.(نفس انسان) به وسیله قوای باطنی جزئی در نشئه دوم قرار می گیرد، که آن نشئه عالم صور اخرویه است و به بهشت و جهنم اخروی تقسیم می شود؛ (همان) ↑
.(نفس انسان) به وسیله قوه باطنیه عقلیه در نشئه سوم عالم قرار می گیرد و این همان عالم صور عقلیه الهیه افلاطونیه است؛ (همان) ↑
.مقاله عالم مثال از نظر ملاصدرا، مجله اندیشه دینی، ص۹۳ ↑
.بدان که خواب و مرگ در بقاء مدرکات باطنیه برای نفس ناطقه مشترکند –مانند عقل و وهم و خیال-؛ (محمدبن ابراهیم صدرالین شیرازی ،تفسیر القرآن الکریم ، ج۴، ص: ۱۰۱) ↑
. ر.ک. محمدبن ابراهیم صدرالین شیرازی ،الاسفار العقلیه الاربعه، ج۲، ص: ۸۱؛ محمدبن ابراهیم صدرالین شیرازی، المبدأ و المعاد، ص: ۴۶۸؛ محمدبن ابراهیم صدرالین شیرازی، الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه، ص: ۳۲۸ ↑
. هنگامی که نفس تدبیر بدن را به جهت فساد مزاج ترک کند، یا به عالم عقول مجرده منتقل می شود و یا به عالم مثال –که به عالم مثال «خیال منفصل» هم می گویند، که شبیه به عالم «خیال متصل» است؛ (محمدبن ابراهیم صدرالین شیرازی ،المظاهر الالهیه فى اسرار العلوم الکمالیه، النص، ص: ۸۹) ↑
. عبدالغنی اردبیلی، ج۱، ص: ۸۱ ↑
. محمد علی شاه آبادی،شذرات المعارف، ص۲۱۰: ↑
. عبدالغنی اردبیلی ، ج۳، ص: ۳۹۵ ↑
. محمدعلی شاه آبادی، رشحات البحار، ص۲۴۹ ↑
. محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص: ۴۱۹ ↑
.«لَا یَنَامُ الْمُسْلِمُ وَ هُوَ جُنُبٌ وَ لَا یَنَامُ إِلَّا عَلَى طَهُورٍ فَإِنْ لَمْ یَجِدِ الْمَاءَ فَلْیَتَیَمَّمْ بِالصَّعِیدِ فَإِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ تُرْفَعُ إِلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَیَقْبَلُهَا وَ یُبَارِکُ عَلَیْهَا فَإِنْ کَانَ أَجَلُهَا قَدْ حَضَرَ جَعَلَهَا فِی کُنُوزِ رَحْمَتِهِ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ أَجَلُهَا قَدْ حَضَرَ بَعَثَ بِهَا مَعَ أُمَنَائِهِ مِنْ مَلَائِکَتِهِ فَیَرُدُّونَهَا فِی جَسَدِهَا»؛ ( محمدبن علی بن بابویه، الخصال،( قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۲) ج۲، ص: ۶۱۳ ↑
.تا آن گاه که وقت مرگ هر یکشان فرا رسد در آن حال آگاه و نادم شده گوید بار الها مرا به دنیا بازگردان؛ مؤمنون/۹۹ ↑
.تا شاید به تدارک گذشته عملى صالح به جاى آرم و به او خطاب شود که هرگز نخواهد شد و این کلمه (مرا بازگردان) را از حسرت همى گوید و از عقب آنها عالم برزخ است تا روزى که برانگیخته شوند؛ مؤمنون/۱۰۰ ↑
. حسین بن محمد راغب اصفهانی، ص: ۱۱۸ ↑
. حسن مصطفوی، ج۱، ص: ۲۵۲ ↑
.روزى که همه مردم از پرده برون مىافتند و از ایشان هیچ سرى بر خدا پوشیده نمىماند؛ غافر/۱۶ ↑
. حسن مطصفوی، ج۱، ص: ۲۵۲ ↑
.دو دریا (یکى شیرین در مخازن زیر زمینى و یکى شور در اقیانوسها) را بهم متصل کرد* و بین آن دو فاصلهاى قرار داد تا به یکدیگر تجاوز نکنند؛ رحمان/۱۹و۲۰ ↑
.او است که دو دریا را به هم در آمیخت، این شیرین و گوارا و آن شور و تلخ، و میانشان مانعى قرار داد نفوذ ناکردنى تا با هم مخلوط شوند (گویا هر یک به دیگرى میگوید) دور باش و نزدیک نیا؛ فرقان/۵۳ ↑
.برزخ یعنی حائل و حدفاصل بین دو چیز، و این همان خیال است که مانند کوهی حائل شده است بین عالم عقل وعالم حس؛ (محمدبن ابراهیم صدرالین شیرازی ،مفاتیح الغیب، ص: ۴۶۵) ↑
. حسن حسن زاده آملی، دو رساله مثل و مثال، (تهران: طوبی، ۱۳۸۲)، ص: ۲۳۶ ↑
.اینکه نفس استعمال آلات و اعضای ظاهری بدن را در خواب رها می کند، به دلیل وجود عامل خارجی ای است که مانع بکارگیری اعضا و آلات می شود، باوجود اینکه استعداد و آمادگی حواس هنوز باقی است؛ (محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، تفسیر القرآن الکریم ، ج۴، ص: ۱۰۱) ↑
.و این (مسأله ترک استعمال آلات و اعضای بدن) در هنگام مرگ به دلیل وجود امر طبیعی است که لزوما محقق خواهد شد و آن همان بطلان استعداد بدن است (از بکار گرفته شدن توسط نفس)؛ (همان، ج۴، ص: ۱۰۱) ↑
.عبدالغنی اردبیلی، ج۳، ص: ۲۰۷ ↑
.همانطور که در مطلب قبل شرح داده شد، جناب صدرالمتألهین و حضرت امام (رحمهما الله) بر این عقیده اند که نفس انسانی بر اساس درجه وجودی اش پس از انقطاع از ماده به عالم مطابق با شأن خودش ورود می یابد، پس اگر نفس از خیال مجرد باشد، در هنگام خواب یا مرگ، به عالم عقول مجرده ملحق خواهد شد. مراجعه کنید به بحث قبل: “جایگاه نفس در عالم خواب و مرگ" ↑
.این مسأله در مبحث «تحلیل فلسفی رابطه نفس و بدن در هنگام مرگ» در همین فصل به طور مفصل شرح داده خواهد شد؛ ↑
. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، تفسیر القرآن الکریم ، ج۴، ص: ۱۰۰ ↑
. محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۴۰۹ ↑
. سوگند به خدا! مرگ چیز تازهای از امور ناگوار را به من نشان نداده است؛ (نهج البلاغه (للصبحی صالح)،(قم: دارالهجره، بی تا)، ص: ۳۷۸). ↑
. به او گفته مىشود این وضع که مىبینى در دنیا هم بود اما تو از آن در پردهاى از غفلت بودى ما امروز پردهات را کنار زدیم اینک دیدگانت امروز تیزبین شده است؛ ق/ ۲۲ ↑
. همه حواس بدن مادی بازگشتشان به یک حس، یعنی «حس مشترک» است، همه حواس نفس بازگشت به یک قوه واحده دارند؛ (محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، المبدأ و المعاد، ص: ۴۲۸) ↑
. همان، ص: ۴۲۸ ↑
. همان، ص: ۴۷۵ ↑
. همان ، ص: ۳۱۹ ↑
. همان ، ص: ۴۶۸ ↑
. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، شرح أصول الکافی ، (مصحح محمدخواجوی) ص ۴۲۵، به نقل از مقاله «بررسی تطبیقی رؤیا از منظر ابن عربی و ملاصدرا». ↑
. ر.ک: محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، ج۳، انواع ادراک، ص: ۳۶۰ ↑
. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، المبدأ و المعاد، ص: ۴۶۷، محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، شرح أصول الکافی، ج۲، ص: ۴۳۶ ↑
. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه، ص: ۳۴۶ ↑
. فاطمه زارع، علی ارشد ریاحی،” بررسی تطبیقی رؤیا از منظر ابن عربی و ملاصدرا” فلسفه و کلام، شماره ۹۰، بهار و تابستان ۹۲، ص ۱۵٫ ↑
. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی ، المبدأ و المعاد، ص: ۴۲۷ ↑
. ر.ک: عبدالغنی اردبیلی، ج۱، ص۲۷۰ ↑
. همان، ج۳، ص۱۸۲ ↑
. همان، ج۳، ص: ۵۸۱ ↑
پژوهش های انجام شده در رابطه با احتضار و حقیقت مرگ در اندیشه امام خمینی و ملاصدرا و مناسبات آن ...