمایند که وجوه از واحدهای دارای مازاد پسانداز به واحدهای مواجه با کمبود منابع یا کسری پسانداز انتقال یابد. بدیهی است که تأثیر این نقلوانتقال وجوه فراهم آوردن امکانات سرمایهگذاری مولد است. بنابراین ملاحظه میشود که در صورت عدم وجود یا ضعف بازارهای مالی، امکان تحقق سرمایهگذاریهای مولد در سطح وسیع وجود نخواهد داشت.
۲-۱-۴- سوابق و پیشینه تحقیق
مطالعات داخلی
سابقه ای در امر رتبه بندی معیارهای سهامداران برای معامله در بورس با بهره گرفتن از روشFANP وجود ندارد ولی در راستای امر رتبه بندی معیارهای خرید وفروش سهام در بورس اوراق بهادار با روش های مختلف تلاشهایی صورت گرفته است.
علی جهانخانی ومهدی مرادی در سال های ۱۳۷۱و۱۳۷۲،تحقیقی به نام«بررسی نحوه تصمیم گیری خریداران سهام عادی در بورس اوراق بهادار تهران»انجام داده اند.انواع تصمیماتی که سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار اتخاذ می کنند،شامل خرید وفروش ونگهداری سهام عادی است.در این تحقیق،این تصمیمات بر اساس توصیه کارگزاران و سهامداران،تبلیغات رسانه های گروهی،بررسی صورتهای مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس وارایه سهام کارخانجات به کارکنان،طبقه بندی وتجزیه وتحلیل شده است.نتیجه اهم این پژوهش این است که سرمایه گذاران بورس اوراق بهادار تهران بیشتر بر اساس توصیه سهامداران و تبلیغات رسانه های گروهی تصمیم گیری می کنند(جهانخانی و مرادی،۱۳۷۶،۸).
غلامرضا اکرمی در سال۱۳۷۴ در پایان نامه تحصیلی خود به نام«بررسی نحوه استفاده از تکنیک های تجزیه وتحلیل صورتهای مالی و نقش آنها در تصمیم گیری سرمایه گذاران»نقش نسبتهای مالی مختلف را در تصمیم گیری سرمایه گذاران مطالعه کرده است.فرضیه اهم این تحقیق به این صورت تعریف شده است:«سرمایه گذاران در تصمیم گیری برای سرمایه گذاری از تکنیک های تجزیه و تحلیل صورتهای مالی استفاده می کنند».نسبت های بررسی شده در این مطالعه عبارتند از:نسبت های سودآوری،نسبت های نقدینگی،نسبت های اهرم مالی(سرمایه گذاری)،نسبت های فعالیت،نسبت های بازار و تحلیل روندها.نتیجه اهم این پژوهش عبارت است از اینکه سرمایه گذاران فقط از نسبت های سودآوری وبازار استفاده می کنند واز سایر تکنیک ها استفاده نمی کنند.محقق در پایان نتیجه گیری کرده است که به طور کلی«سرمایه گذاران در تصمیم گیری برای سرمایه گزاری از تکنیک های تجزیه وتحلیل صورتهای مالی استفاده نمی کنند.»(اکرمی،۱۳۷۵، ۱۲).
مجتبی گودرزی در پایان نامه کارشناسی ارشد خود در دانشگاه شهید بهشتی به راهنمایی دکتر فدایی نژاد و مشاوره دکتر عالم تبریز در سال ۷۷ به بررسی نقش محتوای اطلاعاتی گزارشهای مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر تصمیم گیری خریداران سهام پرداخت.
نتایج بدست آمده از این تحقیق بیانگر آنست که بطور کلی محتوای اطلاعاتی گزارشهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دارای بار فزاینده اطلاعاتی جهت تصمیم گیری است.البته میزان تاثیر ودرجه اهمیت هر یک از اطلاعات مذکور که به عنوان محتوای اطلاعاتی گزارشهای مالی در نظر گرفته شده است بر تصمیمات خریداران سهام یکسان نبوده بلکه سطوح متفاوتی از میزان تاثیر این اطلاعات در تصمیم گیریها مد نظر می باشد(گودرزی،۱۳۷۷، ۹).
مهدی حامدیان در پایان نامه کارشناسی ارشد خود در دانشگاه شهید بهشتی به راهنمایی دکتر اسدی و مشاوره دکتر عالم تبریز در سال ۷۹ عوامل موثر بر قیمت سهام وتصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار داد ونتایج تجزیه و تحلیل خویش را به شرح زیر خلاصه نمود.
۱-قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران بر اساس عرضه وتقاضا تعیین می شود.
۲-تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران متاثر از پیش درآمد هر سهم(EPS) می باشد.
۳-تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران متاثر از سود نقدی هر سهم(DPS) می باشد.
۴-تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران تحت تاثیر افزایش سرمایه انجام شده توسط شرکتها می باشد.
۵- تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران تحت تاثیر نوع مالکیت اکثریت (دولتی،خصوصی،عمومی) می باشد.
۶- تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران متاثر از محصولات انحصاری بعضی از شرکتها می باشد.
۷- تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران متاثر از توصیه ومشاوره کارگزاران نمی باشد(حامدیان،۱۳۷۹،۱۰).
شهریار فرخ نیا در پایان نامه کارشناسی ارشد خود در دانشگاه مازندران به راهنمایی دکتر احمد پور و مشاوره دکتر یحیی زاده فر در سال ۷۹ نقش اطلاعات مالی در تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار داد و نتیجه گیری کرد که سرمایه گذاران در بورس تهران در تصمیم گیری نسبت به خرید وفروش و قیمت سهام از الگوی خاصی مبتنی بر روش های علمی و تکنیکی از معاملات استفاده نمی کنند و مهمترین عوامل کم بودن دانش تخصصی-نواقص سیستم اطلاع رسانی بورس و عدم رضایت بازده و ناهماهنگی درآمدهای تضمینی سایر سرمایه گذاریها از جمله بانک واوراق مشارکت وبازار وپیش فروش خودرو،تلفن همراه و غیره…بود که به بازار سهام تاثیر منفی بر تصمیمات سرمایه گذاران می گذارد و از روش های علمی و تجزیه و تحلیل پیروی نمی کنند و بیشتر با توجه به آمار،پیرو نظرات دیگران می باشند(فرخ نیا،۱۳۷۹،۱۲).
امید مختاریان در پایان نامه کارشناسی ارشد خود در دانشگاه تربیت مدرس به راهنمایی دکتر آقایی و مشاوره دکتر اعتمادی در سال ۸۳ به بررسی عوامل موثر بر تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت و نتایج تحقیق وی نشان داد که اکثریت سرمایه گذاران،علاقه کمی به سفته بازی ومعاملات پر ریسک دارند.در مورد تصمیم گیری برای خرید سهام،معیارهای مالی،از قبیل تقسیم سود وسود هر سهم بسیار مربوط هستند،با اینحال اهمیت آنها کمتر از نوسانات قیمت وروند قیمت سهام در بورس است(آقایی و مختاریان، ۱۳۸۳، ۱۱).
مهدی خوشنود در پایان نامه کارشناسی ارشد خود در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران به راهنمایی دکتر تهرانی و مشاوره دکتر سید جوادین در سال ۸۳ به بررسی شناسایی ورتبه بندی گروه های موثر بر تصمیم گیری سرمایه گذاران فردی ونهادی در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت و نتایج حاصل تز تحقیق وی بیانگر این موضوع است که سرمایه گذاران فردی وجزء هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار تهران از شایعات واخبار تایید نشده وهمچنین جو بازار وسرمایه گذاران بزرگ نهادی پیروی می نمایند و سرمایه گذاران نهادی هم هنگام تصمیم گیری از تحلیل علمی وبنیادی استفاده کرده وآنرا مرجع تصمیم گیری خود قرار می دهند.
به هر حال نتایج این تحقیق نشان می دهد که سرمایه گذاران نهادی در بازار بورس اوراق بهادار تهران بهتر وعقلایی تر تصمیم گیری می کنند اما بر عکس رفتارهای سرمایه گذاران فردی به دور از منطق تصمیم گیری صحیح وصرفا پیروی از شایعات وجو بازار و سرمایه گذاران بزرگ می باشد(خوشنود، ۱۳۸۳،۱۴).
مهدی خادمی گراشی در پایان نامه کارشناسی ارشد خود در دانشگاه مازندران به راهنمایی دکتریحیی زاده فر و مشاوره دکتر زالی در سال ۸۴ به بررسی عوامل موثر بر تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت و نتیجه گرفت که تصمیم گیری سهامداران فاقد مدلی از پیش تعیین شده وجهانشمول است،بلکه در هر بازار وبا توجه به ویژگیهای سرمایه گذاران نحوه تصمیم گیری وعوامل موثر بر آن متفاوت است.و همچنین نتایج تحقیق وی نشان داد که عوامل سیاسی،روانی،اقتصادی ومالی داخلی بالاترین تاثیر را به ترتیب بر تصمیم گیری سرمایه گذاران دارند(خادمی گراشی، ۱۳۸۴، ۷).
مهدی دلبری در پایان نامه کارشناسی ارشد خود در دانشگاه اصفهان در سال۸۴ به راهنمایی دکتر ابزری و مشاوره دکتر سامتی کاربرد مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی را در تعیین معیارهای موثر بر انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار داد.
یافته های این تحقیق نشان می دهد که مهمترین معیار از نظر کارشناسان،سود تقسیمی هر سهم بوده و همچنین تجزیه و تحلیل اساسی بر تجزیه و تحلیل فنی برتری دارد.در ضمن،الگوی استفاده شده در این تحقیق دارای سازگاری است(دلبری، ۱۳۸۴، ۱۵).
در خصوص استفاده از AHP فازی نیز میتوان به مقاله ای با عنوان اولویت بندی شاخص های ارزیابی عملکرد نیروی انسانی با بهره گرفتن از Fuzzy AHP اشاره نمود. هدف این مطالعه توصیف روشی به منظور اولویت بندی شاخصهای ارزیابی نیروی انسانی تحت محیط فازی عنوان شده است. بر این اساس با بهره گرفتن از یک متدولوژی مبتنی بر روش تحلیل سلسله مراتبی فازی به اولویت بندی شاخص های ارزیابی عملکرد نیروی انسانی همچون هوش و استعداد، رهبری پشتکار و جدیت در کار، ابتکار و خلاقیت و انعطاف پذیری پرداخته شده است (ثریایی، نوری فر و حیدرزاده،۱۳۸۵،ص۱۴).
سجاد امیریان و عادل آذر در نهمین کنفرانس بین المللی مدیریت مقاله ای با عنوان ارائه مدلی برای رتبه بندی سهم تحت محیط تصمیم گیری چند شاخصه فازی گروهی ارائه نمودند.
در این مقاله یک مدل تصمیم گیری چند شاخصه فازی[۵] جهت رتبه بندی سهام در بورس اوراق بهادار تهران طراحی شده است.مدل طراحی شده، ترکیبی از دو روش تاپسیس فازی[۶] و روش پایه فازی[۷] را جهت رتبه بندی سهام مد نظر قرار داده است.(امیریان و آذر،۱۳۸۹،۴۰).
حسن حاله و محبوبه فراهتی در مقاله ای با عنوان رتبه بندی عوامل موثر و ارائه مدل ریاضی پیش بینی قیمت سهام به بررسی عوامل درونی و بیرونی موثر بر قیمت سهام که از بیشترین ارتباط با یکدیکر برخوردار می باشند پرداختند.که نتایج نشان دهنده خطای کمتر مدل برنامه ریزی خطی در زمان مورد بررسی نسبت به روش ARIMA[8] می باشد(حاله و فراهتی، ۱۳۹۰،۲۴).
عزت الله اصغری زاده و مهدی نصر اللهی در پژوهشی با عنوان رتبه بندی شرکتها بر اساس معیارهای مدل سرآمدی اقدام به رتبه بندی شرکتهای قطعه ساز خودرو بر اساس سطوح درآمدی کسب شده با بهره گرفتن از روش PROMETHEE نمودند(اصغری زاده و نصر اللهی،۱۳۸۶،۵۹).
فرهاد وفایی و عباس بابایی در مقااله ای با عنوان طراحی مدل تصمیم گیری چند شاخصه فازی گروهی جهت رتبه بندی سهام در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی دو روش تاپسیس فازی و روش پایه فازی جهت رتبه بندی سهام پرداختند.
در این تحقیق ۲۱ شرکت از شرکت های موجود در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته است که شرکتهای پتروشیمی خارک و پتروشیمی آبادان رتبه های نخستین را به خود اختصاص داده اند.(وفایی و بابایی،۱۳۸۹،۸۹).
دکتر میر غفوری، علیرضا رجبی پور و دکتر داریوش فرید در پژوهشی با عنوان کاربرد فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی در اولویت بندی عوامل موثر بر انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار تهران از دیدگاه سهامداران به بررسی ترحیج سرمایه گذاران در انتخاب سهام پرداختند که در نتیجه معیارهای مسئله نقدشوندگی،سهام شناور آزاد،ترکیب سهامداران عمده، سود هر سهم،نسبت P/E، ارزش ذاتی هر سهم،نوع صنعت، انتشار مستمر اطلاعات شفاف و روند بازار به عنوان مهم ترین عوامل موثر بر ترجیح مشتریان در انتخاب هر سهم مشخص و تشریح شده است.
یافته های این پژوهش نشان می دهد که سرمایه گذاران بیشترین تاکید را بر معیارهای روند بازار، امکان نقدشوندگی سهام،نسبت P/E، و EPS قرار می دهند.(میر غفوری،رجبی پور و فرید،۱۳۸۸، ۱۲).
مطالعات خارجی
«بنیامین گراهام»،که به پدر تجزیه و تحلیل اوراق بهادار معروف شده،و«دیوید داد»در سال۱۹۳۴ کتابی به نام تجزیه و تحلیل اوراق بهادار نوشتند که به عنوان پایه واساس تجزیه وتحلیل اساسی اوراق بهادار معرفی شد.در این کتاب،قدرت درآمدی موسسات در آینده،مهم ترین عامل موثر در ارزش سهام مطرح گردید.(Graham,1934,140)
شرکت انجمن ملی سرمایه گذاران در دهه ۱۹۵۰،نرم افزار راهنمای انتخاب سهام را معرفی کرد.این شرکت پنج مرحله مهم را به خریداران سهام توصیه می کند،که شامل ارزیابی رشد تاریخی سود وفروش،تجزیه وتحلیل عملکرد مدیریت،تجزیه وتحلیل تاریخی سود وقیمت،پیش بینی ریسک وبازده،و تعیین بازده بالقوه سرمایه گذاری است..( National Association of Investors Corporation,1999)
مطالعات تجربی درباره رفتار سرمایه گذاران،از اوایل دهه ۱۹۷۰ شروع شد.بررسی«وارتون»،یکی از جامع ترین مطالعات رفتار سرمایه گذار،به این سوال می پردازد که چگونه متغیرهای جمعیت شناختی بر فرایند انتخاب سرمایه گذاری و تشکیل پرتفولیو تاثیر می گذارد.«بلوم»و«فرند»مروری قابل توجه بر نتایج وکاربردهای این مطالعه داشته اند.«ریلی»و«چو»دریافتند که وقتی سن،ثروت،درآمد و آموزش افراد افزایش یابد،ریسک گریزی آنها هم افزایش می یابد.«لولن»،«لیز»و«اسکلاریام»در مطالعه خود ثابت کردند که سن،جنس،درآمد و آموزش بر اولویت های سرمایه گذار برای سود سرمایه ای،بازده سود سهام و بازده کلی تاثیر می گذارد.
«بنیامین گراهام»و«جیمز ریا»در سال ۱۹۷۴،رویکرد جدیدی در شناسایی سهام عادی ارزان بوجود آوردند.در این رویکرد،پنج سوال بازده وپنج سوال ریسک در نظر گرفته شدند.در نهایت،سهامی برای خرید پیشنهاد می شد که پاسخ بله را در سوال ۶و یکی از سوال های۱ یا۳یا ۵ به دست آورده باشند.(Rea,1977,12)
موسسهValue Line،بزرگ ترین ومعروف ترین مشاور سرمایه گذاری،اطلاعات ارزشمندی درباره۱۷۰۰ شرکت سهامی ارائه می دهد.این موسسه،این تعداد سهام را با توجه به عملکرد مورد انتظار،برای ۱۲ ماه بعد رتبه بندی می نماید و در پنج گروه مطرح می نماید؛به نحوی که در گروه۱صد شرکت رتبه اول،در گروه ۲سیصد شرکت بعدی،در گروه ۳ نهصد شرکت میانی،در گروه ۴ سیصد شرکت بعدی و در گروه ۵ صد شرکت رده آخر قرار می گیرند.رتبه بندی این موسسه از سه بخش تشکیل می شود که شامل:ارزش نسبی،عامل سود آوری و شاخص ارزش است.(Valueline,2001,18)
«ویلیام اونیل»در سال ۱۹۹۱ حاصل سی وهشت سال تجربه و تحقیق خود را در کتابی به نام«چگونه در سهام عادی پولدار شویم؟»گرد آوری کرد که هفت معیار را به سهامداران توصیه می کند،که عبارتند از:درآمد سه ماهه جاری هر سهام،درآمد سالیانه هر سهام،مدیریت سیستم،عرضه و تقاضا،رهبران سهام،تعداد سهام تحت تملک نهادهای مالی و سرمایه گذاری و جهت کلی بازار.(Oneil,1991,7)
«وونگ»،«ونگ»،«جو»و«کوبک»در سال ۱۹۹۲،یک سیستم عصبی فازی برای انتخاب سهام معرفی کردند.در این سیستم عصبی،ابتدا تخصیص دارایی،سپس انتخاب کشور و در مرحله آخر انتخاب سهام صورت می گیرد.برای هر یک از این سه تصمیم،قواعدی به سیستم عصبی داده می شود که باید طبق آن تصمیم گیری کند.(Wong et al,1992,47-52)
«رابرت ناگی»و«رابرت لوینبرگر»در سال ۱۹۹۴عوامل موثر بر رفتار سرمایه گذاران فردی را مطالعه کردند.محققان در این پژوهش،۵۰۰ پرسشنامه برای سهامداران پست کردند که ۱۳۷ مورد آنها تکمیل شد.از سهامداران درباره اهمیت۳۴ متغیر سوال شد که چقدر در تصمیمات سرمایه گذاری تاثیر گذار است.
متغیرهایی که بیشترین تاثیر را داشتند عبارت بودند از:درآمد مورد انتظار شرکت؛نیازهای تنوع،احساس درباره محصولات یا خدمات شرکت،شرایط صورتهای مالی،شهرت و وجهه شرکت و عملکرد گذشته سهام.
مفهوم سیستم تولید یکپارچه، تنها شامل عناصر درون سازمان نبوده و از عناصری متعدد تشکیل شده است که در یک سوی آن تامینکنندگان مواد و قطعات و در سوی دیگر، مشتریان قرار دارند.
برای عملکرد موثر این سیستمها، در طراحی آنها باید یکپارچهسازی بیشتر فعالیت با هم و کاهش لایههای سلسله مراتبی را مدنظر قرار داد. کندی جریان اطلاعات و یا ناکافی بودن آن بین واحد تولید و دیگر واحدها نظیر بازاریابی یا تحقیق و توسعه، مسئلهای رایج در شرکتهای تولیدی است. برای بیشینه کردن کارایی سازمان، تمامی کارکردها به جای اینکه به تنهایی بهینهسازی شوند باید به صورت یکپارچه با هم در تعامل باشند.
بیشتر سیستمهای اطلاعات در محیطهای تولیدی، برنامههای کاربردی تخصصی هستند که سعی دارند تکنولوژی های پیشرفته تولید را با بهره گرفتن از رایانه، قابل استفاده و کنترل کنند.
سیستم اطلاعات جامع تولید در پی آن است که این برنامههای کاربری تخصصی و جزیرهای مهندسی، تولیدی و تجاری را در قالب یک سیستم اطلاعاتی جامع یکپارچه ترکیب کند.
به کارگیری موفق یک IS مستلزم درک کامل کسب و کار و محیط تحت حمایت سیستم اطلاعات است. لازمه ی چنین موفقیتی، برخورداری مدیران از دانش و تخص صهای لازم برای حمایت از سیستم ها و نیز جریان اطلاعات در درون و بیرون سازمان برای غنی سازی سیستم ها است.
تا کنون مطالعات بسیاری در زمینه سیستم های اطلاعاتی واحد های تولید سازمان صورت گرفته است. در یکی از تحقیقات یک مجموعه ای از روش ها برای استفاده سیستم اطلاعاتی در واحد های مختلف تولید در نظر گرفته شده است که منجر به رقابت پایدار می شود. به کارگیری سیستم اطلاعاتی ممکن است یک نقش مهم در هر گام از فرایند تولید و برون سپاری بازی کند
Stevens معتقد است که میزان پیشرفت به به کارگیری IS در هر گام توسعه ای بستگی دارد. علاوه بر این، او ادعا می کند که یک رویکرد یکپارچگی واحدهای مختلف تولید، می تواند موانع موجود بین عملیات و سازمان ها را حذف کند. و به کارگیری IS می تواند ارتباط بین توابع و سازمان ها را تقویت کند.
Bowersoxبیان می کنند که فرایند یکپارچگی واحدهای مختلف تولید، باید از یکپارچگی داخلی به یکپارچگی خارجی با تامین کنندگان و مشتریان پیش برود، چنین یکپارچگی داخلی و خارجی می تواند توسط اتوماسیون پیوسته و استاندارد سازی از هر تابع لجستیک خارجی و توسط اشتراک گذاری اطلاعات کارآمد و ارتباط استراتژیک با تامین کنندگان و مشتریان تکمیل شود.
بهبود هر یک از عملیات داخلی، در یکپارچگی واحدهای مختلف تولید، باید پیش از اتصال خارجی، با تامین کنندگان و مشتریان در گام یکپارچگی خارجی و به کارگیری IS ممکن است یک فاکتور بسیار مهم باشد.
Earl اظهار می کند که IS باید بالقوه به یک سلاح استراتژیک در حداقل یکی از موارد زیر باشد:
-
- به دست آوردن مزیت رقابتی
-
- بهبود بهره وری و عملکرد
-
- فعال کردن روش های جدید مدیریت و سازماندهی
-
- توسعه کسب و کارهای جدید
این مشاهده نشان می دهد که به کارگیری IS در فعالیت های استراتژیکی و مدیریتی مهم تر از استفاده آن ها در زمینه های عملیاتی است.
Closs اظهار می کند که اپلیکیشن های IS برای مدیریت تولید باید به طور گسترده مهندسی مجدد شود تا تمرکز خود را از یک تابع به یک چشم انداز فرایند تغییر دهد.
Porter and Miller استدلال می کنند که به کاربردن تکنولوژی اطلاعات یک اثر قابل توجه روی ارتباطات میان فعالیت های واحدهای مختلف دارد و هزینه را کم می کند، و مزیت های رقابتی را تضمین می کند.
در مطالعه های قبلی، کارایی یکپارچگی فرایندهای مختلف واحد تولید را توسط تقسیم مقیاس های مالی و غیر مالی توسط محققان قبلی اندازه گرفته شد.
که در این مطالعه، هزینه خرید، هزینه عملیات، هزینه موجودی، هزینه انبار، هزینه فروش، و هزینه توزیع/ حمل و نقل به عنوان شاخص های مالی استفاده شده است.
مقیاس غیر مالی، شامل تحویل به موقع مواد از تامین کنندگان، درصدی از مواد قابل قبول، سرعت تامین کتتده، پردازش سفارش، کاهش هزینه زمان پاسخ درخواست فرایند برای بازده مواد، سطح نوآوری محصول، انعطاف پذیری، دقت پردازش سفارش برای مشتریان، کاهش درجه نسبت بازگشت محصول، سرعت نظم گردانی، و کاهش هزینه زمان پاسخ در پردازش درخواست برای بازگشت محصول یا پس از خدمات می باشد.
در تعدادی مطالعات روی یکپارچگی فرایند تولید که از یکپارچگی داخلی به یکپارچگی خارجی است، تاکید می کند.
با افزایش شدید رقابت در محیط های کسب و کار، این محیط ها بسیار پویا و متغیر شده اند و روش های سنتی، در این محیط ها کارایی و اثر بخشی خود را از دست داده اند به همین دلیل استفاده از سیستم اطلاعاتی در سازمان پیشنهاد می کنیم که موجب بهبود بهرهوری و اثربخشی و افزایش مزیت رقابتی سازمان می شود.
سیستمهای اطلاعاتی میتوانند در سریعتر، آسانتر و دقیقتر انجام دادن کارها مؤثر باشند که از این طریق بهره وری را بهبود میدهند .اثربخشی به توانایی یک فرد یا یک سازمان در انجام دادن چیزهایی است که باید انجام شوند. مدیری که شرایطی را که ممکن است مسئله ساز شوند پیشبینی میکند و علل را پیش از اینکه مشکل پدید آید بررسی میکند اثربخشتر از مدیری است که پیوسته مسائلی را باید حل کند که میشد از آنها جلوگیری کرد. سیستمهای اطلاعات، اطلاعاتی ارائه میکنند که به مدیران در بررسی شرایط و انتخاب گزینههای بهتر کمک میکنند و از این طریق اثربخشی را بهبود میدهند. سازمانی که با بهره گرفتن از سیستم های اطلاعات بهرهوری و اثربخشی خود را بهبود داده است دارای این پتانسیل خواهد بود که بتواند روش رقابت سازمانی را تغییر دهد.
مدیران سازمان ها برای حفظ مزیت رقابتی خود در محیط های غیر قطعی، سازمان های خود را سازماندهی مجدد می کنند. در راستای این سازماندهی مجدد، برون سپاری فرایندهای سازمانی مورد توجه قرار می گیرد. سازمان ها برای کاهش و کنترل هزینه های عملیاتی، بهبود تمرکز سازمانی بر موضوعات ویژه، دستیابی به قابلیت هایی که سازمان را در زمره شرکتهای برتر قرار می دهد قسمتی از فرایندهای خود را برون سپاری کنند.
برای ارتقای بهره وری واحدهای سازمان به کارگیری نظام مبادلات پیمانکاری فرعی پیشنهاد شده است که قیمت تمام شده کالا را به میزان قابل توجهی کاهش می یابد و برای مدت زمانی طولانی می توانند قطعه ها و لوازم مورد نیاز خود را به گونه سفارشی تامین کنند. شناخت عوامل و معیارهای کلیدی تأثیرگذار در انتخاب استراتژیهای مناسب و تأمین کنندگان امری حیاتی به نظر می آید. از این رو باید مدیران سازمانها با شناخت صحیح از وضعیت سازمان خود و عوامل و معیارهای موثر بر فرایند برونسپاری، اقدام به انتخاب استراتژی مناسب جهت برونسپاری فعالیتهای سازمان خود نمایند. در راستای موضوع برنامه ریزی استراتژیک در سیستم سرویس گرا پیشینه تحقیقی ای که در ارتباط مستقیم با موضوع این پایان نامه باشد، یافته نشده است.
۲-۱۳ نتیجه گیری
با توجه به مطالب مطرح شده در این فصل، واضح است که سازمان بزرگ مقیاس به گروهی از واحدها اطلاق می شود که برای تولید کالا با هم در ارتباط بوده، همدیگر را تکمیل می کنند و بر مبنای یک توافق یا پیمانکاری با هم فعالیت می کنند. سازمان های بزرگ مقیاس به دلیل ارتقاء کیفیت کالا و افزایش نوآوری از پیمانکاری فرعی صنعتی استفاده می کنند. سیستم اطلاعاتی نقش عمده ای را در مدیریت داده ها و ذخیره سازی انواع اطلاعات سازمان، ایفا می کند. همچنین با توجه به تاثیرات به سزایی که معماری سرویس گرا در مقابل تغییرات سازمانی دارد، به بررسی این رویکرد جهت حل مشکل وابستگی بین اجزاء پرداختیم.
در این تحقیق با تمرکز بر روی شناسایی سرویس هایی که به عنوان دارایی های پایه در این سیستم در نظر گرفته می شوند، سعی در رفع چالش وابستگی بین اجزاء، یکپارچگی و قابلیت کار متقابل اجزای سیستم داریم. دلیلی که از سرویس ها در طراحی این سیستم اطلاعاتی استفاده شده است، قابلیت استفاده مجدد آن ها است. با پیدا کردن سرویس های مورد نیاز در این سیستم، می توان نسبت به تغییرات کسب و کار در سازمان ها به سرعت عکس العمل نشان داد. و همچنین برای تسهیل برنامه ریزی و مدیریت واحدها که ارتباط آن ها از طریق سرویس می باشد یک چارچوب استراتژیک ارائه می دهیم که بدین ترتیب کار سازمان سریع تر و دقیق تر انجام شود.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱ مقدمه
در فصل پیش به بررسی مفهومی تحت عنوان نظام مبادلات پیمانکاری فرعی، به عنوان رویکردی به منظور برون سپاری و واگذاری تولید قطعات، اجزا قابل مونتاژ فرعی، به یک یا چند بنگاه تولیدی، سیستم اطلاعاتی تحت عنوان هسته ی اطلاعات جهت ذخیره سازی انواع اطلاعات و معماری سرویس گرا پرداختیم. همچنین راجع به پتانسیل معماری سرویس گرا جهت ارائه ی راهکارهای مناسب صحبت شد. یکی از حوزه هایی که مناسب است تا در طراحی سیستم اطلاعاتی برای حصول نتایج بیشتر استفاده شود، شناسایی سرویس های مورد نیاز است. در ابتدا، متدولوژی مورد استفاده برای کشف و شناسایی سرویس ها، به منظور اعمال آنها در طراحی سیستم مورد نظر، و تحلیل روند جریان اطلاعات در سیستم، توضیح داده می شود. جزئیات مربوط به گام های شناسایی سرویس و تعیین مشخصه ها شرح داده می شود. در ادامه ی فصل، با بهره گیری از این سرویس ها، به طراحی و مدل سازی سیستم پیشنهادی می پردازیم. هدف ما از طراحی این سیستم سرویس گرا همانطور که در فصل اول هم عنوان شد، اعمال نیازمندی ها و خواسته های سازمان، مطابق با یک برنامه ی تدوین شده است که ابزار تدوین این راهبردها، برنامه ریزی استراتژیک می باشد. در بخش پایانی این فصل، به بررسی این مفهوم و روش تدوین راهبردهای پیشنهادی در راستای مدل پیشنهادی می پردازیم.
۳-۲ نگاه کلی و هدف از ارائه مدل پیشنهادی
هدف این تحقیق، ارائه ی مدلی (طراحی سیستم اطلاعاتی) مبتنی بر معماری سرویس گرا و به کار گیری برنامه ریزی استراتژیک به عنوان ابزاری جهت تدوین راهبردها در راستای استقرار این سیستم اطلاعاتی در سازمان می باشد. علت استفاده از سرویس گرایی در طراحی سیستم پیشنهادی، این است که سازمان ها به دنبال این هستند که سیستم های اطلاعاتی خود را به گونه ای انتقال و ارتقا دهند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای بازار و تغییرات زیاد فناوری باشند.
در این تحقیق با در نظر گرفتن تاثیر بسزایی که معماری سرویس گرا در تبدیل گردش فرآیندهای کسب و کار در قالب سرویس ها، و همچنین یکپارچه سازی این سیستم اطلاعاتی با دیگر سیستم اطلاعاتی موجود در سازمان، برای به کارگیری از اطلاعات سازمان بزرگ مقیاس دارد، سیستم های اطلاعاتی سرویس گرا را مطرح کنیم و ضمن استخراج سرویس های مورد نیاز در قالبی استاندارد، روند جریان اطلاعات در فرآیندها، و تراکنش های موجود بین واحد های سازمان بزرگ مقیاس با سیستم اطلاعاتی و همچنین دیگر بخش ها و سیستم های موجود در سازمان را، در طراحی این سیستم سرویس گرا، نشان دهیم.
بدین ترتیب، بخش های مختلف سازمان در هر زمان و از هر نقطه ای، قادر خواهند بود تا به سهولت به اطلاعات موردنیازشان از طریق یک واسط دسترسی پیدا کنند. کما اینکه با لحاظ کردن معماری سرویس گرا در این سیستم، هزینه ی تغیییرات به طرز قابل توجهی کاهش پیدا می کند. این سیستم سرویس گرا، درخواست ها را، در قالب سرویس هایی با یک استاندارد مشخص، همانند فایل xml، به درخواست کنندگان ارائه می دهد. سرویس های استخراج شده برای طراحی و مدلسازی، مهم ترین بخش های این سیستم اطلاعاتی، به لحاظ روند جریان اطلاعات هستند. تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد که، متدولوژی های متعددی برای تحلیل و شناسایی سرویس ها به کار گرفته شده است. در بین متدولوژی های موجود، متدولوژی SOMA، کاندید مناسبی برای این کار می باشد و تحلیل خود را بر مبنای این متدولوژی انجام می دهیم.
اما در نهایت هدف ما از طراحی این سیستم اطلاعاتی سرویس گرا، ایجاد تعامل بیشتر واحدهای مختلف سازمان و کمک به تصمیم گیری در استراتژی های سرویس سازمان بزرگ مقیاس و همچنین برآورده ساختن نیازمندی های سازمان مطابق یک برنامه مدون می باشد.
از طرفی، به منظور پیاده سازی موفق و کارای این سیستم اطلاعاتی در سازمان نیازمند اجرای استراتژی هایی بر اساس خواسته های سازمان ها هستیم. از این رو، در نظر داریم که از برنامه ریزی استراتژیک در جهت تدوین راهبردها بهره برده، و صحت این مطلب را بررسی کنیم که مدیران ارشد و افراد خبره ی سازمان، با کمک این سیستم اطلاعاتی سرویس گرا، استخراج نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها و به کارگیری ماتریس های استراتژیک می توانند راهبردهایی را در جهت بهبود برآورده ساختن نیازمندی های سازمان استخراج کنند. باید این نکته را در نظر داشت، راهبردهایی را که یک فرد خبره در سازمان تدوین می کند، با تغییرات در نیازهای سازمان و شرایط اقتصادی، مالی و سیاسی، و … ممکن است تغییر کند. اما با در نظر گرفتن سیستم فوق در هنگام تدوین این استراتژی ها، می توان فرآیندهای کسب و کار در راستای نیازمندی های سازمان بهبود بخشید و با افزودن سرویس های درخواست شده این مشکل تغییرات تا حدودی کاهش داد.
روند انجام کار در قالب مدل فرایندی شکل ۳-۱ نشان داده شده است.
شکل ۳-۱٫ روند انجام کار
۳-۳ رویکرد کنترلی برای تعامل سرویس های استخراج شده در سیستم اطلاعاتی
هر یک از این سرویس های استخراج شده در سیستم اطلاعاتی طراحی شده، نیاز خاصی را پوشش می دهند. برخی از این سرویس ها مانند سرویس اجرای سفارشات، سرویس پشتیبانی مشتریان، سرویس هایی هستند که برای کامل شدن و اجرای فرایند، نیازمند بیش از یک تعامل، و ترکیب دو یا چند سرویس دیگر می باشند. از این رو به آن ها، سرویس های مرکب میگویند. در واقع با بهره گیری از قابلیت ترکیب سرویس ها می توان، به نیازمندی جدیدی که حاصل از ترکیب نیازمندی های پوشش داده شده توسط دو یا چند سرویس است، پاسخ داده شود. این ویژگی باعث افزایش قابلیت استفاده مجدد سرویس ها شده، و هزینه و زمان توسعه سرویس های جدید را به طرز قابل ملاحظه ای کاهش داد.
به طور کلی در جنبه ی کنترلی رویکرد سرویس گرا هدف این است که بتوان چند سرویس را با هم ترکیب کرده، تا بتوان ارزش افزوده ای را در قالب سرویس های پیچیده تر ارائه داد. تعامل بین سرویس ها معمولا به صورت توالی ای از رویه ها که نیاز دارند به منظور برآورده ساختن هدف مشترکی با هم تعامل داشته باشند، شکل می گیرد. از جمله رویکردهایی که معمولا مورد استفاده قرار می گیرند تا تعامل میان سرویس های استخراج شده به خوبی سازمان دهی شود، سرویس ارکستریشن نامیده می باشد. به طور کلی، هر یک از این رویکردها ممکن است توسط مدل های مختلف، و یا حتی زبان های پیاده سازی مختلف پیاده سازی شوند.
تکنیک ترتیب دهی که کسب و کار و یا فرایند ها را کپسوله می کند، ارکستریشن نامیده می شود. همانند جریان کاری سازمانی، سرویس ارکستریشن، هماهنگی و نحوه ی قرار گرفتن (چیدمان) چندین سرویس است که به عنوان یک سرویس منحصر به فرد نمایش داده می شوند. توسعه دهندگان از سرویس ارکستریشن (با به کارگیری ابزارهای ارکستریشن سرویس کسب و کار) به منظور پشتیبانی از خودکارسازی فرایندهای کسب و کار به واسطه ی اتصال سست های اتمی ضروری هستند، اجرا می کند، و یک واسط سطح بالا، برای فرایندهای ترکیب شده، فراهم می کند. به طور کلی در رویکرد ارکسترازیسیون، مجموعه ای متمرکز از منطق های جریان کاری تعامل بین حل هایی را مجددا” برای خودکار سازی خود توسعه دهند. منطق جریان کاری که در ارکسترازیسیون وجود دارد، متشکل از قوانین متعدد، شرایط و رویدادهایی است که مشخص می کند، چگونه اعضای دیگر با گره ی مرکزی تعامل داشته باشند، تا بتوان یک وظیفه خاص را انجام داد. در شکل ۳-۱ نحوه ارکسترازیسیون سرویس های سیستم اطلاعاتی نشان داده شده است. سرویس ها در میان سیستم های اطلاعاتی مختلف سازمان استفاده می کنند. به عبارتی دیگر، ترکیبی از تعاملات (فعال سازی یک سرویس راه دور ) سرویس ها، با هدف ایجاد سرویس های کسب و کار سطح بالاتر است. سرویس ارکستریشن به واسطه تبادل پیغام ها در حوزه ی سیستم های اطلاعاتی سازمان کار می کند. از آنجائیکه سرویس های منحصر به فرد برای برقراری ارتباط با سرویس های دیگر برنامه ریزی نشده اند،برای اینکه این گونه از سرویس ها بتوانند همان گونه که کاربر نهایی درخواست کرده است اجرا شوند، بایستی پیغام ها بر اساس منطق کسب و کار از پیش تعیین شده ای مبادله شوند. که این کار معمولا با به کارگیری موتور پیغام گذاری مثل ESB که قادر به تبدیل پیغام ها و مسیریابی آن ها می باشد، انجام می شود. موتور ارکستریشن به عنوان یک هاب عمل می کند که سرویس ها را از افراد و سیستم ها درخواست کرده، و آن ها را به سرویس های کسب و کار جدید و بهبود یافته تبدیل می کند و بدین ترتیب فرایند مورد نظر اجرا می شود. به عبارتی، یک موتور ارکستریشن، منطق سیستم اطلاعاتی را که برای هماهنگ کردن سرویس های اتمی ضروری هستند اجرا میکند و یک واسط سطح بالا برای فرآیندهای ترکیب شده فرآهم می کند.
به طور کلی در رویکرد ارکسترازیسیون مجموعه ای متمرکز از منطق های جریان کاری، تعامل بین سرویس های مختلف را تسهیل می کند. در این رویکرد، فرایندهای مجزا دیگر نیازی ندارند تا راه حل هایی را مجددا برای خودکار سازی خود توسعه دهند. منطق جریان کاری که در ارکسترازیسیون وجود دارد، متشکل از قوانین متعدد، شرایط و رویدادهایی است که مشخص می کند، چگونه اعضای دیگر با گره ی مرکزی تعامل داشته باشند، تا بتوان یک وظیفه خاص را انجام داد. در شکل ۳-۲، نحوه ارکسترازیسیون سرویس های سیستم اطلاعاتی نشان داده شده است.
شکل ۳-۲٫ ارکسترازیسیون سرویس های سیستم اطلاعاتی سرویس گرا ] ۱۷ [
اینکه دین جامع جمیع علوم و احکام باشد، موردپذیرش سروش نیست. این دیدگاهِ حداکثری است که دامنهی شمولیت دین را بسیار وسیع در نظر گرفته است و آن را نشانهی کمال دین میداند. حالآنکه سروش معتقد است دین کامل است و کسی منکر آن نیست ولی کمال دین الزاماً در جامعیت آن نیست، بلکه کمال آن در این است که در مقابل حداقل انتظارات انسان جواب کامل دارد، نه برای تمام انتظارات ممکن و متصور وی(سروش،۱۳۷۸،۱۰۹). سروش میگوید: «دین(نه معرفت دینی) کمال دارد نه جامعیت، کمالش هم اقلی و ثبوتی است و نه اکثری و اثباتی»(سروش،۱۰۹:۱۳۷۸).
۵-۲-۱-۴)برداشت سروش از اسلام:
متفکّران مسلمان معاصر اغلب عقیده دارند که اسلام باید بازسازی و احیاء شود تا بتواند نیازهای انسان و جامعهی مدرن را برآورد. امّا سروش در این زمینه نظرگاهی دیگر دارد. وی این را میپذیرد که جهان معاصر همواره در تغییر است و این تحولات جهان بیرونی ناگزیر باید با تمامیت دینی تلفیق یابد. امّا راهحلی که او نشان میدهد در نوسازی یا احیای اسلام نیست؛ ازنظر سروش حقیقت اسلام(دین) تغییر ناکردنی است. هر کوششی در بازسازی اسلام عبث و باطل و هم خیالی و غیرواقعی است، چراکه این اسلام نیست که باید تغییر کند، بلکه درک ما از آن است که باید دگرگون شود(سروش،الف۱۳۷۳،۹۹). کلید آشتی این دین ثابت با جهانی متغیر و دینامیک در همین تفاوت نهفته است. همانطور که کسی تردید ندارد جهان پیوسته در تغییر و دگرگونی است، شک نیست که درک انسان از دین همتغییر میکند. برای رودررویی با چالش مدرنیته، مسلمانان نباید به دنبال تغییر و استحاله در دین خود باشند، بلکه باید بین برداشت خود از دین با تغییرهای عالم خارج از دین، وفق و آشتی دهند(سروش،الف۱۳۷۳،۹). این امر مستلزم فهمی از دین است که ناگزیر بودن تغییر و تحول در فهم انسان از دین را بپذیرد. سروش همین فهم از دین را پیش مینهد و آن را بر اساس تجزیهوتحلیلی که از تکامل معرفت دینی به دست میدهد، بنا مینهد.
۳-۱-۴)فهم و معرفت دینی:
۱-۳-۱-۴)معرفت دینی:
به نظر سروش بین دین و معرفت دینی باید فرق قائل شد: «شریعت عریان اگر هست باری نزد شارع است، امّا آرای علمای دین متفاوت و گاه متعارض است. دین، الهی و قدسی است، ولی معرفت دینی بشری است»(سروش،الف۴۳۹:۱۳۷۳). در این معرفتشناسی است که بحث قرائتهای مختلف از دین مطرح میشود.
امّا پیشفرضهای سروش بر دوپایه استوار است. از یکسو مذهبی است؛ و از سوی دیگر متّکی بر عقلانیت مدرن میباشد؛ یعنی معرفت دینی که برای او اهمیت فراوانی دارد، حاصل فهم کتاب، سنّت و تاریخ زندگی پیشوایان است. این معرفت، دانشی مصرفکننده است. لذا از دانشها و دادههای علمی هر عصر بهره میبرد. با تغییر در فهمهای برون دینی، فهم دینی نیز متحول میشود. سروش این ادعای خود را با روش پوپر به اثبات میرساند. او معتقد است؛ این اصل که هر فهم دینی به فهم بیرونی متّکی است، اصلی ابطالپذیر است. یعنی یک نمونه از فهم دینی در کتاب و سنّت وجود ندارد که برای فهمیدنش حاجت به اندیشههای بیرونی نباشد. یافتن موردی، به ابطال این اصل می انجامد. گاهی تصور میشود که فقط تحول فهم دینی منوط به تحول فهمهای بیرونی است؛ درحالیکه باید دانست که ثبات فهم دینی نیز درگرو ثبات فهم بیرونی است؛ یعنی فهم دینی بهطور کامل متکی به فهم بیرونی میباشد(سروش،الف۱۳۷۳،۱۶۰-۱۵۷).
۲-۳-۱-۴)بسط خطا پذیری فهم دینی به قرآن:
ازنظر وی، گاه در قرآن مشاهده میشود که پارههایی از ظواهر آیات قرآنی با معارف بشری تعارض دارد؛ کسانی از گذشتههای دور مانند زمخشری در تفسیر خودش و جمع کثیری از معتزله و در جهان جدید کسانی چون بهاءالدین خرمشاهی و پارهای از مفسران عرب معتقدند که این خطاها در قرآن هست، امّا از باب همگامی و همراهی با مردمان جاهل دورانی است که قرآن در آن زمان نازلشده است. اینیک نوع تحلیل است. کسان دیگر هستند که معتقدند که بههیچوجه چنین نیست و این تعارض ظواهر فقط ظاهری است و اگر به عمق معنا برویم، میتوانیم رفع تعارض کنیم. کسانی معتقدند که برای رفع تعارض باید به تأویل دست ببریم، چنانکه مرحوم طباطبایی چنین میکردند. کسان دیگری معتقدند که این تعارضها وجود دارد و غیرقابل انکار است، ولی اساساً چون قرآن کتابی علمی یا فلسفی نیست، آنها را نباید مهم شمارد و پیام قرآن در جای دیگری است و به تعبیر مفسرین: «خُذ غایات و اَترک مَبادی» یعنی به مقدمات توجه نکنید و به مراد توجه کنید(سروش،۱۳۸۸،۱۳-۱۲).
۳-۳-۱-۴)تفسیر مؤمنانه و غیر مؤمنانه:
از دید سروش، خواندن قرآن، فهمیدن، ترجمه و تفسیر قرآن هیچکدام متوقف بر این نیست که کسی لزوماً ایمان و اعتقاد به پیامبر اسلام و خدای او داشته باشد. امّا وقتی این ایمان در میان آمد، تفاوتهایی در امر ترجمه و تفسیر پیدا خواهد شد. قرآن میگوید که در آن هیچ اختلاف و تناقضی نیست، حالآنکه یک نفر که به قرآن ایمان دارد، مسلماً در مقام تفسیر خواهد کوشید که اگر تناقضی ببیند رفع تناقض کند. امّا یک غیر معتقد بسیار راحت میتواند تناقضهایی را در قرآن نشان داده و حتّی آنها را دلیل بر بطلان این کتاب بگیرد.
علم تفسیر، علمی جمعی و جاری است و هم مؤمنان و هم غیر مؤمنان میتوانند به آن روی بیاورند و در آن زمینه تولید معرفت کنند. لذا تفسیر مؤمنانه و تفسیر غیر مؤمنانه نیز داریم. به نظر سروش مؤمنان باید به تفسیرهای غیر مؤمنانه هم توجه کنند. چون آنان چیزهایی میبینند که عاشقان نمیبینند(سروش،۱۳۸۸،۱۴).
۴-۳-۱-۴)ویژگی های قرائت فاشیستی از دین:
سروش در ادامهی بحث قرائتهای متعدد و مختلف از دین، معتقد است یک نوع قرائت از دین وجود دارد که از دیدگاه معتقدانِ بدان، تنها قرائت صحیح و جایز از دین است و این قرائت، سایر قرائتها را مردود میشمارد، او این نوع از قرائت دینی را ویژگی حکومتهای ایدئولوژیک میداند و تعبیر«قرائت فاشیستی از دین» را برای آن به کار میبرد، سروش این قرائت و معتقدان بدان را دارای ویژگیهایی میداند:
«۱- در مورد آدمی:
الف) همهی آدمیان متهم و مشکوک و بددین و بد خواهند مگر خلافش ثابت شود خصوصاً یهودیها.
ب) فرد در مقابل دولت هیچ است و هیچ حقوقی ندارد.
۲- در مورد نظام:
حق با نظام است نه نظام با حق، حق آنجاست که قدرت آنجاست.
۳ – درروش:
الف) برای شکست رقیب همهی کارها مجاز است.
ب) حمله بهترین دفاع است.
ج) نزدیک شدن به قدرت بهترین تاکتیک است.
د) عقوبت بهتر از پاداش و خشونت بهتر از تاکتیک است.
ه) تراشیدن دشمن موهوم بهترین گریزگاه است.
و) ترویج کینه و نفرت کارگرتر از عشق و محبت است.
ز) تکیهبر تئوری توطئه بهترین تحلیل است.
۴ – در مقولات سیاسی و اجتماعی:
طرفدار علم، پوزیتیویست است، طرفدار آزادی و دموکراسی، لیبرال است، طرفدار مدارا و تسامح، ماسونی است، طرفدار حقوق بشر، اومانیست است، طرفدار توسعه، کاپیتالیست و امپریالیست است و طرفدار هریک یا همهی اینها غربزده است.
۵ – در زبان:
پر طنطنه و پرمدعا و ولایت فروش و دروغزن و خشونت ستا و ناسزاگو و رجز خواننده و لجن مالنده.
۶ – در دین:
دین مساوی است با تکلیف و تقلید و تکفیر و تزویر و تازیانه و لعنت و خشونت و محرومیت و عبوسیت و عربده و استبداد.
۷ – در شخصیت:
افرادی بیاعتقاد، کم مایه، بد سابقه، متظاهر، قدرت طلب، رقیب شکن، مدّاح و متلوّناند، مخوف و محاط و لمپن هستند»(سروش،د۲۱۶:۱۳۷۹).
۴-۱-۴)جامعه ی دینی:
۱-۴-۱-۴)انواع جامعه ی دینی:
سروش بین دو نوع جامعهی دینی تفکیک میکند: نخست جامعهای است که دینداری او کاذب و صوری است و فاقد آگاهی دینی غنی است. چنین جامعهای صورتاً و ظاهراً جامعهی دینی است، بدین معنی که مردم فقط از دستورات فقهی پیروی میکنند(نماز و روزه) بدون اینکه متوجه نقش عمیق دین در زندگی باشند. سروش البته منکر اهمیت دستورات و احکام دینی نیست، بلکه میگوید همه نماز میخوانند و روزه میگیرند منتهی اینها علائم ظاهری ایمان است و عمق ایمانِ درونیِ شخصی را نشان نمیدهد.
چهبسا شخص بنا به عادت نماز بخواند یا بهحکم وظیفه و نه به سائقه ی ایمان و عشق به خداوند؛ همچنین است در مورد روزه گرفتن و سایر وظایف دینی. امّا در جامعهی دینی واقعی مردم وظایف دینی را از نهان قلب و با صدق ایمان انجام میدهند و عمیقاً و قلباً متوجه نقش دین در زندگی شخصی و اجتماعی خود میباشند(سروش،الف۱۳۷۶،۳۱۵).
بر اساس این تفکیک، سروش میگوید ایران قبل از انقلاب تا زمان مشخصی، جامعهی دینی صوری و ظاهری بوده است که مردم به وظایف شرعی خود عمل میکردند، امّا فاقد آن ایمان عمیقی بودند که اساس شعور دینی عمومی و انگیزنده است. همانطور که انقلاب نشان داد، ایمان مردم در طول زمان گسترش و تعمیق یافت که نشانهی آن پیدایش متفکّران دینی در بین روحانیت و غیر آنها بود که جامعه را به صوری و ظاهری بودن خود هشدار میدادند و مردم را ترغیب میکردند که ایمان واقعی خود را بازیابند(سروش،الف۱۳۷۶،۳۱۲).
۲-۴-۱-۴)تفاوت های جامعه ی دینی و جامعه ی لیبرال:
به نظر سروش جامعهی دینی و لیبرال با یکدیگر تفاوت اساسی دارند: «جامعهی لیبرال جامعهای است همواره در حال انتخاب و امتحان که هیچگاه دورهی امتحان را به سر آمده یا به سر آمدنی نمیداند. امّا جامعهی دینی، جامعهای است از انتخاب گذشته و به جواب امتحان رسیده. او، دین را برگزیده است و بر آن است که ازآنپس در ظلّ آن زیست کند. لکن این انتخابِ نخستین، بابِ انتخابها و امتحانهای دشوار و بیشمار بعدی را بر آن گشوده است. ازآنپس معرفت دینی است که میباید امتحان بدهد و مراحل دشوار قبض و بسط و تعدیل و توازن را از سر گذراند(سروش،د۱۳۷۹،۱۲۵).
از دیدگاه او در جوامع لیبرالی فقط رضایت مخلوق اهمیت دارد و به رضایت خالق اندیشیده نمیشود، امّا در حکومتهای دینیِ دموکراتیک میان رضایت خالق و مخلوق آشتی برقرار میکنند و میان برون دین و درون دین تعادل برقرار میکنند. آنان برای دینی بودن دین را هادی قرار میدهند و برای دموکراتیک بودن فهم دینی را باعقل جمعی سیال می کنند و برای رضای خالق همواره باید پروای دین داشته باشند با این شیوه لیبرالیسم حذف میشود امّا دموکراسی در پناه عقل جمعی با دینداری عاقلانه و عالمانه میآمیزد(سروش،د۱۳۷۹،۱۲۶).
۵-۱-۴)سیاست و حکومت:
۱-۵-۱-۴)مفهوم سیاست:
در تعریفی که سروش از سیاست ارائه میدهد سیاست یعنی تئوری قدرت؛ و اعمال قدرت. به نظر او اگر شما در عرصه سیاست، یک موجود مقتدر نباشید، اعتنایی به شما نمیکنند امّا وقتی مقتدر شدید وارد سیاست میشوید و دیگر نمیشود شمارا نادیده گرفت(سروش،ب۱۳۸۵،۶۴).
۲-۵-۱-۴)نقش دین در سیاست:
در رابطه با نقش دین در سیاست، سروش دیدگاه خود را با چند پرسش اساسی شروع میکند: آیا دین باید بهصورت یک ایدئولوژی سیاسی عمل کند؟ آیا دولت میتواند مشروعیّت خود را ازنظر دینی بر مفهوم ایدئولوژی اسلامی بنا کند؟ آیا برای ادارهی جامعه و حکومت کردن در دولتهای مدرن، روشهای حکومتی که از دین به دست میآید، بهتنهایی کافی است؟ پاسخهای سروش به این پرسشها منفی است - نفی مؤکد. وی میگوید: «ایدئولوژی» اسلامی را باید یکسره کنار نهاد، به این دلیل که مانع تحول و رشد معرفت دینی میشود(سروش،الف۱۳۷۶،۳۱۵).
۳-۵-۱-۴)مفهوم حکومت دینی:
سروش در تعریفی کلی از مفهوم حکومت دینی میگوید: «حکومت دینی حکومتی است متناسب با جامعهی دینی و جامعهی دینی جامعهای است که در آن چیزهایی میگذرد که منافات قطعی بافهم قطعی از دین قطعی ندارد، نه اینکه همهچیزش را از دین اخذ و اقتباس کرده است»(سروش،د۱۲۱:۱۳۷۹).
او مشخصاً حکومت دینی را در قالب کار ویژه اینگونه تعریف میکند: «ما دین را به(ایمان) و(عمل) تعریف میکنیم و ایمان را بر عمل مقدم میشماریم. لذا در نظر ما، حکومت دینی از آن حیث که دینی است، علیالاصول حکومت ایمانی است، یعنی حکومتی است که مؤمنان به دلیل اینکه انساناند و محق و مؤمناند آن را بنا میکنند؛ و حکومت دینی هم خود را ملزم میداند فضایی را فراهم آورد که پاسبان ایمان آزادانه و آگاهانه و تجربهی دینی مؤمنان باشد»(سروش،۲:۱۳۷۵).
پژوهش های انجام شده در رابطه با وفاداری مشتری بیشتر بر محصول محوری یا وفاداری به برند تجاری تمرکز داشته اند و وفاداری نسبت به سازمان های ارائه دهنده خدمت کمتر مورد بحث قرار گرفته است (عبدالوند و عبدلی، ۱۳۸۸). در دنیای رقابتی امروز خدمات ارائه شده از سوی شرکت های رقیب روز به روز به یکدیگر شبیه تر می شوند و دیگر به سختی می توان مشتری را با ارائه خدمتی کاملاً بدیع در بلندمدت شگفت زده کرد؛ زیرا نوآورانه ترین خدمات به سرعت از سوی رقبا تقلید شده و به بازار عرضه می گردند. از این رو، سرمایه گذاری در حوزه وفاداری مشتری یک سرمایه گذاری اثربخش و سودمند برای شرکت های خدماتی است. وفاداری از طریق افزایش درآمد، کاهش هزینه بدست آوردن مشتریان جدید، کاهش حساسیت مشتری به قیمت و کاهش هزینه های آشنا کردن مشتری با روش های انجام کار در شرکت به افزایش سودآوری می انجامد.
در حقیقت چنین نتیجه گیری شده است که وفاداری در بین مشتریان خدمات بسیار رایج تر از مشتریان محصولات می باشد. در حوزه خدمات، ویژگی های غیر محسوس مانند قابلیت اتّکا و اعتماد ممکن است ایفاگر نقشی عمده در ایجاد یا حفظ وفاداری باشد ( همان منبع).
۱-۵-۲٫ چهار وضعیت اصلی در روابط مشتری
این احتمال وجود دارد که هر مشتری حالت های متفاوتی از وفاداری داشته باشد، به عبارت دیگر ترکیب متفاوتی از چگونگی یا حالت های وفاداری وجود دارد. بازاریابان می توانند حالت های مختلف وفاداری را به روش های مختلف تحریک کنند. برای مثال رفتارهای تبلیغات دهان به دهان ممکن است از طریق برنامه های پاداش تشویق شود. در حالی که وفاداری نگرشی می تواند از طریق آگهی های عاطفی- احساسی برانگیخته شود. مثلاً شرکت مک دونالدز با مبالغ هنگفتی که به انجمن های خیریه کمک می کند، نگرش افراد را نسبت به خود عوض می کند و همین امر می تواند عاملی برای توصیه شرکت به دیگران هم باشد. دیدگاه های غالب در وفاداری خیلی محدود باقی مانده اند. بنابراین نیاز است تا دیدگاه های قدیمی وفاداری گسترش داده شوند و حوزه های وسیع تری از وفاداری را پوشش دهند تا هم مشتریان و هم به مدیران بازاریابی سود برسانند (راندلی[۹۷]، ۲۰۰۵).
مشتریان خوب چه کسانی هستند؟ بدون توجّه به اینکه سازمان از نظر مدیریت روابط با مشتریان در چه موقعیتی است، ناگزیر به شناخت سودآوری خود و میزان وفاداری مشتریان است.
در ادامه چهار وضعیت اصلی در روابط مشتری آورده شده است.
الف - مشتری وفادار و سودآور است؛
سازمان در این حالت بر عمیق کردن روابط، تقویت وفاداری و بهینه کردن سودآوری از طریق فروش جانبی و فروش بیشتر محصول و سرویس موجود، تمرکز دارد.
ب - مشتری وفادار بوده ولی سودآور نیست؛
در این حالت سازمان بایستی روابط را حفظ کند، زیرا مشتری ممکن است از طریق فروش جانبی و فروش بیشتر محصول یا سرویس موجود سودآور شود.
ج - مشتری سودآور است ولی وفادار نیست؛
در این حالت سازمان بایستی بر تشویق و تقویت رابطه و ایجاد وفاداری کاملاً تمرکز کند.
د - مشتری نه وفادار است نه سودآور؛
در این حالت احتمال ارزشمند بودن واگذاری مشتری به رقیب وجود دارد.
مشتری به قیمت، حساس بوده و تا حد زیادی توسط تبلیغات، بازاریابی و پیشبرد فروش تحت تأثیر قرار می گیرد. زمانی که روابط رشد می کند، حرکت به سمت ایجاد وفاداری آغاز می شود (عباس نژاد و دیگران، ۱۳۸۴)
به منظور ایجاد وفاداری در مشتریان بایستی ابتدا یک تصویر مشخص از مشتری وجود داشته باشد. مشتری یک دارایی استراتژیک است که ممکن است کوتاه مدت باشد و یا توسط تکریم به مشتری به یک دارایی بلندمدت تبدیل گردد. بنابراین، اطلاعات مشتری به عنوان یک دارایی استراتژیک محسوب می شود. بنابراین ابتدا سازمان یک مشتری دارد و آن را توسط تکریم و مراقبت احاطه می کند و از هر ارتباط به عنوان فرصتی برای ایجاد وفاداری استفاده می کند.
در ادامه سازمان برای پیشرفت از مرحله وفاداری به وابستگی مشتریان، بایستی ابتدا به سؤالات ذیل پاسخ دهد:
اطلاعات سازمان از مشتری تا چه حد است؟
درآمد سازمان از مشتری جدید چقدر است؟
درآمد سازمان از مشتری موجود چقدر است؟
پر درآمدترین مشتری سازمان کیست؟ آیا پتانسیل های سازمان به کار گرفته می شود؟
مشتریان بالقوه سازمان چه کسانی هستند؟
سازمان چگونه وفاداری را تعریف کرده است؟
سازمان چگونه وفاداری را اندازه گیری می کند؟
مشتریان سازمان چقدر وفادارند؟
سازمان چه تعداد مشتری را در هر سال از دست می دهد؟
سازمان چه تعداد مشتری را حفظ کرده است؟
ارزش ماندگاری و طول عمر مشتریان سازمان چقدر است؟
کدام یک از مشتریان جدید نیاز به پیگیری دارند؟
کارکنان چگونه با مشتریان به صورت هدفمند ارتباط برقرار می کنند؟
کارمندان سازمان چه اهدافی را بایستی دنبال کنند؟ (همان منبع)
۲-۵-۲٫ وضعیت های مختلف وفاداری[۹۸]
یک شرکت با مطالعه الگوهای وفاداری متعلّق به خود در بازار به نتایج بسیار مطلوبی دست خواهد یافت. بعضی از مصرف کنندگان نسبت به نام و نشان خاصی وفاداری نشان می دهند، بنابراین همواره خریدار همین نام و نشان هستند، وفاداری برخی از مصرف کنندگان هم نسبی است. خریداران دیگری هم یافت می شوند که نسبت به هیچ نام و نشانی از خود وفاداری نشان نمی دهند. مطالعه الگوهای وفاداری باید از بررسی مشتریان خود شرکت آغاز شود. شرکت هایی که از وضعیت وفاداری به عنوان معیاری برای تقسیم بازار استفاده می کنند، باید در این خصوص دقّت و احتیاط لازم را به عمل آورند، زیرا چیزی که به ظاهر ممکن است الگوی وفاداری یک محصول تلقّی شود، احتمالاً چیزی بیش از یک عادت، بی تفاوتی، قیمت پایین تر، یا عدم وجود نام های تجاری دیگر نیست، از این رو خرید گه گاه یا مرتّب را نباید با وفاداری نسبت به نام و نشان اشتباه گرفت. در این خصوص بازاریابان باید انگیزش های پنهان و مستتر در الگوهای خرید را بررسی کنند (اسماعیل پور و غفاری آشتیانی، ۱۳۸۱).
خریداران را می توان با توجّه به درجه وفاداری به گروه های مختلفی تقسیم کرد:
۱-بسیار وفادار[۹۹]: مشتریانی که همواره محصولی با نام تجاری مشخصی را می خرند.
۲-نیمه وفادار[۱۰۰]: مشتریانی که نسبت به محصولی با دو و یا سه نام تجاری وفادار هستند. مثلاً هم خمیر دندان کلگیت و هم سیگنال را خریداری می کنند.
۳-وفادار ناپایدار[۱۰۱]: مشتری که هر بار خرید می کند، نام تجاری مورد علاقه خود را تغییر می دهد و در واقع محصولی را با نام های تجاری گوناگون خریداری می کند. مثلاً صابون سیو، گلنار، داروگر، لوکس و داو[۱۰۲] را در هر خرید مورد توجّه قرار می دهد.
۴-غیر وفادار[۱۰۳]: مصرف کنندگانی که هیچ گونه وفاداری را به هیچ کدام از نام های تجاری از خود بروز نمی دهند.
شکل زیر ارتباط بین وفاداری به یک نام تجاری[۱۰۴] و میزان مصرف را نشان می دهد. همان گونه که در شکل دیده می شود، وفاداری به نام تجاری زمانی که با مصرف زیاد همراه باشد، برای بازاریابان اهمیت زیادی پیدا می کند (اسماعیل پور، ۱۳۸۴).
۳-۵-۲٫ چرا وفاداری مشتریان اهمیت دارد؟
بازاریابان بر این عقیده اند که داشتن مشتریان وفادار می تواند مزایای مثبتی را برای شرکت به همراه داشته باشد. برخی از این مزایا عبارتند از: افزایش فروش، کاهش هزینه ها و جریان های سود قابل پیش بینی برای شرکت. برخی از محققان، وفاداری مشتری را به عنوان یک منبع کلیدی در برتری رقابتی شرکت در مقابل رقبا نام برده اند و آن را کلیدی برای بقاء و رشد شرکت می دانند (جونز و تیلور[۱۰۵]، ۲۰۰۷).
اطلاعات مشتری را می توان به عنوان دارایی استراتژیک در نظر گرفت. ابتدا سازمان یک مشتری دارد وآن را با تکریم و مراقبت احاطه می کند، تا از هر ارتباط مشتری به عنوان فرصتی برای ایجاد وفاداری استفاده می کند، چرا که دریافته است که جلب مشتریان به نزد خود کار سادهای است، امّا آنچه که مهم است، حفظ و نگهداری آنان است. باید توجّه داشت که مشتریانی که گمراه می شوند، برای فروشنده هزینه های عملیاتی بالایی دارند، چون که فروشنده باید مبنای مشتری جدیدی را پایه گذاری کند. بنابراین این طور استدلال می شود که توانایی توسعه و حفظ مشتریان به طور قطع تعیین کننده موفقیت دراز مدت یک شرکت است. تجزیه و تحلیل میزان وفاداری خریداران برای شرکت ها بسیار سود آور است. برای مثال شرکتی ممکن است پس از بررسی بازار و پی بردن به وفاداری کامل مصرف کنندگان به یکی از برندهای رقبا از خیر ورود به آن بازار بگذرد و بازاری را برای فعالیت انتخاب کند که خریداران آنها نسبت به برندهای رقبا، وفاداری کمتری دارند (الوداری، ۱۳۸۴)
حفظ مشتری به عواملی نظیر انتخاب، تناسب، قیمت و درآمد بستگی دارد و به مراتب هزینه های کمتری نسبت به جذب مشتریان جدید دارد. تحقیقات نشان می دهد هزینه جذب مشتریان جدید پنج برابر هزینه حفظ مشتریان موجود است. حفظ مشتری یکی از معمول ترین نتایج یک رابطه مستحکم خریدار/مشتری است. برنامه هایی که با هدف تکرار خرید اجرا می شوند، همواره یک تکنیک مهم درحفظ مشتری بوده اند. در بازارهای سنّتی از کارت های وفاداری جهت ممانعت از خرید محصولات رقبا از سوی مشتریان استفاده می شد. حفظ مشتریان موجود به فروش جانبی بیشتری به می انجامد. نگهداری مشتریان موجود سودآورتر از جذب مشتریان جدید است. در طول یک توسعه نرمال روابط مشتری، هزینه بازاریابی و فروش به مشتریان (مشتریان موجود) به تدریج کاهش می یابد و حاشیه کلی توسعه به طور بالقوه افزایش می یابد. مشتری وفادار فقط روی قیمت تمرکز ندارد بلکه به عنوان حامی و طرفدار سازمان عمل کرده و در نتیجه به جذب مشتریان جدید کمک می کند (الهی و حیدری، ۱۳۸۴).
در همه سازمان ها و شرکت ها مواردی مثل ناملموس بودن و پیچیدگی محصولات، خدمات یا فرایندها، فقدان تجربه، طولانی بودن تحویل خدمات با عدم اطمینان روبرو هستند. کلید بدست آوردن وفاداری مشتری، در تقویت فعالیت های رابطه محوری است که توسعه مبادلات و رابطه موفقیت آمیز با مشتریان را در پی دارد. بر طبق تئوری هزینه سه مزیت عمده حفظ مشتریان وفادار عبارتست از:
اوّل: هزینه جذب مشتری کاهش می یابد، زیرا مشتریان ناراضی کمتری وجود دارند، تا نیاز به جایگزینی داشته باشند.
دوم: مشتریان قدیمی به قیمت ها حساسیت نشان نمی دهند.
سوم: مشتریان وفادار بازخورد بیشتری برای تأمین کننده فراهم می کنند. علاوه بر آن مشتریان از دست رفته منجر به هزینه های عملیاتی بالایی برای تأمین کننده می شوند، زیرا تأمین کننده مجبور است برای مشتری جدیدی سرمایه گذاری کند. بنابراین توانایی گسترش و حفظ مشتریان وفادار، موفقیت بلند مدت سازمان را در پی خواهد داشت (وانگ[۱۰۶] و همکاران، ۲۰۰۷).
۲-۲-۳)نظریه ویلیام گود[۴۰] در مورد مدرنیزاسیون وازدواج فامیلی
امروزه پدیده جهانی شدن و توسعه پایدار از مهمترین دگرگونیهای اجتماعی است که مورد توجه کشورهای جهان قرار گرفته است . توسعه انسانی نیز به عنوان یکی از ابعاد مهم این پدیده محسوب می شود. نهاد خانواده وروابط موجود در این نهاد نیز همپای روند صنعتی شدن و نوگرایی تغییر کرده و بستر فرهنگی را در نیل به اهداف توسعه انسانی فراهم می کند.در عصر حاضرفرایند نوگرایی به طور گسترده ای کشورهای مختلف را در بر گرفته است.به گونه ای که روابط نهادی خانواده والگوهای ازدواج را تحت تاثیر قرار داده اند. در این زمینه گود معتقد است در قرن حاضر مدرنیزاسیون ارتباط شدیدی با الگوی خانواده و نوع ازدواج دارد و معتقد است که فرایند مدرنیزاسیون در سطوح مختلف فردی و اجتماعی، زمان ازدواج را تحت تاثیر قرار می دهد.به طور کلی مدرنیزاسیون بر ساخت خانواده وروابط هسته ای آن اثر می گذارد(گود،۱۹۶۳نقل از بدیحی). بر اساس این تئوری می توان این گونه استنباط کرد که ساختهای خانواده در جوامع صنعتی نوع هسته ای خانواده را با ویژگیهای مربوط به آن بخصوص در طبقات بالای اجتماعی و برخوردار از تحرک اجتماعی در مقایسه با ساختهای خانواده در جوامع سنتی راحت تر مورد پذیرش قرار می دهند . این جنبه مسئله ازدواج فامیلی را در ارتباط با مدرنیزاسیون و اثرات آن بر شاخصهای توسعه انسانی و مولفه های جمعیتی مطرح می سازد. به طوری که"به همراه گسترش نوگرایی با کاهش ازدواج فامیلی به عنوان نوعی ازدواج سنتی مواجه خواهیم بود.این کاهش به همراه کاهش سایر جنبه های سنتی نهاد خانواده است"((گود،۱۹۶۳).شکی نیست که بر اساس این تئوری ومنتجات علمی حاصل از آن ،این کاهش می تواند میزان بیماریهای کودکان در سطح جامعه را کاهش داده و متضمن سلامت افراد جامعه باشد.اگر بخواهیم تئوری گود را با مدل ایران منطبق کنیم می توان گفت که علی رغم تاثیر پذیری ایران از فرایند های مدرنیزاسیون، شهر نشینی و صنعتی شدن در دهه های گذشته ازدواج خویشاوندی از ثبات وتداومی نسبی برخوردار است و هنوز این الگوی ازدواج از مقبولیت بالایی برخوردار است(عباسی شوازی و ترابی، ۱۳۸۵: ۶۱).
۲-۳-۱)ازدواج فامیلی در تاریخ باستان و قبل از انبیای الهی
در گذشته وجه مشترک افراد یک خانواده خصوصیات خونی آنها بود. به طوری که برای خون هر خانواده امتیازات ویژه ای قائل بودند، که خون دیگری فاقد آن امتیازات بوده و معتقد بودند که این خصوصیات به وسیله ارث از پدر به فرزند منتقل می شود. این عقیده تا حدی که سلاطین خون خود را عالی ترو برتر از دیگران می دانستند و اصطلاحاتی مثل خون شاهانه برای خود وضع نموده و ازدواج با بیگانگان را در حکم شکسته شدن حدود وثغور خصوصیات خونی خود می دانستند و این عمل را اختلاط برای خون خود به حساب می آوردند. آنان معتقد بودند چنین ازدواج هایی باعث کسر صفات اصلی می شود، بنابراین ازدواج فامیلی را وسیله ای جهت پایداری صفات خونی اجداد به حساب می آوردند(صفاپور،۱۳۴۳نقل از مهرمحمدی ،۱۳۷۹: ۸).
به این دلیل اصطلاح همخونی در آن زمان جهت ازدواج های فامیلی وضع شد. قدیمی ترین خاطره از ازدواج های فامیلی مربوط به فراعنه مصر است، این سلاطین دختران خود را به مردم عادی نمی دادند و ازدواج با بیگانه را اختلاط خون دانسته و معتقد بودند خلوص خون شاهانه با ازدواج غیر فامیلی مورد تعرض قرار می گیرد. به همین دلیل تا چهار نسل، فراعنه دختران و پسرا ن خود را به ازدواج با هم مجبور می کردند(مهرمحمدی، ۱۳۷۹: ۸).
در ایران باستان مهمترین شاخص فرد، اصل و نسب و نژاد و افتخار قدما به نسبت و بزرگی دودمان و آل و تبار آنان بوده است. در جامعه باستان به دلیل قشر بندی جامعه افراد نشان و نسب خود را در تمام طول عمر بر پیشانی داشتند. اصطلاح اصالت خانوادگی که در زبان امروزی رایج است و برای بعضی ایجاد اعتبار ومنزلت می کند، از همین توجه به نسب حکایت می کند و همچنین است اصطلاحات عامیانه ای همچون، از زیر بته درنیامده، پدر ومادر دار، سر سفره پدرش غذا خورده و…(بهنام ،۱۳۵۲).
دو علت دیگر ازدواج فامیلی(درجه یک ودو با ازدواج محارم) در قبل از انبیاء بزرگ الهی عبارت بود از:۱- چون دربرابر دادن دختر به خارج از خانواده، پدر مجبور بود مقداری از مایملک خود را به عنوان جهیزیه به خانه شوهر بفرستد، از این جهت که پدران ثروتشان کاهش نیابد، ترجیح می دادند تا دختران را به پسران خانواده خود شوهر دهند.
اجتماعات آن زمان بسیار محدود و ارتباط بین دهات و شهرها بسیار کم بود. لذا عموما افراد یک خانواده تنها با هم تماس و رفت و آمد داشتند(صفاپور،۱۳۴۶ نقل از مهرمحمدی۱۳۸۳).
۲-۳-۲)ازدواج فامیلی در ادیان مختلف
اولین مرتبه حضرت موسی منع ازدواج با افراد همخون را مطرح نمود. اگر چه در آن زمان ملت یهود از این تعلیم موسی چندان تبعیت ننمودند و هنوز هم مثل زمان قدیم شیوع همخونی و ازدواج فامیلی در بین این قوم فراوان دیده می شود، و هر جا نام ازدواج با محارم برده می شود. این قوم در نظرمجسم می شوند. ولی حضرت موسی منع ازدواج با اقوام نزدیک را وضع نموده است طبق دستور صریح تورات ازدواج امری مطلوب ولازم است، اما نوشته شده که هیچ فرد اسرائیلی حق ندارد، با محارم خود ازدواج نماید، زیرا این چنین ازدواج هایی زناء محسوب می شود. تفسیر شیرینی در این مورد آمده است، هر قدر خون های پیوند کرده نزدیک بهم باشند، میوه ها یعنی فرزندان ضعیف و درنتیجه زشت و از حیث عقل و فهم ناقص خواهند بود، و برعکس اگر خونهای پیوند کرده دارای مشخصات متفاوت باشند فرزندان آنها هوشیار خواهند بود. درختان را ملاحظه فرمایید، هیچ دیده اید یا شنیده اید که شاخه ای را از درخت سیب بریده و مجددا به خودش پیوند کنند. البته نه و فرضا اگر پیوند کنند آیا میوه بهتری به عمل خواهد آمد. روی این اصل باغبانان نهال های پیوندی خود را از شهر های دور دست که میوه جات آنها به درشتی و خوبی معروف است می آورند و همینطور در اصلاح نژاد بین حیوانات این موضوع رعایت شده است(صفاپور،۱۳۴۳نقل از مهر محمدی۱۳۷۹: ۹).
در هر حال برخلاف تعالیم حضرت موسی در این دین چنین ازدواج هایی قانونا مجاز شمرده شده است(مولوی، ۱۳۴۸). چون موضوع حرمت مادر و خواهر رضاعی و دایی با خواهرزاده خود یا عمو با برادرزاده های خود در متن صریح تورات وجود ندارد، یهودیان به همین مناسبت به خود اجازه ازدواج با محارم فوق را می دهند(شریفی،۴۱-۱۳۴۰نقل از مهر محمدی۱۳۷۹: ۹).
چون ازدواج بین طبقات نزدیک(درجه دو) در دین یهود فراوان است. علت فراوانی بیماری های همخونی نزد کلیمیان همین مسئله است(صفاپور،۱۳۴۳).
۲-۳-۳)ازدواج فامیلی در دین مسیح
به دلیل آن که قبل از مسیح کتب تورات و اوستا دستورات مفصلی در مورد محارم و اقربا و ازدواج بین منسوبین بیان کرده است به همین دلیل در انجیل دستور صریحی نیامده و مسیحیان همان مقررات را ملاک عمل قرار داده اند. منتهی بر حسب شرایط محلی، جغرافیایی و اجتماعی تغییرات مختصری در دستورات انبیاء قبل داده اند. اما اصل همان است که در تورات بوده است. ارتدکس معتقد است به دلیل عدم صلاحیت خون های نزدیک بهتر است تا هفت پشت پدری و مادری عروس وداماد خویشاوند نباشند.(صفاپور، ۱۳۴۳نقل از مهر محمدی۱۳۷۹). این عده علاوه بر نظر تورات در این زمینه ازدواج با دختر عمو، دایی، خاله و عمه را که در کتب کلیمیان منع نشده جایز نمی دانند(مهرمحمدی، ۱۳۷۹: ۹) .
۲-۳-۴)ازدواج فامیلی در دین اسلام
تمام ادیان بزرگ ازدواج نزدیکان و محارم را مردود شمرده اند. در دین اسلام نیز مثل سایر ادیان بزرگ ازدواج با محارم مردود اعلام شده است. قوانین و حدود ازدواج با محارم در دین اسلام همان قوانین و حدود ادیان قبل از اسلام است، به انضمام اینکه در اسلام موضوع خویشاوندی رضاعی نیز مطرح است(صفاپور،۱۳۴۳).
تعریف محرم در هر جامعه متفاوت است در بعضی اجتماعات ازدواج عموزاده های پدری ممنوع و در بعضی دیگر ازدواج عموزاده های مادری و پدری هر دو مجاز شمرده شده است(مولوی،۱۳۴۸). دین اسلام در قرآن کریم سوره نساء آیات ۲۳ و ۲۲ حدود محارم را مشخص نموده است. طبق آیات مذکور محارم عبارتند از: زن پدر، مادر، دختر، خواهر، عمه، خاله، دختر برادر و خواهر، مادر و خواهر رضاعی، مادر زن و دختران زن که در دامان مرد تربیت شده اند، زن فرزندان (عروس) و ازدواج با دو خواهر به طور همزمان به این ترتیب ازدواج درجه یک و دو (منظور ازدواج با محارم نزدیک) در دین مقدس اسلام نهی و مردود اعلام شده است. قوانین اسلام به مسئله چگونگی انتخاب همسر و بهبود نسل توجه کامل نموده است و برای جلوگیری از پیدایش نسل های ناقص و ناهنجار دستورات قابل ملاحظه ای را ارائه کرده است.
حضرت محمد (ص) می فرماید: با خویشان نزدیک ازدواج نکنید که در این صورت فرزندان لاغر، ناجور با استخوان های ریز و ناقص خواهید داشت(مولوی،۱۳۴۸). بازمی فرماید: توجه کنید، نطفه ی خود را در چه محلی قرار می دهید، زیرا عرق به طور پنهانی عمل می کند این حدیث ما را متوجه عرق (ژن به زبان امروزی) و تاثیر پنهان (مغلوب)آن می کند، در حدیث دیگر می فرماید: شقاوت انسان بدبخت و سعادت انسان خوشبخت در شکم مادر تعیین می شود. این حدیث نیز اهمیت دوران قبل تولد(عوامل ارثی و …) را می رساند(سیف و همکاران، ۱۳۷۰نقل از مهر محمدی۱۳۷۹: ۹).
در کل می توان گفت در اسلام ازدواج با محارم براساس سوره نساء آیه های ۲۳ و ۲۲ در حکم زناء و از نظر قانون در تمام ملل اسلامی غیر مجاز است و ازدواج با بیماران و خویشان نیز مردود ولی عقد ازدواج با بیگانگان و غیر خویشاوندان تشویق شده است که نتیجه آن کاهش بیماری های ارثی و پیدایش صفات پسندیده است.
۲-۴)عوامل موثر برافزایش یا کاهش ازدواج فامیلی در ایران
عامل عرف
عرف در خیلی موارد، سبب تحکیم ویا ممنوعیت در ازدواجهای نسبی می شود که این مسئله با توجه به سیستم محارم ومنطبق با فرهنگ یک جامعه شکل می گیرد. چنانچه ازدواج در بین فرزندان دو خواهر یا دو برادر(دختر عمو-پسر عمو و دختر خاله –پسرخاله) ویا فرزندان یک خواهر وبرادر (پسرعمه –دختردایی)، گاه تشویق و گاه ممنوع شده است ودر این صورت است که سیستمی خاص همواره پیوندها را ادامه می دهد(کرباسی، ۱۳۷۸).
عامل جغرافیایی
مفهوم محدوده بسته جغرافیایی “ایزوله” توسط دالبرگ عنوان شد. این مفهوم درون همسری جغرافیایی را به حد نهایی می رساند. از مهمترین عوامل موثر برگزینش همسر عامل جغرافیایی است که تحقق امکانات دیداری را میسر می سازد (ساروخانی، ۱۳۷۰). عامل جغرافیایی زمینه ساز ازدواج فامیلی است. دورافتادگی روستاها، ناهمواری راههادر ایران، خاورمیانه و شمال افریقا از علل تحرک ازدواج فامیلی است(بهنام،۱۳۵۲).
جمعیت کم شهرنشینی، وجود اقلیت ها و گروه های مختلف، مرزی بودن شهر از عوامل کاهش ازدواج فامیلی در اجتماعات است. در شهرها به دلائل مختلف ازدواج فامیلی کمتر از روستا است. از جمله این دلائل می توان به آزادی های فردی بیشتر افراد، عدم تنگناهای طبیعی و جدایی مکانی از روستا، عدم حساسیت زیاد افراد تحت تکفل، داشتن استقلال مالی، کاهش نظام پدر سالاری، از هم گسیختگی سنت ها و ایجاد ارزش های جدید و نظام روابط پسر ودختر، گرایش جوانان به ازدواج با افراد هم سن را نام برد(نوربخش،۱۳۶۹ نقل از مهر محمدی ،۱۳۷۹: ۴۷).
هرناکس[۴۱](۱۹۸۰ به نقل از سروری،۱۳۷۴)بیان می کند: در جمعیت های کوچک و بسته انسانی مثل روستاهای دورافتاده، که افراد از نسل یک فرد هستند، کلیه ازدواج ها فامیلی محسوب می شود زیرا همگی این افراد در چند قرن گذشته اجدادشان مشترک بوده است. در چنین جمعیت های بسته و محدود که ارتباطشان با سایر جمعیت ها کمتر است ،به علت شیوع زیاد ازدواج های فامیلی، بیماری هایی مثل عقب ماندگی ذهنی، ناشنوایی، نابینایی، عقیمی و مرگ و میر کودکان بیشتر از جمعیت های بزرگ شهر است که در آنجا مردم ارتباطات بیشتری با سایر نقاط دارند(سروری،۱۳۷۴: ۱۴۱).
یکی دیگر از مولفه های اجتماعی موثر در ازدواج فامیلی، مهاجرت است. مهاجرت از روستا به شهر یکی از عوامل مهم تغییر ساختار خانواده و تضعیف سنت ها ست. مهاجرت هم چنین، سبب تضعیف گروه های خویشاوندی شده وبه این ترتیب فرد را از سلطه گروه خویشاوندی تا حد زیادی آزاد می کند(بهنام،۱۳۵۲). عامل جغرافیایی اثر خود را علاوه بر شهرنشینان و روستانشینان، بر گروه های متفرقه ای مثل عشایر و طوایف نیز گذارده است. به عنوان مثال: بررسی ها نشان می دهد که طایفه ها درایران متمایل هستند تا در محدوده جغرافیایی خاص باقی بمانند. نام گذاری بسیاری از محلات روستاها به نام طوایف است. مثل :جمعیت پا قلعه ایها که از دو طایفه پیردار وکلانی است.این ایلات در شهرها جهت تقویت طبقه اجتماعی خود تحت عنوان خاندان و در ده تحت عنوان طایفه مروج ازدواج فامیلی بوده اند(بهنام، ۱۳۵۲). در تاثیر عامل جغرافیا باید اذعان نمود تنها جغرافیای موجود یعنی محل کنونی زندگی بر گزینش همسر موثر نمی افتد،بلکه محل تولد نیز در صورت مهاجرت و تجانس انسان ها را به سوی یکدیگر می کشاند(ساروخانی،۱۳۷۰).
عامل جغرافیایی در هرجا افراد را به ازدواج با فامیل بر می انگیزد، به دلیل مهاجرت های روستایی دوری از زادگاه و احساس غربت در محیط های نا آشنا همگرائی و علقه ی فامیلی میان افراد شدیدتر می شود. عامل روانشناسی اجتماعی نیز به این ترتیب که فامیل به ویژگی های اخلاقی و شخصیتی همدیگر بیشتر واقف هستند. در انتخاب همسر و سازگاری روانی آنها و استحکام خانواده موثر است و از عوامل قابل توجه در این پیوند ها است(مهر محمدی ،۱۳۷۹: ۴۸).
در کل می توان گفت، مهاجرت یکی از علل مهم در کاهش ازدواج فامیلی است. اما گرد آمدن و تجمع مهاجران یک جمعیت در یک ناحیه خود می تواند مشوق ازدواج فامیلی در جامعه ای دیگر باشد.
وضع اقتصادی
یکی از علل تحریک جامعه به ازدواج های فامیلی شرایط اقتصادی بد جامعه است. در چنین شرایطی افراد فامیل راحت تر مسائل اقتصادی یکدیگر را می پذیرند، زیرا خویشاوندان به لحاظ اقتصادی در شرایط یکسان تری قرار دارند. این مسئله ما را متوجه همسانی زوجین می کند، که افراد را به سوی ازدواج با فامیل ترغیب می کند(عسگری،۱۳۷۲نقل از مهر محمدی، ۱۳۷۹: ۴۸).
فهرمن(۱۹۷۶) به نقل از سروری(۱۳۷۴) بیان می کند “چون میزان ازدواج فامیلی بین طبقات پایین به لحاظ اقتصادی و فرهنگی بیشتر است، شیوع بیماری های ژنتیکی در فرزندان طبقات فقیر بیشتر از طبقات مرفه جامعه است.”
شغل
شغل نیز یکی دیگر از عوامل موثر در ازدواج فامیلی است. مشغول شدن جوانان در رشته های جدید تولیدی و خدماتی و تحرک شغلی آنان با تحرک مکانی توام است. تحرک شغلی با انفرادی شدن درآمد ها همراه است و استقلال بیشتری به خانواده های جدید می دهد. این تحرک امکان انتخاب همسر را در محیط پراکنده می کند. در جریان شهرنشینی مشاهده می کنیم، افرادی که دارای حدی از درآمد هستند، در مناطق خاص و محلات مخصوص خانه بر می گزینند این با وضع قدیم که غنی و فقیر در یک محله بودند و شبکه های خویشاوندی مسلط بر محله حکم می راند، متفاوت است. در گذشته تقریبا اکثر افراد شبکه فامیلی از نظر درآمد در یک سطح بودند. اما اکنون به خاطر مشاغل مختلف و تحصیلات درآمد های متفاوتی دارند و به همین جهت در محلات گوناگون زندگی می کنند(بهنام،۱۳۵۲).از طرفی می توان بیان کرد که اشتغال در بخش های سنتی خانوادگی(نظیر کشاورزی، دامپروری و صنایع دستی) تاثیری بر ازدواج خویشاوندی ندارد، بلکه دارا بودن مشاغل سطوح بالاتر که احتمالا با تحصیلات بالاتر و نگرش های مدرن تر نیز همراه است، عاملی در جهت کاهش این نوع پیوند می گردد(عباسی شوازی و ترابی ،۱۳۸۵: ۶۷).
تحصیلات
یکی دیگر از مولفه های اجتماعی که باعث کاهش ازدواج فامیلی می شود تحصیلات افراد است.احتمال کمتر ازدواج خویشاوندی در میان زنان تحصیل کرده را می توان با مکانیزم همسر گزینی آنان مرتبط دانست .اگرچه می توان گفت که تحصیلات بالاتر دختران ، ارزش آنان را نزد والدینشان بالاتر می برد، حتی در چنین شرایطی نیز ازدواج آنان تحت نظارت والدین صورت می پذیردو در نتیجه ، امکان یافتن همسر مناسب کاهش و زمان مجرد ماندن دختران افزایش می یابد.آنان احتمالا در این دوره وارد بازار کار شده ، فرصتی برای آشنایی با مردان غیر خویشاوند پیدا کرده اند و به احتمال کمتری با خویشاوندان خود ازدواج می کنند(عباسی شوازی و ترابی ،۱۳۸۵: ۶۷).
در مطالعه عباسی شوازی و همکاران( ۲۰۰۶) بررسی سطوح و روندهای ازدواج خویشاوندی در میان زنان برخوردار از سطوح تحصیلی گوناگون نشان می دهد که بین تحصیلات زنان و احتمال ازدواج آنان با یکی از خویشاوندان رابطه ای معکوس وجود دارد.
آگاهی زوجین از نحوه پیشگیری و عوارض ازدواج فامیلی
میزان آگاهی زوجین از عوارض و عواقب ازدواج های فامیلی رابطه مستقیمی با کاهش ازدواج های فامیلی ودر نتیجه کاهش بیماریهای ژنتیکی خواهد داشت.با توجه به این نکته که عواملی که برشیوع ازدواج خویشاوندی تاثیر داردبر شیوع بیماریهای ژنتیکی هم موثر است، پس می توان بیان داشت که مراجعه زوجین قبل از ازدواج به مراکز مشاوره ژنتیک نقش تاثیر گذاری در کاهش ازدواجهای پر خطر ودر نتیجه در کاهش بیماریهای ژنتیکی خواهد داشت.در حال حاضر با توجه به دسترسی بیشتر افراد جامعه به مراکز مشاوره ژنتیک و افزایش آگاهی مردم، افرادی که نگران بروز یک بیماری احتمالی یا شناخته شده هستند ویا زوجینی که جهت اطمینان از تولد فرزند سالم قبل از بارداری به مراکز مشاوره مراجعه می کنند،خود عاملی است در جهت کاهش به دنیا آمدن کودکان دچار ناهنجاریهای ژنتیکی
“مشاوره ژنتیک[۴۲] یک فرایند ارتباطی است که به مشکلات ناشی از رخ دادن یا احتمال رخ دادن یک بیماری ژنتیکی در خانواده می پردازد.”
در واقع می توان بیان داشت که این فرایند در زمینه تعیین نقش توارث در ایجاد بیماری و تعیین احتمال بروز مجدد آن و اخذ تصمیم مناسب با در نظر گرفتن احتمال بروز بیماری وکمک به تطابق با مساله در اعضای خانواده درگیر بیماری یا تحت خطرمیتواند برای خانوادههانقش موثری داشته باشد(غفاری،۱۳۸۵: ۵۵).
کاهش اعتماد اجتماعی و افزایش طلاق در جامعه
با توجه به افزایش سطح طلاق در جامعه و کاهش اعتماد اجتماعی می توان بیان داشت در چند سال اخیر به دلیل مشکلات جوانان از جمله بیکاری، نداشتن مسکن،مشکلات اخلاقی ، اعتیاد و… اعتماد خانواده ها به افراد غیر فامیل کمتر شده است در واقع می توان گفت خانواده ها عموما درصدد هستندتا همسرانی را برای فرزندان خود پیشنهاد کنندکه دارای سنخیت بیشتری به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی باشند.به این جهت با توجه به روابط محدود اجتماعی وشناخت بیشتر خانواده ها از فامیل، بسیاری ترجیح می دهنداین انتخاب از خویشاوندان صورت بگیرد. از طرفی در روابط زوجین فامیل با هم عوامل مشترک فرهنگی و شخصیتی به دلیل تشابه محیط خانوادگی در دوران تجرد ایفا نقش نموده و این عوامل از شدت و میزان مشاجرت بین آنها می کاهد. ازطرفی اگر اختلافی بین زوجین اتفاق افتد، اعمال نظر و قدرت افراد فامیل در کاهش مشکلات رفتاری راحت تر صورت می گیرد و نظرات آنها آسان تر پذیرفته می شود. در این ازدواج ها تصمیمات جدی جهت طلاق وجدایی کمتر اتفاق می افتد(مهرمحمدی، ۱۳۷۹ :۴۹).
سنگ یامورا(۱۹۵۴)به نقل از ساروخانی (۱۳۷۰)بیان می کند"هرقدر پیوندهای قومی و فرهنگی میان زن وشوهرسخت تر باشدخطر جدایی به مراتب در میان ایشان کمتر است.” گرایش به سوی ازدواج های فامیلی برای زوجین می تواند، اطمینان بخش یک زندگی بدون کشمکش باشد، مگر اینکه موسسات فرهنگی ایجاد شود که آگاهی زوجین غریبه در ازدواج را از هم بالا ببرد.به همین دلیل مشاهده می شود که درصد طلاق در ازدواج های غیر فامیلی در ایران به مراتب بالاتر از ازدواجهای فامیلی است.زیرا افراد همدیگر را می شناسند و به عبارتی همه از یک خانواده هستند(فرهود،۱۳۷۴). بر اساس تحقیقات به دست آمده ازدواج های فامیلی کمترین میزان طلاق را نشان می دهد که آمارطلاق در ازدواج های فامیلی ۵ درصداست واین در شرایطی است که میانگین طلاق در کشور تا ۳۴ درصد نیز عنوان شده است. امان اله قرایی مقدم معتقد است” ازدواج های فامیلی از آن جهت کمترین میزان طلاق را در آمار دارد که شناخت در بین خانواده ها بیشتر است و تشابه فرهنگی و سطح اجتماعی وتوقعات هر دو خانواده بیشتر است و به همان میزان اختلاف کمتر است"(قرایی مقدم،۱۳۸۸).
به طور کلی می توان بیان داشت که دلایل واقعی ترجیح ازدواج فامیلی بیشتر فرهنگی و اجتماعی است. به طوری که مزایای ازدواج فامیلی در تقویت ارتباطات فامیلی، شناخت بیشتر طرفین و انتظارات کمتر تصور می شود.