۲-۱: در زمان صلح ۱۰۱
۲-۲ : در زمان مخاصمه ۱۰۲
ب: رویکرد و مکانیزم حقوق داخلی کشورها ۱۰۴
۱: رویکرد دکترین امنیت ملی به حملات سایبری ۱۰۴
۲: دکترین دفاع پیشدستانه در حملات سایبری ۱۱۰
۳: دکترین بازدارندگی سایبری ۱۱۲
بند دوم: واکنش نظام حقوقی فراملی ۱۱۴
الف: واکنش شورای امنیت ۱۱۵
۱ : مفهوم تجاوز و نقض صلح ۱۱۵
۲ : احراز وضعیت و اعمال صلاحیت ۱۱۷
ب: مکانیزم حقوقی فراملی ۱۱۸
۱: مکانیزم منطقه ای ۱۱۹
۲: اتحادهای نظامی ۱۲۱
۳: نقش سازمان های بین المللی در مقابله با حملات سایبری ۱۲۵
نتیجه ۱۳۴
بخشدوم: حملاتسایبری از منظر حقوق بینالملل بشردوستانه و پیامدهای نقض آن
مقدمه ۱۳۸
فصل اول : رویکرد حقوق بینالملل بشردوستانه در مواجهه با حملات سایبری ۱۴۱
گفتار اول:درآمدی اجمالیبر روند شکلگیری اصول وقواعد حقوق بینالملل بشردوستانه ۱۴۲
مبحث اول: روند شکل گیری ۱۴۲
بند اول: حقوق لاهه ۱۴۳
بند دوم : حقوق ژنو ۱۴۴
بند سوم: منابع حقوق بینالملل بشردوستانه ۱۴۵
مبحث دوم : قابلیت اعمال حقوق بینالملل بشردوستانه ۱۴۷
بند اول: تخریب و مالیت داده های رایانه ای ۱۴۸
الف : مبانی حقوقی مالیت دادههای رایانهای ۱۴۸
ب : رویکرد حقوق بین الملل بشردوستانه در مواجهه با تخریب دادههای رایانهای ۱۴۹
بند دوم: جایگاه حملات سایبری در حوزه حقوق بینالملل بشردوستانه ۱۵۲
الف : قلمرو حاکمیت قواعد ۱۵۲
ب : حملات سایبری از منظر حقوق بینالملل بشردوستانه ۱۵۷
گفتار دوم : معیارهای حقوق بین الملل بشردوستانه در مقابله با حملات سایبری ۱۵۹
مبحث اول: تعامل حملات سایبری با موجودیتهای حقوق بینالملل بشردوستانه ۱۵۹
بند اول : موجودیتهای حقوق بینالملل بشردوستانه ۱۵۹
الف : موجودیتهای نظامی ۱۵۹
۱ : رزمندگان ۱۶۰
۲: اهداف نظامی ۱۶۱
ب : غیرنظامیان و اموال غیر نظامی ۱۶۳
ج : اهداف دوگانه ۱۶۶
بند دوم: موجودیتهای برخوردار از حمایت ویژه ۱۶۷
الف : تاسیسات حاوی نیروهای خطرناک ۱۶۷
ب : اموال ضروری برای بقای سکنه غیرنظامی ۱۶۹
ج : محیط زیست طبیعی ۱۷۰
د : اموال بهداری ۱۷۰
و : اموال فرهنگی ۱۷۱
ه : اقدامات تلافی جویانه علیه این اهداف ۱۷۲
مبحث دوم : اعمال محدودیتهای حقوق بینالملل بشردوستانه در حملات سایبری ۱۷۴
بند اول : قاعده ضرورت نظامی ۱۷۴
بند دوم: اصل احترام به کرامت انسانی و رفتار انسانی(منع رنج غیرضرور) ۱۷۵
بند سوم : اصل تمایز ۱۷۵
الف : رایانه ها به عنوان سلاحهای عدم تبعیض ۱۷۵
آ.
ب.
5 -5
اندام گاو، بال پرنده، سر انسان با تاج شاهی بر روی آن نمادهایی هستند که این موجود از آنها ترکیب یافته است. گاو نشاندهنده مرحله شاخ قرمز در فرایند تفرد، بال پرنده نماد تعالی و سر انسان نماد برتری خاص وجود انسانی در اندیشیدن و پیمودن مسیر تعالی به لطف مغز پیشرفتهی انسان، نسبت به سایر موجودات، که به عنوان هدیهای الهی به بشر اعطا شده است. نماد تاج نشانهی برتری و سروری است و مفهوم پختگی را نمادین میسازد.
در تصویر دیده می شود که روی تاج این موجود دو دسته خط سه تایی منحنی قرینه حک شده است. همانطور که در فرگرد پیشین بررسی شد اینگونه قرینگی نشان از هماهنگی و قرینگی نیروهای درونی کهن الگوهای سهتایی مقدس و مخرب در این نماد است که این نماد را با مفهوم تثلیث مرتبط میسازد. در بخشهای بعدی به تصاویر مرتبط با این مفاهیم پرداخته خواهد شد.
اثر دیگری که در اینجا به آن پرداخته خواهد شد سکهایست که در یک روی آن نیمتنهی گاو آسمانی با سر انسان و در روی دیگر چهار فرم چهارگوشه ضرب شده است. این اثر ارتباط نماد پیشین را با نوعی چلیپا نمایان میسازد. در مورد فرمهای چهارگوش یا چهاربازو و چهار عملکرد انسانی( احساس، اندیشه، شعور و شهود) نیز در فرگرد پیشین بصورت گسترده توضیح داده شده است. این نقوش که بر دو روی یک سکه حک شده اند مفاهیمی را به ذهن متبادر می سازند که ضرب المثلهای « دو روی سکه» و « دو نیمه سیب» به آشنایان با فرهنگ ایرانی باز مینمایانند.
5 -6
کهن الگوی گاو آسمانی با سر انسان، قهرمانی قدم گزارده در راه تعالی را نشان می دهد. در فرگرد پیشین آورده شد که نماد چلیپا که در اینجا به صورت چهار مربع حک شده است تعادل چهار عملکرد انسانی را پیش درآمدی بر قدم گزاردن در راه تعالی می نمایاند.
دو نقش یاد شده یکی به صورت کاملا انتزاع یافته و هندسی و دیگری به صورت تخیلی و طبیعت گرایانه، هر دو یک مفهوم مشترک را انتقال می دهند. این مفهوم پیش زمینه های لازم برای شروع مراحل قهرمانی را مشخص میسازد. با توجه به دستیافتههای فرگردهای پیشین مقایسه این دو نماد به این ترتیب خواهد بود. بدن گاو شعور و غرایز طبیعی موجود در انسان، اجزای چهره انسان (بخصوص چشم) دریچه درک و همچنین انتقال احساس، شاخ گاو نماد استفاده از نیروی اندیشه در فائق آمدن بر نیروهای مخرب درونی، بال پرنده لزوم استفاده از شهود برای موارد غیر قابل درک با اندیشه صرف را نشان می دهند.
دو صورت کلی که بررسی شد در مجالس نمادین بسیاری به کار رفته است. در بخشهای بعدی این مجالس بررسی خواهند شد.
5 -3 نماد گاو جفتی ( ثنویت روانی)
تصویر بعدی یک جفت گاو نر و ماده را نشان می دهد که مفهوم ثنویت روانی (آنیما و آنیموس) را نمادین میسازند و پیشینهای بس کهنتر از دوره هخامنشی دارد. این نمونههای کهن از تمدن لرستان در تصاویر زیر قابل مشاهدهاند. اختلاف جنسیت چنان به زیبایی نقش شده است که جای بحثی باقی نمیگذارد. در این تصاویر موجودی چهارپا نشان داده شده است که دو سر مادینه و نرینه دارد. گویی دو حیوان از ناحیهپشت به یکدیگر جوش خوردهاند. این نوع ترکیب نقوش در سرستونهای هخامنشی نیز به صورت انتزاعی و بدون تاکید بر اختلاف جنسیت مشاهده می شود. هر دو سر دارای شاخ هستند. در تصویر سمت راست بر سر بعد مادینه تاج شاخ شکلی نهاده شده است که با شاخهای سمت نرینه قرینگی موضوعی دارد. در تصویر سمت چپ هر دو سر دارای گردنبندی، به نشانهی حلقهی قدرت الهی که آنها را به هم مرتبط میسازد، به گردن دارند.
5 -7
گردنبند، دستبند، بازوبند و حلقهی انگشتری یا هر شی دایرهای شکل دیگری که به عنوان زینتآلات استفاده میشوند از مفاهیمی که در فرگرد پیشین در مورد دایره ارائه شد، یعنی تعالی، پیروی مینمایند. در نتیجه اتحاد اضداد درونی نیز در نماد ارائه شده در تصویر پیشین یکی دیگر از پیش زمینه های آغاز تعالی است. در مورد دایره در بخشهای بعدی بیشتر صحبت خواهد شد.
تصویر بعدی نمونه ای از دو نوع سکهی دوران هخامنشی است. در یک روی سکه تصویر چهرهی یک زن یا مرد و در روی دیگر آن نماد سر گاو نقش شده است. اختلاف جنسیت در اینجا نیز با ظرافت در ترسیم اجزای سر گاوها نشان داده شده است.
آ.
ب.
5 -8
این سکهها به سادگی انسان را به غرایز طبیعی خود مرتبط می دانند. حقیقتی که امکان دارد در اثر زندگی در اجتماع متمدن دور از طبیعت نادیده انگاشته شود.
مجلس نمادین بعدی نیز نمونه ای دیگر از نماد گاو جفتی در اثر مُهری باستانی است که در آن دو حیوان از ناحیهی تنه به هم چسبیدهاند و فرمی به شکل ضربدر یا نوعی چلیپا را به وجود آوردهاند. در مورد ارتباط نماد چلیپا پیش از این صحبت شد. باید توجه داشت که گاو چه با سر انسانی رسم بشود و چه به صورت طبیعی، چه بالدار باشد و چه با دم ماهی به هر صورت همانگونه که در فرگردهای پیشین آورده شد، حیوان توتم هندوایرانیان است. در نتیجه مجلس نمادین پیشین نیز همانند سکه گاو آسمانی در تصویر 5 -6 ارتباط توتم هر قهرمان را با تعادل چهار عملکرد اصلی را نشان میدهد.
ايرانيان نيز مانند هنديان عقيده دارند كه جهان به هفت كرشور (در فارسي جديد كشور) تقسيم شده است. در بندهش آمده است که اين مناطق هنگامي آفريده شد كه براي اولين بار ایزد تیشتر باران را آفرید و بر زمين فرود آورد. بخش مياني، خونيرث نام دارد و نيمي از همه زمين را تشكيل مي دهد.کیانیان و یلان در خونیرث آفریده شدند. خونیرث به اندازه مجموع شش منطقه ديگر وسعت دارد. مردمان نمی توانستند از کشوری به کشور دیگر سفر کنند مگر بر پشت گاوی آسمانی به نام سریشوَک يا هديوش(هینلز بیتا، 31)
در کتاب پهلوی زادسپرم مهاجرت ایرانیان از خونیرث به دیگر کشورها سوار بر پشت همین گاو سریشوک صورت گرفته است. سه آتش بر پشت این گاو روشن بود شبي طوفان شديدي رخ داد و آتش ها از پشت گاو به دريا افتادند و در آن جا به سوختن ادامه دادند و در دريا به مردمان روشني بخشيدند. این آتش ها به دریا فروریخت و گوهر آنها یکی بود و به سه بهره شد و دوباره در سه جای فروزان گشت و به آذر فرنبغ (آتش موبدان در فارس) و آذرگشنسب، آتش پادشاهان و ارتشتاران (درآذربایجان) و آذربرزین مهر (آتش کشاورزان در خراسان) موسوم گشت. در این اسطوره به نگهداری آتش های سه گانه، بر پشت گاو آسمانی اشاره شده است. عدد سه نشانه ای از تثلیث مقدس است.
هديوش در اساطير ايراني نام گاوي است كه گوپت شاه از آن نگاهداري مي كند و در هنگام رستاخيز، سوشيانت با يارانش آن را قرباني مي كنند و با چربي آن آميخته به هوم سفيد، مائدهاي ميسازند و به مردمان ميدهند و مردمان با خوردن آن عمر جاويدان مييابند. اين گاو بنا به سنت ايراني در دژي مستحكم نگهداري شده تا اينكه در روز رستاخيز قرباني شود. (جابز 1370، 161 - 162).
هديه جاودانگي هنگامي اعطا خواهد شد كه سوشيانس، منجی آخرالزمان در آیین زرتشتی، قرباني نهايي را با آخرين حيواني كه براي خدمت به بشر كشته ميشود، انجام دهد. اين همان قرباني گاو آسمانی است. از پيه آن گاو و شربت هوم سفيد اساطيري كه در درياي گيهاني قرار دارد، اكسير جاودانگي تهيه خواهد شد.
در اساطیر ایران گاو مرد،گوپت شاه نام گرفته است. او موجودی است آسمانی از آن جهت كه اندامش خیالی و ترکیبی است. نيمي از او انسان و نيمي از او گاو است. وظیفه گوپت شاه در اساطیر مراقبت از سريشوك یا هدیوش است. زيرا اين گاو آخرين حيواني است كه در بازسازي جهان كه همه آدميان بايد جاودانه گردند، قرباني مي شود.
میترا مشهورترین گاوکش تاریخ اساطیری جهان است و این شهرت را مدیون رواج مهرپرستی در امپراطوری روم باستان میباشد. در کتیبه های دولتی هخامنشی میترا و آناهیتا در کنار اهورامزدا یاد شده اند، اما اساطیر ایرانیان در دوره هخامنشی به متون کتیبهها محدود نمی شود. ایرانیان و هندیان در دورهای با هم میزیستهاند و متون کهن ریگ ودا معرف عقاید آنها در این دوره است. از بخشهای اوستا نیز یشتها قدمتی پیش هخامنشی دارد . بسیاری ایزدان که در یشتها ستایش شده اند با ایزدان ودایی در برخی خصوصیات مشترکاند.
5 -9
5 -3 -1 ارتباط نمادهای ثنویت و تثلیث
در مجلس نمادین بعدی بالای سر نماد گاو جفتی، قرص بالدار نقش شده است. چنانکه در فرگرد پیشین آمد قرص بالدار یکی از نمادهای خورشیدی است، نشانه راهنمایی الهی در راه تعالی است و لزوم هماهنگی و اتحاد اضداد سهتایی مخرب و سازنده در روان را نشان میدهد. در اینجا با نماد اتحاد مقدس آنیما و آنیموس در یک مجلس آورده شده است.
به طور کلی وجود این دو نماد در یک مجلس نوعی پیش نیاز را نشان میدهد و هر اتحادی را در گرو دیگری میداند. بدین معنا که هماهنگی سهتایی های مخرب و سازنده در روان انسان مستلزم اتحاد اضداد روانی جنسیتی است. یعنی تا پیش از آنکه به نیازهای بعد مخفی جنسیتی روان انسان رسیدگی نشود، هماهنگی نیروهای مخرب و سازنده در جهت پیشرفت به سمت تعالی نیز میسر نخواهد بود و بعد مخرب به جای تخریب موانع راه تعالی در جهت بازدارنده و منفی عمل خواهد نمود.
در مجلس تصویری بعدی مرتبط با این بخش، ارتباط مفاهیم ثنویت و تثلیث و همچنین ارتباط هر دوی آنها با کهنالگوی ورزا، که در فرگرد پیشین به تفصیل در مورد آن صحبت شد، دوباره نشان داده شده است. مجلس نمادین زیرین سکهای را نشان میدهد که در یک روی آن نماد گاو جفتی از نیمتنههای به هم جوش خوردهی دو گاو ضرب شده است. در روی دیگر سکه نماد سهزانویی چرخان ضرب شده است.
ايرانيان نيز مانند هنديان عقيده دارند كه جهان به هفت كرشور (در فارسي جديد كشور) تقسيم شده است. در بندهش آمده است که اين مناطق هنگامي آفريده شد كه براي اولين بار ایزد تیشتر باران را آفرید و بر زمين فرود آورد. بخش مياني، خونيرث نام دارد و نيمي از همه زمين را تشكيل مي دهد.کیانیان و یلان در خونیرث آفریده شدند. خونیرث به اندازه مجموع شش منطقه ديگر وسعت دارد. مردمان نمی توانستند از کشوری به کشور دیگر سفر کنند مگر بر پشت گاوی آسمانی به نام سریشوَک يا هديوش(هینلز بیتا، 31)
در کتاب پهلوی زادسپرم مهاجرت ایرانیان از خونیرث به دیگر کشورها سوار بر پشت همین گاو سریشوک صورت گرفته است. سه آتش بر پشت این گاو روشن بود شبي طوفان شديدي رخ داد و آتش ها از پشت گاو به دريا افتادند و در آن جا به سوختن ادامه دادند و در دريا به مردمان روشني بخشيدند. این آتش ها به دریا فروریخت و گوهر آنها یکی بود و به سه بهره شد و دوباره در سه جای فروزان گشت و به آذر فرنبغ (آتش موبدان در فارس) و آذرگشنسب، آتش پادشاهان و ارتشتاران (درآذربایجان) و آذربرزین مهر (آتش کشاورزان در خراسان) موسوم گشت. در این اسطوره به نگهداری آتش های سه گانه، بر پشت گاو آسمانی اشاره شده است. عدد سه نشانه ای از تثلیث مقدس است.
هديوش در اساطير ايراني نام گاوي است كه گوپت شاه از آن نگاهداري مي كند و در هنگام رستاخيز، سوشيانت با يارانش آن را قرباني مي كنند و با چربي آن آميخته به هوم سفيد، مائدهاي ميسازند و به مردمان ميدهند و مردمان با خوردن آن عمر جاويدان مييابند. اين گاو بنا به سنت ايراني در دژي مستحكم نگهداري شده تا اينكه در روز رستاخيز قرباني شود. (جابز 1370، 161 - 162).
هديه جاودانگي هنگامي اعطا خواهد شد كه سوشيانس، منجی آخرالزمان در آیین زرتشتی، قرباني نهايي را با آخرين حيواني كه براي خدمت به بشر كشته ميشود، انجام دهد. اين همان قرباني گاو آسمانی است. از پيه آن گاو و شربت هوم سفيد اساطيري كه در درياي گيهاني قرار دارد، اكسير جاودانگي تهيه خواهد شد.
روشن است که در بیشتر موسسات، مدیران یا مدیران مالک سازمان فقط اشخاصی نیستند که در موفقیت کسب و کار سازمان همکاری می کنند،کارکنان هم در این موفقیت سهیم هستند و سهم عمده ای در ترقی یا افول کسب و کار ایفا می کنند (Fenn, 2005:77). از این دیدگاه کارکنان ،دارایی و سرمایه های سازمان هستند که موفقیت سازمان به آنها وابسته است. آنها منابعی هستند که به رشد و توسعه نیازمندند. رابرتز [۱۹] و پرم کومار [۲۰] در ۱۹۹۹ بیان کردند که آگاه و مطلع نگاه داشتن کارکنان نسبت به فناوری اطلاعات جدید به آنها اجازه می دهد که منابعی راکه به آنها در بهره وری کمک می کند، بالا ببرند (Premkumar, 2003:121). ایگباریا[۲۱] شواهدی را نشان داد که تایید می کرد کارکنان درگیر در تغییرات تجربیات، نرخ موفقیت بالاتری را تولید می کنند.
برای کارکنان، در یک سطح فردی، این احساس برای آنها ایجاد می شود که آنها عضوی از تیم، یا سازمان هستند و در موفقیت پروژه مهم و مسئول می باشند. دانش کارکنان سرمایه انسانی سازمان است و کارکنان درگیر در پروسه پذیرش، نرخ موفقیت بالاتری را ایجاد می کنند. ارتباطات روشن در میان کارکنان سازمان، در وضعیت جاری و موقعیت قبلی آنها در سازمان، در طول و بعد از پیاده سازی از تغییرات ضروری می باشد (Turban and Liang, 2005:313). مدیران باید مطمئن باشند که کارکنان نسبت به تاثیر تغییرات آگاه و مطلع هستند.
اگر یک کمپانی سیستم های کامپیوتری جدیدی را در سازمان به کار گیرد، کارکنان نسبت به امنیت آنها تردید دارند (Bull, 2003: 96). بعضی کارکنان این موضوع را که سیستم های جدید روش فعالیت های کسب و کار را تغییر داده یا بهبود می بخشد ، باور ندارند (Acar and Arditi, 2005:36).
به دلیل داشتن نگرش منفی این افراد، مایانو[۲۲] و براکیو (۲۰۰۷:۷۴) استدلال می کنند که به کارگیری کارکنان جدید نسبت به نگهداری از کارکنانی با نگرش منفی بسیار موثرتر می باشد (ruque and Moyano, 2007: 74). از طرف دیگر، هزینه نگهداری کارکنان جدید، گاهی اوقات از پرورش و قانع کردن کارکنان قبلی بیشتر است. تربیت و آموزش مناسب کارکنان هنگامی که آنها در برابر تغییرات IT مقاومت می کنند باید انجام گیرد.
بر اساس تحلیل بالا،ما می توانیم استنباط کنیم که کارکنان درگیر در هر فرایند تغییر، احتمالاً موفقترند. وقتی کارکنان عضوی از فرایند تغییر باشند، می توانند ورودی را برای فعالیت هایی که روزانه با آن سر و کار دارند فراهم کنند اگر چه در موسسات کوچک، کارکنان اغلب دیدگاه یکسانی نسبت به کسب و کار به عنوان مالکان سازمان دارند، اما دانش آنها هنوز سرمایه سازمانی به شمار می رود.آنها در ظرفیت افزایشی سازمان که از طریق آن موسسات پیشرفت کرده و تغییرات را می پذیرند شرکت می کنند (Macpherson and Wilson, 2003:9).
در تحقیقات پیشین به طور پراکنده به انواع رفتارهای پرسنل در قبال مواجهه با فناوری اشاره شده است.
شکل ۲-۱: نمایه مقاومت و پذیرش فناوری
همانگونه که در رنگ های نمایه مشخص است مرز دقیقی بین بخش ها وجود ندارد. از کاربردهای این نمایه می توان به این موضوع اشاره نمود که سازمان ها می توانند با مراجعه به آن و انجام یک تحقیق مکمل، پرسنل خود را در مورد مقاومت و پذیرش فناوری، دسته بندی نمایند و هنگام پیاده سازی فناوری، متناسب با هر دسته برنامه ریزی نمایند.
۲-۱-۴-۲- ظرفیت جاذب سازمان
ظرفیت جاذب به توانایی که سازمان به وسیله آن می تواند پیشرفت کند و خود را با تغییرات از طریق چرخه یادگیری دانش، انتقال دانش، ایجاد دانش جدید و تولید مزایای رقابتی سازگار کند اشاره می کند (Anderson and Huang, 2006: 413). ساخت این قابلیت روتین های روزمره و فرآیندهایی را شامل می شود که موسسات برای بدست آوردن جذب فرآیندها و استفاده دانش آنها بکار می برند. در مدل ادراکی، گفته می شود که دو عنصر پتانسیل و درک درون ظرفیت جاذب، وجود دارد. پتانسیل به ظرفیتی اشاره می کند که دانش و توانایی که دانش را یکسان می کند ، ایجاد می کند. از طرف دیگر، ظرفیت واقعی بر انتقال و استخراج دانش استوار است.
گری[۲۳] بیان کرد که ظرفیت جاذب در موسسات کوچک و بزرگ یک مقدمه برای پذیرش موفق نوآوری و رشد می باشد (Gray and Gonsalves, 2002:311). در این مطالعه درباره بیش از ۱۵۰۰ مالک موسسه کوچک و متوسط در انگلستان و در سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴، به منظور ارتباط ظرفیت جاذب در سطح آموزشی و سابقه موسسه که به نوآوری و پیشرفت موسسه وابسته است، تحقیقات انجام گرفت. این تحقیق سطوح بالای آموزش به علاوه رشد و گرایش موسسات را پیشنهاد می کند. به هر حال، اطلاعات کافی برای استدلال این موضوع که سابقه موسسه به نوآوری و پیشرفت وابسته است وجود ندارد. این مفهوم یعنی این که افراد از گروه های مختلف با زمینه های موضوعی متفاوتی هستند و کارها را به صورت متفاوت از هم انجام می دهند. مدیریت باید تضمین کند که کارکنان دیدگاه ها را راجع به سبک های متفاوت درک می کنند و این گوناگونی با دانش خارجی ترکیب شده و به ایجاد دانش جدید و سپس ایجاد مزایای رقابتی منجر می گردد.
۲-۱-۴-۳- شبکه ای کردن[۲۴]
شبکه در موسسات کوچک و بزرگ از طریق مبادلات زیاد بین سازمان ها، شرکای تجاری، فروشندگان، تهیه کنندگان، مشتریان و سهام داران ایجاد می شود. این شبکه ها می توانند شبکه شخصی یا شبکه تجاری باشند و به وسیله مرزهای سازمانی محدود نگردند (Taylor and Pandza, 2003: 33). از طریق این شبکه ها، سازمان ها می توانند دانش،اطلاعات و ارتباطات را تبادل کرده،آنها را بین هم به اشتراک گذاشته و با هم همکاری کنند.
به علت ماهیت موسسات بزرگ و کوچک، با وجود نبود منابع IT و مهارت های سازمانی، موسسات می توانند از طریق ارتباط شبکه، در زمان پذیرش IT، به سود برسند. فلچر[۲۵] در سال ۲۰۰۲ گفت که شبکه بندی می تواند منابع بالقوه ای برای بسیاری از سازمان های کوچک ایجاد کند (Fletcher, 2002:23). درون این شبکه منبع دانشی وجود دارد، که مدیران مالک کسب و کار را به وسیله دسترسی به منابع کمیابی از قبیل مهارت ها، اطلاعات و دانش رونق می دهند (Macpherson and Wilson, 2003: 14).
ارتباط شبکه
فولر[۲۶] در سال ۲۰۰۲ بیان کرد که ارتباط در کسب و کارهای کوچک مهم است و استراتژی ها و مفاهیم متفاوتی در هر بخش از ارتباط توسعه داده شده سازمان ها موجود می باشد (Fuller and Lewis, 2002: 512). مدیران مالک سازمان های کوچک با سهامداران تعامل دارند. ۵ نوع از ارتباط وجود دارد. شبکه، قرارداد، سرویس شخصی، توسعه استراتژیک و شخصی سازی.
پریم کومار و رابرت در سال ۲۰۰۲ فاکتورهای محیطی خارجی و شبکه ای را در سازمان های کوچک شرح دادند که فروشندگان، شرکا، رقبا و IT را در بر می گرفت (Premkumar, 2003:123). برای IT، فاکتور محیط خارجی روی فشار رقبای بازار، در هنگامی که IT نتایج مثبت برای دیگر رقیب ها داشت، تاکید می کرد. گرچه پذیرش IT به نفع خود سازمان است، همکاری بین کاربران خارجی مثل فروشندگان، شرکای تجاری، سهامداران و مشتریان باید ایجاد گردد.
همکاری یکی از ۴ زمینه رقابتی در مدل لوی[۲۷] (۲۰۰۰:۸۷) است، که سازمان ها در هنگامی که برای ارتباط و اشتراک دانش و اطلاعات بین هم با همدیگر کار می کنند، موجود است. همان طور که قبلاً ذکر شد، یکی از دلایل پذیرش IT در موسسات کوچک و بزرگ، فشار تکنولوژی است. IT باید یک وسیله ای برای برقراری ارتباط باشد و همچنین مورد توافق همه شرکا باشد. به بیان دیگر یکپارچگی IT بین سازمان ها ساده و موثر باشد و یک واسطی برای پاسخگویی یک سیستم به جای دیگر سیستم ها ایجاد گردد. به علاوه، این همکاری ها به سازمان ها در کاهش هزینه کمک می کند.
دانش و یادگیری
طبق گفته راسنفلد[۲۸] در سال ۱۹۹۶ رقابت در سازمان های کوچک به شدت به وسیله همکاری های درون سازمانی تحت تاثیر قرار می گرفت (Rosenfeld, 1996). همکاری در بین موسسات بزرگ و کوچک و سازمان های بزرگ یا مشتریان متداول بوده و می تواند یک روش برای بقا و افزایش اشتراک دانش باشد (Levy and Yetton, 2001: 96). هرچند تارپ[۲۹] (۲۰۰۵) اشاره کرد که بسیاری سازمان ها در شناسایی مشکلات مدیریتی در زمینه همکاری بین موسسات و محیط خارج دچار مشکل می شوند و بنابراین قادر به برآورد نیازهایشان نمی باشند (Thorpe and Pittway, 2005: 36).
موسسات بزرگ و کوچک اغلب به منابع خارجی دیگر و دانش نیز وابسته هستند. مطالعات متعدد نشان داد که ظرفیت جاذب بخشی از شبکه ارتباط خارجی یا مدیریت زنجیره تامین است و یک فرصت برای تعدیل تلاش.
مقدار این شاخص برای آمریکا ۱۵۷ و برای سوئیس ۲۰۴ و برای ژاپن ۲۸۷ است. این محققین، کارآیی این مدل را با مقدار این شاخص مرتبط می دانند، به این ترتیب که هر چه مقدار این شاخص بیشتر باشد، احتمال کارآیی مدل پذیرش فناوری اطلاعات در آن کاهش می یابد. مقدار این شاخص برای ایران، عددی در حدود ۲۰۷ خواهد شد که به مقدار بدست آمده برای سوئیس نزدیک است. رز و استراوب Rose و Straub این مدل را در کشورهای عربی نیز مورد آزمون قرار داده اند و کاربرد آن را در این کشورها موفق یافته اند.
۲-۱-۵- مدلهای موجود در ارتباط با پذیرش فناوری
در ارتباط با پذیرش فناوری، مدلهای متعددی وجود دارند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: مدل انتشار نوآوریها، تئوری کنش عقلایی، تئوری رفتار طرحریزی شده و مدل پذیرش فناوری. در ادامه هریک از این مدلها به اختصار توضیح داده میشوند.
۲-۱-۵-۱- مدل انتشار نوآوری
راجرز[۳۰] (۱۹۸۳: ۱۱۲)، در مقاله خود بیان میکند که انتشار یا اشاعه به معنای فرآیندی است که یک نوآوری را از طریق مجاری معینی و در طی زمان معین بین اعضای یک سیستم اجتماعی، مخابره میکند. پژوهش در حوزه اشاعه نوآوری بیان می دارد که انواع مختلف دریافت کنندگان، یک بدعت جدید را در زمانهای مختلف میپذیرند. در این رهیافت پنج گروه تعریف شدهاند: (حاتمی، ۱۳۸۹: ۲۹).
الف) مبتکران، به وسیله نیاز به تازگی و متفاوت بودن، تشویق میشوند.
ب) پذیرندگان اولیه، به وسیله ارزش ذاتی محصول، به سمت محصول کشیده می شوند.
ج) اکثریت، گستردگی محصول را درک میکنند و تصمیم میگیرند که فارغ از نیازهایشان، با آن، همراه شوند.
د) سایر افراد، بعد از فهمیدن این موضوع که بیشتر مردم این کار را انجام داده اند، سوار بر موج راه افتاده میشوند.
س) افرادی که هنوز نوآوریهای جدید را مورد استفاده قرار ندادهاند، در نهایت، از موجی که برای محبوبیت و مقبولیت گسترده محصول به راه افتاده است، تبعیت میکنند.
۲-۱-۵-۲- تئوری کنش عقلایی[۳۱]
این تئوری توسط آجزن و فیشبین[۳۲] در سال ۱۹۸۰مطرح شده و مبتنی بر این فرض است که افراد در انجام رفتارهای خود بهطور منطقی عمل میکنند. آنها کلیه اطلاعات دردسترس درباره رفتار هدف را جمعآوری و بهطور منظم ارزیابی میکنند. همچنین اثر و نتیجه اعمال را در نظر میگیرند، سپس براساس استدلال خود تصمیم میگیرند که عملی را انجام دهند یا خیر.
شکل ۲-۲: تئوری کنش عقلایی (Ajzen And Fishbein,1980)
در این تئوری، عواملی نظیر هنجار ذهنی، نگرش، قصد رفتاری و رفتار واقعی مورد توجه قرار گرفته است. هنجار ذهنی به فشار اجتماعی درکشده توسط فرد برای انجام یا عدم انجام رفتار هدف اشاره دارد. افراد غالباً بر مبنای ادراکشان از آنچه که دیگران (دوستان، خانواده، همکاران و…) فکر میکنند باید انجام دهند عمل میکنند و قصد آنها جهت پذیرش رفتار به صورت بالقوه، متأثر از افرادی است که ارتباطات نزدیکی با آنها دارند. نگرش به عنوان احساس مثبت یا منفی درباره انجام رفتار هدف تعریف شده است. قصد رفتاری، بیانگر شدت نیت و اراده فردی برای انجام رفتار هدف است. رابطه قصد رفتاری با رفتار نشان میدهد، افراد تمایل دارند رفتارهایی را انجام دهند که قصد انجام آنها را دارند. بنابراین رفتار همیشه بعد از قصد رفتاری، و متصل به آن است. این تئوری در شکل ۲-۲ نشان داده شده است (صافی، ۱۳۹۰: ۴۲).
۲-۱-۵-۳ تئوری رفتار طرحریزی شده[۳۳]
تئوری رفتار طرحریزی شده در سال ۱۹۸۵ توسط اجزن و به عنوان بسط تئوری کنش عقلایی (که در سال ۱۹۸۰ تهیه شده بود) توسعه یافت. این تئوری بهترین پیشبینی کننده رفتار یک فرد در مقابل تصمیمش برای انجام رفتار است. قصد فرد توسط سه عامل تعیین می شود، نگرش فرد به رفتار، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری ادراک شده. همان طور که در شکل ۲-۳ نشان داده شده است، نگرش فرد نسبت به رفتار توسط باورهای رفتاری تاثیر میپذیرد که به نگرش مطلوب فرد به آن رفتار ارجاع دارد. عامل پیشبینی کننده دوم یا همان هنجارهای ذهنی، به فشار اجتماعی درک شده به انجام رفتار اشاره میکند که توسط آنچه برای دیگران اهمیت دارد تعیین می شود و سومین پیشایند مقصود، درجه کنترل رفتاری ادراک شده است،که به آسانی یا سختی درک شده طی انجام رفتار اشاره میکند.
به صورت ساده می توان این نظریه را این گونه بیان کرد که گروه هدف، محتملتر است رفتاری را بپذیرد که نگرش مثبتی نسبت به آن دارد و معتقد باشد در صورت انجام آن، موفق خواهد بود (حاتمی؛ ۱۳۸۹: ۲۳). این تئوری در شکل ۲-۳ نشان داده شده است.
شکل ۲-۳: تئوری رفتار طرح ریزی شده (Ajzen, 1985)
۲-۱-۵-۴- مدل پذیرش فناوری
این مدل، جرح و تعدیل شده تئوری عمل مستدل است که دیویس[۳۴] (۱۹۸۹:۳۲۰) آن را در رساله دکترای خود مطرح کرده است. هدف اصلی مدل پذیرش فناوری، ارائه مبنایی برای پیگیری اثر عوامل بیرونی بر باورهای درونی، نگرش و قصد استفاده است (Davis, 1989: 320) این مدل علاوه بر جنبه پیش بینی، رویکرد توصیفی هم دارد، بنابراین مدیران می توانند تشخیص دهند چرا یک سیستم خاص ممکن است مورد پذیرش واقع نشود و براساس شناخت حاصل شده، گامهای اصلاحی مناسب را دنبال کنند(محقرو شیرمحمدی، ۱۳۸۳:۱۱۶- ۱۱۵). شکل ۲-۴ مدل پذیرش فناوری دیویس را نشان می دهد.
شکل۲-۴ : مدل پذیرش فناوری( Davis, 1989:320)
اهمیت نظری متغیرهای سودمندی ادراک شده و سهولت استفاده ادراک شده به عنوان عوامل تعیین کننده رفتار کاربر در تحقیقات متعددی نشان داده شده است ( Davis, 1989:320). بر اساس مدل پذیرش فناوری، درک شخص از سودمندی فناوری، تحت تأثیر این واقعیت است که وی درک کند استفاده از فناوری آسان است. طی بسیاری از مطالعات تجربی انجام شده در خصوص این مدل، عامل درک سودمندی فناوری، به عنوان پیش بینی کننده قوی قصد استفاده از فناوری توسط کاربر و با ضریب استاندارد رگرسیون حدوداً ۶/۰ شناخته شده است (Venkatesh & Davis, 2000:187). با توجه به تعریف سازههای سودمندی ادراک شده و سهولت استفاده ادراک شده در فصل یک، از تعریف این متغیرها در اینجا صرف نظر کرده و فقط به توضیح متغیرهای بیرونی میپردازیم.
متغیرهای بیرونی: عوامل بیرونی می توانند شامل هر نوع عاملی از قبیل عوامل سازمانی، عوامل اجتماعی، ویژگی های سیستم های رایانه ای مانند نوع سخت افزار و نرم افزار، نحوه آموزش و کمک های افراد دیگر در استفاده از سیستم های رایانه ای باشد که بر روی برداشت های ذهنی افراد از مفید بودن و آسانی استفاده تا ژانویه سال ۲۰۰۰ ، در ۴۲۴ مقاله در نشریه های علمی به مدل پذیرش فناوری استناد می شود. در طی ده سال، این مدل به عنوان مدلی قوی، نیرومند و تنها مدل برای پیش بینی پذیرش فناوری توسط کاربر شناخته شده است (Venkatesh & Davis, 2000:187).
مدل پذیرش فناوری (TAM) به مدیران ارشد مسئول ارائه و توسعه خدمات الکترونیک و توسعه دهندگان سیستم های اطلاعاتی کمک می کند مقاصد رفتاری کاربران را پیش بینی کنند. مدل پذیرش فناوری به طور گسترده ای برای تجزیه و تحلیل پذیرش در تحقیقات متفاوت خدمات دولت الکترونیک استفاده شده است. مدل پذیرش فناوری، سهولت استفاده ادراک شده و سودمندی ادراک شده را به عنوان عوامل کلیدی پذیرش کاربر در نظر میگیرد ((Colesca & Dobrica, 2008.
۲-۱-۵-۴-۱- مطالعات انجام شده با بهره گرفتن از مدل پذیرش فناوری
مروری بر ادبیات تحقیق پذیرش فناوری نشان میدهد که محققان بسیاری، از مدل پذیرش فناوری به عنوان چارچوب نظری در تحقیق خود استفاده کرده اند. نتایج تحقیقات حاکی از آن است که این تئوری، چارچوب نظری مناسبی برای درک دلایل پذیرش انواع سیستم های اطلاعاتی ارائه می دهد. در جدول (۲-۲) تعدادی از مطالعاتی که از این مدل در تحقیق خود استفاده کرده اند ،آورده شده است (حاتمی، ۱۳۸۹: ۱۷).
جدول ۲-۲: مروری بر تحقیقات انجام شده با بهره گرفتن از مدل پذیرش فناوری
منبع |
همچنین پس از انجام تست توکی ( HSD) مشخص شد که بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود ندارد . (۹۷۱/۰ =P , 891/0 =P)همچنین بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس نیز تفاوت معنی داری وجود ندارد (۹۷۱/۰ =P) بنابراین با توجه به اطلاعات جمع آوری شده با ۹۵% اطمینان نتیجه می گیریم که آموزش مصون سازی در مقابله با استرس و آموزش هوش هیجانی موجب افزایش خلق مثبت زنان یائسه نمی شود.
۱-۵- مقدمه
پس از پایان مرحله تجزیه و تحلیل و ارزیابی فرضیهها، مرحله نتیجهگیری و ارائه پیشنهاد کار تحقیق و فرایند آن باید انجام گیرد.
در این فصل، در حقیقت حاصل کار پژوهش توسط محقق ارائه میشود و پژوهشگر آنچه را در فصل چهارم به دست آورده است، مورد بحث قرار میدهد.
البته روشهای متفاوتی برای این کار وجود دارد. یک روش آن است که پرسشها یا فرضیههای تحقیق، یکی بعد از دیگری به همان ترتیبی که در فصل چهارم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند مورد بحث و تفسیر قرار گیرند.
روش دیگر به این صورت است که مطالب به نحو گزارشگونه و یکجا و پیوسته ارائه شود. در این تحقیق بحث و تفسیر در مورد فرضیهها یا روش اول صورت میپذیرد
عنوان تحقیق حاضر « مقایسه اثربخشی آموزش هوش هیجانی ومصون سازی درمقابله با استرس بر کیفیت زندگبی وشادکامی زنان یائسه » می باشد.
لذا آگاهی از اثربخشی آموزش هوش هیجانی ومصون سازی درمقابله با استرس بر کیفیت زندگبی وشادکامی زنان یائسه مساله اصلی این تحقیق است و یافته ها حاکی از این بود که فرضیه های کلی پژوهش تایید شدند.
۲-۵- تبیین و تحلیل فرضیه ها
۱- فرضیه کلی اول:آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود.
الف :آموزش هوش هیجانی موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه میشود.
ب :آموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود.
ج :آموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ،بیشتر موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه میشود.
جهت بررسی فرضیه فوق از تست آنوای یکطرفه استفاده شد با توجه به جدول۵-۴ و با توجه به اینکه F محاسبه شده بزرگتر از F جدول است فرضیه صفر رد می شود و نتیجه می گیریم که اختلاف بین میانگینهای گروه های مورد مطالعه از نظر آماری معنی دار است .
سپس باتوجه به جدول ۶-۴ و تست توکی ( HSD) مشخص شد که بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد . اما بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس تفاوت معنی داری وجود ندارد بنابراین با توجه به اطلاعات جمع آوری شده با ۹۵% اطمینان نتیجه می گیریم که آموزش هوش هیجانی و آموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود .بنا بر این فرضیه کلی اول و فرضیه های فرعی الف و ب تایید شدند ولی فرضیه فرعی ج رد شد.
نتایج این تحقیق با یافته های سیدی علوی(۱۳۷۴)،حسینی قدمگاهی(۱۳۷۷)،بالا زاده(۱۳۸۸)، موسوی(۱۳۸۳)،دافعی(۱۳۷۶)،گلیان تهرانی (۱۳۸۶) ،بلومل(۲۰۰۰)،یئو(۲۰۰۴)،خالدیان(۱۳۸۰)،هولیوس و اکستروم(۱۳۷۶)،انسبورگ(۲۰۰۱) همسو و هماهنگ می باشد.
در تحلیل این فرضیه ها می توان گفت که:وقتی یک فرد دریافت درستی از توانمندیهایش در انجام فعالیتها و وظایف روزانه داشته باشد یا به عبارت دیگر عزت نفس بالا و تصویر از خود خوبی داشته باشد(با توجه به مولفه های درون فردی هوش هیجانی که شامل خودآگاهی وحرمت نفس است .) در بعد جسمانی کیفیت زندگیش خوب است.ایوانز و کوپ،(۱۹۸۹) بعد جسمانی کیفیت زندگی را دریافت فرد از توانمندیهایش در انجام فعالیتها و تکالیف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد دانسته اند.
زنان در سنین یائسگی دچار مشکلات جسمانی مثل گر گرفتگی،خسنگی از کار روزمره،بی خوابی،کم اشتهایی وتعریق شبانه می شوند که باعث استرس، افسردگی و ناامیدی آنان میشود . پذیرش این که برخی از مسائل حل نشدنی هستند و اینکه آنها بپذیرند که حل مسئله پذیرفتن مشکل فعلی است و کنار آمدن ،سبب گردید که با دریافت صحیح از میزان توانمندیشان ،عزت نفس خود را بالا ببرند . بالطبع افزایش عزت نفس زنان یائسه باعث کیفیت زندگی بهتری در آنان خواهد شد .
از طرفی آموزش تنش زدایی (فاکتور مشترک در آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس) سبب گردید تا زنان یائسه بتوانند راه مقابله بر مشکلات خود را یافته و بر تنیدگی خود غلبه کنند و با بهره گرفتن از این آموزش ها در موقعیت های پر تنش خشم و تکانه ها را کنترل کنند و با توجه به مولفه های خوش بینی و نشاط (زیر مجموعه مولفه خلق و خوی عمومی ) با نگرش مثبت تری با مسائل دوران یائسگی روبه رو شوند تا بتوانند کیفیت زندگی بهتری داشته باشند .
۱-۳-۵- فرضیه کلی شاخص اول(حیطه روانشناختی کیفیت زندگی):
آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حیطه روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه میشود.
فرضیه های فرعی
الف- آموزش هوش هیجانی موجب افزایش حیطه روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود.
ب- آموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حیطه روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود.
ج- آموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی درمقابله با استرس ،بیشتر موجب افزایش حیطه روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود.
زنان در سنین یائسگی دچار مشکلات متعددی در ابعاد جسمی -روانی میشوند(جونز،۲۰۰۳).منابع این مشکلات ممکن است در محیط بیرونی یا درونی شخص باشد،فقدان ارتباطات حمایتگرانه،تعامل با طیف وسیع خویشان،همکاران و دیگر افراد جامعه،نقشهای متعدد و چندگانه اجتماعی که افراد عهده دار آن هستند همه و همه از عوامل بیرونی استرس هستند و در مقابل طرز تلقی و راهبرهای مقابله،آمادگیهای شخصیتی از عوامل شخصی و درونی استرس هستند (شیرازی،۱۳۷۸)،از سوی دیگر مسائل مربوط به این سنین مثل اختلال در روابط زناشویی،اختلال در حافظه،اختلالات وازوموتور(شجاعی تهرانی،۱۳۷۶)لذا آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس به فرد کمک میکند تا از نیازها و هیجانات خود بیشتر آگاه شده و با ابراز به موقع ویا کنترل تنش ها به سطحی از آرامش دست یابد و احساس رضایتمندی بیشتری کند.
جهت بررسی فرضیه فوق از تست آنوای یکطرفه استفاده شد با توجه به جدول ۸-۴ واز آنجاییکه F محاسبه شده بزرگتر از F جدول است فرضیه صفر رد می شود و نتیجه می گیریم که اختلاف بین میانگینهای گروه های مورد مطالعه از نظر آماری معنی دار است .
با انجام تست توکی ( HSD) و با توجه به جدول ۹-۴ مشخص شد که بین میانگینهای گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد . (۰۱۰/۰ =P) اما این تفاوت بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه کنترل معنی دار نیست.(۴۵۹/۰ =P) همچنین بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس تفاوت معنی داری وجود ندارد (۱۵۸/۰ =P) بنابراین با توجه به اطلاعات جمع آوری شده با ۹۵% اطمینان نتیجه می گیریم که آموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حیطه روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود .اما آموزش هوش هیجانی موجب افزایش حیطه روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه نمی شود ، فرضیه فرعی ب تایید می شود ولی فرضیه های فرعی االف و ج مبنی بر اینکه آموزش هوش هیجانی موجب افزایش حیطه روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود رد شد.
یافته های پژوهش حاضر با نتایج بخشایی(۱۳۸۲)، شجاعی تهرانی(۱۳۷۶)، بنازاده(۱۳۸۲)، گشاورز، مهرابی(۱۳۸۲)، سیدی علوی(۱۳۷۴)، فروهری(۱۳۸۳)، گلیان تهرانی رفیعی(۱۳۸۸)، (بلومل(۲۰۰۰)، جاکوب(۲۰۰۰)، اسپیروف (۲۰۰۰)، بنسون(۱۹۷۶)، یوممتو(۱۹۹۶)، همسو میباشد.
در تحلیل این فرضیه میتوان گفت که:وقتی زنان یائسه می آموزند که استرسها را به عنوان مسائل قابل حل در نظر بگیرند نه اینکه آنها را به عنوان موقعیت تهدید کننده در نظر بگیرند(مایکنبام،۱۹۸۶)و نیز به نقش خود در ایجاد یا مهار تنیدگیها واقف شوند ،آمادگی لازم را جهت یادگیری راههایی به منظور کاهش اثرات منفی استرس پیدا میکنند(شارف،۲۰۰۰).این نوع برخورد با استرس،موجب تقویت احساس خود کار آمدی میشود و چرخه معیوب استرس-ناکامی تا حد زیادی متوقف می شودو با انگیزه بیشتری به دنبال راه های موثرتر برای کاهش استرس خود خواهند بود.
گاگنموس و همکارانش(۱۹۹۵)در تعریف بعد اجتماعی کیفیت زندگی ذکر می کنند که این بعد به توانایی فرد در ارتباط برقرار کردن با اعضای خانواده،همسایگان،همکاران و سایر گروه های اجتماعی مربوط میشود .وقتی فرد توانایی برقراری ارتباط مناسب با افراد پیرامون خود داشته باشد و با مسائل جدیدی که در اثر یائسگی به آن دچار شده راحتتر برخورد کندو به عنوان مثال از تکنیکهای توجه برگردانی هنگام بروز مسائل جسمانی یائسگی استفاده کند ،در نتیجه محیط اجتماعی قابل تحملتری به وجود می آید و این که بشود شرایط را کنترل کرد به احساس کفایت بیشتری منجر شده،در نهایت باعث رضایت خاطر و خوشنودی بیشتری میشود.
نزو و شیدی(۱۹۹۰ به نقل از کهرازی۱۳۸۲)معتقدند که آموزش مهارت های حل مسئله(که جزو مهارتهای مصون سازی در مقابله با استرس می باشد) موجب خط مشی هدفمندانه خاصی می شود که افراد از طریق آن مسئله را تعریف کرده،راه حلهای مختلف را تولید نموده و تصمیم می گیرند که بهترین راه حل را انتخاب کنند و بدین وسیله راهبردهای حل مسئله خود را نشان دهند. در حالیکه افراد مضطرب یا افسرده در اجرای مهارتهای حل مسئله مشکل دارند.از طرفی بحران یائسگی باعث می شود تا توان حل مسئله فرد کاهش یافته و سطح سازگاری اجتماعی او دچار نقصان شود و فرد در این شرایط توان تصمیم گیری درست را نخواهد داشت.به عبارتی هر چقدر فرد از نظر سلامت عمومی در وضعیت بهتری باشد توان برقراری ارتباطات بهتر و حل بهتر مسائل را خواهد داشت و بالعکس برقراری روابط میان فردی صحیح به سلامت روانی و جسمی فرد کمک خواهد کرد.(هالاهان،۱۹۹۵،یوممتو،۱۹۹۶).
توجه به سلامت عمومی یکی از کارهای مهمی است که زنان یائسه به آن توجه کافی نمی کنند .یکی از نکنیکها، آموزش توجه برگردانی است . که شامل انتخاب کارها و فعالیتهایی است که ذهن و جسم را به یک اندازه مشغول کنند مانند حل کردنجدول و پازل و یابازی تنیس و نیز میتوان کارهایی را که به فکر زیاد نیاز ندارند،با کارهای دیگری توام کرد و بر جذابیت آنها افزود مانند گوش دادن به موسیقی هنگام پیاده روی .
زنان یائسه در معرض پوکی استخوان و اضافه وزن هستند آنها علاوه بر اینکه کمکهای دارویی دریافت میکنند باید ورزشهای سبک مثل پیاده روی داشته باشند . استفاده از تکنیک ذکر شده به عنوان مثال به آ نها کمک میکند که پیاده روی را با لذت بیشتری دنبال کرده و بعد از مدتی جزو برنامه های ثابت زندگیشان شود و در نهایت وقتیکه از نظر سلامت عمومی در وضعیت بهتری باشند ،سلامت روانی آنها نیز ارتقاء می یابد و در نهایت کیفیت زندگی بهتری را تجربه خواهند کرد .
۲- ۳- ۵- فرضیه کلی شاخص دوم(روابط اجتماعی)
آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه میشود.
فرضیه های فرعی
الف- آموزش هوش هیجانی موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود.
ب- آموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود.
ج- آموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس بیشترموجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود.
جهت بررسی فرضیه فوق از تست آنوای یکطرفه استفاده شد .با توجه به جدول ۱۱-۴ از آنجاییکه F محاسبه شده بزرگتر از F جدول است فرضیه صفر رد می شود و نتیجه می گیریم که اختلاف بین میانگینهای گروه های مورد مطالعه از نظر آماری معنی دار است .
با انجام تست توکی ( HSD)و با توجه به جدول ۱۲-۴ مشخص شد که بین میانگینهای گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد.(۰۴۹/۰ =P , 031/0 =P) اما بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس تفاوت معنی داری وجود ندارد (۹۷۹/۰ =P) بنابراین با توجه به اطلاعات جمع آوری شده با ۹۵% اطمینان نتیجه می گیریم که آموزش مصون سازی در مقابله با استرس و آموزش هوش هیجانی موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود .با توجه به نتایج آزمون توکی انجام شده فرضیه کلی و فرضیه های فرعی الف و ب تایید شد ولی فرض اینکه آموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس بیشتر موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود مورد تایید قرار نگرفت و رد شد.
یافته های این پژوهش با نتایج یافته های نبی زاده(۱۳۸۲)،تسبیح سازان(۱۳۸۰)،تایلور(۱۹۹۵)،تولمن(۲۰۰۰) الیاس(۱۳۷۹) ،موس(۱۹۸۲)،انسبورگ(۲۰۰۱)،کارلسون و هویل(۱۹۹۳)،بروس و همکاران(۲۰۰۳) همسو بوده است.
در تحلیل این فرضیه می توان گفت که:تعدادی از پژوهش ها نشان می دهند که وجود حمایت اجتماعی اثر سودمندی بر سلامت جسمانی و روانی انسان دارد.بندورا(۱۹۸۸).
کسانیکه از حمایت اجتماعی برخوردارند،فشار روانی کمتری احساس می کنندگیوردانو(۲۰۰۰).
با کمک این نوع آموزشها افراد با مهارتهای گوش دادن و مهارت های همدلی که از موارد آموزشی مطرح شده در هوش هیجانی می باشد آشنا شده و میتوانند روابط اجتماعی نسبتا پایدار و مفیدی با اطرافیان ویا کسانی که شرایط مشابه با آنها قرار دارند، به وجود آورند و از حمایت و دوستی آنان در مواقع پر تنش و آزارنده دوران یائسگی بهره مند شوند.
اگر از یک بعد دیگر به این مسئله نگاه کنیم اختلالات هورمونی مربوط به یائسگی باعث اختلالات جسمی و به پیرو آن سلب آسایش و آرامش فرد می شودکه این خود منجر به اضطراب میشود و فرد احساس میکند که نمی تواند مانند گذشته زندگی کند و از این مسئله دچار خشم میشود.فقدان مهارتهای تنش زدایی و همدلی(که در آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس است)سبب می شود تا فرد در هنگام برقراری ارتباط شنونده خوبی نباشد و توان برقراری ارتباط کلامی و غیر کلامی را نداشته باشد.نتیجتا در برقراری روابط اجتماعی موثر و مناسب ناموفق باشد.زمانی که فرد آموزش می بیند تا آرامش یابد و به اضطراب و استرس ناشی از دوران یائسگی غلبه کندو مهارتهای لازم برای مشکل خود را یاد می گیرد توانمندی خود را برای اینکه به خشم خود غلبه کند افزایش می دهد.همچنین استفاده از مهارتهای همدلی نیز کمک زیادی به فرد می کند.بنا بر این خواهد توانست شنونده خوبی باشد و خواهد توانست با غلبه بر مشکل خود و پذیرا بودن آن به عنوان یک مشکل همگانی در سنین یائسگی و بالا بردن اعتماد به نفس در بهبود روابط خود با دیگران قدم بردارد و روابط اجتماعی بهتری را برای خودشکل دهدو از این روابط در افزایش کیفیت زندگی و رضامندی خود از زندگی استفاده کند.
۳-۳-۵- فرضیه کلی شاخص سوم(حیطه محیط و وضعیت زندگی):
آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه می شود.
فرضیه های فرعی
الف- آموزش هوش هیجانی موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یایسه میشود.
ب- آموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه می شود.
ج- آموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس بیشتر موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه می شود.
با توجه به جدول ۱۴-۴ و F محاسبه شده(۴۱۲/۳۲) نتیجه گرفته شد که حداقل در یک جفت از میانگینها اختلاف معنی دار وجود دارد و سپس با تست توکی ( HSD)و با توجه به جدول (۱۵-۴) مشخص شد که بین میانگینهای گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس و گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. (۰۰۰۱/۰ =P , 003/0 =P) همچنین بین میانگینهای گروه آموزش هوش هیجانی و گروه آموزش مصون سازی در مقابله با استرس تفاوت معنی داری وجود دارد (۰۰۰۱/۰ =P) بنابراین با توجه به اطلاعات جمع آوری شده با ۹۵% اطمینان نتیجه می گیریم که آموزش مصون سازی در مقابله با استرس و آموزش هوش هیجانی موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه می شودو فرضیه اصلی اول و فرضیه های فرعی الف و ب تایید شدند ولی فرضیه ج مبنی بر اینکه آموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس بیشتر موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه می شود مورد تایید قرار نگرفت و رد شد.
یافته های پژوهش حاضر با نتایج یافته های مولوی ،محمدنیا و عرب(۱۳۸۶)، خوشکام(۱۳۸۲)، داوری(۱۳۸۶)، بخشایی(۱۳۸۲)، امعیلی(۱۳۸۶) واسلامی(۱۳۸۴)، اسنبورگ(۲۰۰۱)، سیاروچی و آندرسون (۲۰۰۰) سادوسکی(۱۹۹۴)،هانت من(۲۰۰۵)،آماتو(۲۰۰۰)، سگرین و تیلور(۲۰۰۷) و سالوی[۱۷۹]،استرود،وولری و ایپل(۲۰۰۲)همسو می باشد.
در تحلیل این فرضیه می توان گفت که: وقتی زنان یائسه توانمندی برقراری ارتباط بهتر با همسر و فرزندان و دیگر اطرافیان داشته باشند و بتوانند آرامش خود را که به علت مسائل مربوط به یائسگی دچار مشکل شده ، بازسازی کنند یعنی توانایی بهینه سازی محیط زندگیی را که درآن بسر میبرند دارند و بالطبع گرمی روابط و کانون زندگی سبب اعتماد به نفس بیشتر و سلامت جسمانی و روانی بیشتری برای آنان خواهد شدو این موضوع منتج به سلامت،رضایت و کیفیت زندگی بهتر خواهد شد.یافته ها حاکی از آن است که آموزش های هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس کیفیت محیط زندگی اجتماعی زنان یائسه را بهبود بخشیده است.
<p>۴-۱-۲۷-اجتناب از مدح و ذم قوّال<br />درویش چون در حلقه ی سماع حضور می یافت و اقدام به رقص و پایکوبی میکرد، نباید به مدح و ذم و قوال توجّه میکرد.« باید قوّال اگر خوش خواند، نگوید که خوش می خوانی و اگر ناخوش ونا موزون گویدوطبع را خارج کند، نگوید بهتر خوان وبه دل بر وی خصومت نکند و وی را اندر میانه نبیند. » (هجویری،۶۰۹:۱۳۸۸)<br />۴-۱-۲۸-پاداش قوّال<br />علاوهبر پول نقدی که به قوّالان برای مزد آنها داده میشد . صوفیان از سر ذوق و حال، جامهی خود را از تن بیرون میآوردند و به سوی او میافکندند و آن را به او میبخشیدند.کاشانی در این باره در مصباح الهدایه نوشته: « خرقه که از صاحب سماع به قوال رود، دو نوع بود: صحیحه و ممترقه. » (کاشانی، ۱۳۸۸: ۱۳۹)<br /><a href="https://nefo.ir/"><img class="alignnone wp-image-56″ src="https://ziso.ir/wp-content/uploads/2021/10/S-10.png” alt="پایان نامه - مقاله” width="334″ height="105″ /></a><br />۴-۱-۲۹-خرقه دری مجلس سماع<br />زمانی که صوفیان در حلقهی سماع، به سماع میپرداختند، شوری عظیم در میان آنها پدید میآمد، بدان حدّ که بی اختیار و از غلبهی شوریدگی و وجد و
- معماران سازمانی
- سابقه سازمان
- هدف از پیادهسازی
- محدوده درنظر گرفته شده برای دفتر مدیریت پروژه
سازمان و کارکنان
- پیشفرضهای مدیریت
- محدوده پروژهها
- کارکنان پروژهها
- اندازه
کارکردهای پشتیبانی
- متدلوژیها
- ابزارها
- حفظ سوابق
- نوع پشتیبانیها
اجرای پروژه
- ردیابی و گزارشدهی
- ممیزی کردن
- برنامهریزی و زمانبندی
- ارتباطات
- مدیریت تغییرات
بررسی چالشهای پیش روی پیادهسازی دفتر مدیریت پروژه بدان دلیل دارای اهمیت است که با آگاهی از آنها و با در نظر گرفتن راهکارهای مناسب در مقابل آنها، میتوان بستر مناسبتری برای پیادهسازی موفق دفتر مدیریت پروژه در سازمان فراهم نمود.
به عقیده دکتر کرزنر با توجه به تهدیدات و چالشهایی که در پیادهسازی دفتر مدیریت پروژه در سازمانها ایجاد میشود، سازمانها باید وظایف و کارکردهایی که از تأسیس دفتر مدیریت پروژه انتظار دارند را با توجه به فرهنگ سازمانی و میزان پذیرش سازمان نسبت به ایجاد دفتر مدیریت پروژه در سه سطح فعالیتهای با ریسک کم، متوسط و بالا مطابق شکل ۲-۹ تقسیمبندی کنند و سپس متناسب با میزان آمادگی سازمان به مباحث مدیریت پروژه، پیادهسازی دفتر مدیریت پروژه را آغاز نمایند.
معمولاً پیشنهاد میشود دفتر مدیریت پروژه با ریسکهایی با درجه کم آغاز شده و پس از گذشت زمان و ایجاد بازخورد مثبت نسبت به عملکرد دفتر مدیریت پروژه فعالیتهایی که به آنها ریسک متوسط اطلاق میگردد، در زمره وظایف دفتر مدیریت پروژه قرار گیرد، پس از آشنایی کامل سازمان با مباحث مدیریت پروژه و بهکارگیری فعالیتهای دفتر مدیریت پروژه با ریسک کم و متوسط میتوان وظایفی که در گذشته بیشترین مقاومت سازمانی در مقابل آنها بوده که بدان فعالیتهای با ریسک زیاد اطلاق میگردد را جزء وظایف دفتر مدیریت پروژه قرار داد.
فعالیتهای با ریسک کم، به آسانی توسط سازمان پذیرفته میشوند. جابهجایی اندکی در توازن قدرت و اختیار به وجود میآورند و با تغییرات زیادی در سازمان همراه نبوده و تقریبا هیچ تأثیری بر فرهنگ سازمانی ندارند؛
فعالیتهای با ریسک متوسط، تا حدی با مقاومت سازمانی مواجه میشوند. ممکن است به جابهجایی در توازن قدرت و اختیار منجر شوند، اما میتوان با گذشت زمان و به تدریج بر این مقاومت غلبه نمود؛
فعالیتهای با ریسک زیاد، با مقاومت سازمانی بالایی مواجه میشوند، به جابهجایی زیاد توازن قدرت و اختیار منجر میشوند و غلبه بر مقاومت ناشی از آنها نیازمند بهرهگیری از قدرت رهبری بالا میباشد.
(Kerzner, 2005)
شکل ۲-۹- ریسکهای اجرای فعالیتهای دفتر مدیریت پروژه (Kerzner, 2005)
همچنین یزدانی (۱۳۹۱)، پنج دوره زمانی به نامهای نیازسنجی، بسترسازی، انجام کارکردهای با ریسک کم، انجام کارکردهای با ریسک متوسط و انجام کارکردهای با ریسک زیاد را جهت پیادهسازی دفتر مدیریت پروژه در نظر گرفته و الگوی انجام کارکردهای دفتر مدیریت پروژه را در هر یک از این ۵ دوره، مطابق شکل ۲-۱۰ نشان داد. به طور مثال کارکرد آموزش از دوره سوم شروع شده و تا انتها ادامه دارد، در حالی که کارکرد مدیریت منابع باید از دوره پنجم آغاز گردد. همانگونه که در این شکل مشاهده میگردد، مدیریت دانش پروژهها، در زمرهی کارکردهای با ریسک متوسط دفتر مدیریت پروژه به حساب میآید.
عارضهیابی تعیین کارکردهای مورد نیاز تصمیمسازی تصمیمگیری
نیازسنجی
دوره
اول
بسترسازی جلب حمایت تعریف رسالت دفتر مدیریت پروژه تعریف دفتر مدیریت پروژه
بسترسازی
دوره
حال، جامهی خود را پاره میکردندکه به تعبیر آن روزگار خرقه برتن خود میدریدند، و آن را به سوی نوازندگان و قوّالانیا جمع حاضر در مجلس میانداختند. این رها کردن خرقه و انداختن آن به سوی قوّالان یا حاضران در مجلس سماع را، علی فاضل در کتاب شرح و احوال و نقد و تحلیل آثار احمد جام، با تعابیری هم چون: «خرقه اندازی»، « خرقه افکنی،» « قوّال اندازی»، « طرح خرقه»، «خرقه بازی»، آورده است. » (فاضل، ۱۳۷۳: ۱۳۹)حال باید یاد آور شد که القای خرقه در حلقهی سماع، توسّط درویشان مطابق سنّت انجام میشد. سهرودی نوشته: « خرقه انداختن سنّت است. که درآن وقت که کعب زهیر –رض- آن قصیده که درمدح رسول –عللم- انشاد کرده بود، بر رسول- عللم -میخواند، رسول- عللم- خرقهی خودبدو انداخت. » (سهروردی،۱۳۸۴: ۱۹۶)<br />محمّدبن منوّر نیز در این باره در توحید الا اسرار آورده: «مقرّیان میخواندند، درویشان در خاک میگشتند، و حالت ها رفت، پس خرقه ها پاره کردند. » (محمّدبن منوّر، ۱۳۸۰: ۳۸۰)<br />هجویری در توجیه این آیین صوفیان چنین خاطر نشان کرده که: «حقیقت اندر تخریب ثیاب آن است که ایشان را از مقامی به مقام دیگر نقل افتد، در حال از آن جامه بیرون آیند و شکر وجدان مقام را و جامههای دیگر لباس یک مقام بودو مرقّعه لباس جامع مرکلّ مقامات طریقت و فقر صفوّت را و بیرون آمدن از این جامه و تبرا کردن، تبرّا بود از همه. » (هجویری، ۱۳۸۸: ۷۶) خاقانی هم در مورد خرقه دری آورده:</p><p> </p><table><tbody><tr><td>من در رقص و دل در حال و ناله در سماع</td><td> </td><td>من دریده خرقهی صبر و فغان آورده ام. »</td></tr></tbody></table><p>(خاقانی، ۱۳۸۸: ۳۴۱)</p><p> </p><table><tbody><tr><td>«در مشرق آفتاب چنان جامه خرقه کرد</td><td> </td><td>کاو از خرق جامه به مغرب شنیده اند»</td></tr></tbody></table><p>(همان: ۱۸۷)<br />مولانا میگوید:</p><p> </p><table><tbody><tr><td>«زآن خرقهی خویش ضرب کردیم</td><td> </td><td>تا زآن به قبای ششتر آییم»</td></tr></tbody></table><p>(مولانا، ۱۳۸۴: ۶۱۸)<br />۴-۱-۳۰-القا وتخریق خرقه در سماع فقط در صورت غلبهی حال<br />در آیین صوفیان روانبود که سالک حاضر در حلقهی سماع، خرقهی خود را به اختیار پاره کند، الّا در صورتی که حال بر او مستولی میشد. دلیل این مهّم را کاشانی در مصباح الهدایه بیان کرده: «چه دراین صورت هم دعوی حال است بی معنی حال و هم اتلاف مال» (کاشانی،۱۳۸۸: ۱۳۹) سهرودی در این باره در عوارف المعارف اشاره کرده: «و تا تواند تخریق خرقه نکند، که اتلاف مال و انفاق محال باشد. » (سهروردی،۱۳۸۸: ۱۳۹) غزّالی نیز این مهّم را در کتاب کیمیای سعادت خاطر نشان کرده: « اما دریدن جامه به اختیار نشاید: که این ضایع کردن مال بود. » (غزّالی،۱۳۸۸: ۴۵۶)هجویری این مطلب را در کشف المحجوب اظهار داشته: «هر چند که خرق کردن را اندر طریقت هیچ اصلی نیست، و البتّه اندر سماع در حالت صحّت نشاید کرد؛ که آن جز اسراف نباشد. » (هجویری، ۱۳۸۸: ۶۰۷)<br />۴-۱-۳۱-چه نوع خرقه ای شایستگی پاره کردن در محفل سماع را داشت؟<br />جامههایی را که صوفیان در سماع پاره میکردند و بر دیگر جماعت حاضر تقسیم میکردند باید دارای شرایط ویژ گیهای خاص بودند. از جمله این که: آن خرقه به رسول اکرم(ص) انتساب داشت. و آن خرقه را مرید از راه ارادت پوشانده بود.وحتماً باید رنگ آن ارزق بود…. ابوالمفاخریحیی باخرزی در این باره شرح داده: «اوّل آن است که جامه ای که تخریق را شاید باید که از آن کسی باشد که خرقهی او به مصطفی (ص) منسوب باشد و از دست شخص امین که شیخیّت را شاید، از راه ارادت پوشیده باشدو آن خرقه باید که کبود باشدیا فوطهیا بردیمانی. و اگر سفید است تخریق را نشاید مگر که با صاحب آن خرقه حالی و امر عظیم باشد که شایستهی تخریق گردد. » (باخرزی، ۱۳۸۳: ۲۲۰)<br />۴-۱-۳۲-انواع خرقههای القا شده در سماع<br />خرقههای القا شده توسّط درویشان صاحب وجد، دو نوع بود.« مشکل ترین این جمله خرقهی سماعی باشد وآن بردوگونه باشد:یکی مجروح و دیگری درست. » (هجویری،۱۳۸۸: ۶۰۶) کاشانی نیز میگوید: «خرقه که از صاحب سماع به قوال رود، دو نوع بود: ممز قه و صحیحه. » (کاشانی، ۱۳۸۸: ۱۳۹)<br />۴-۱-۳۳-حکم خرقهی صحیحه در سماع<br />در مورد خرقهی القا شدهی صحیحه توسّط درویشان صاحب وجد، صوفیان خود اختلاف نظر داشتهاند. به طوری که عدّه ای آن را از آن قوّال دانسته اند اما بنا بر شرایطی خاص: «بعضی گفته اند: قوّال را باشد، از بهرآن که این حرکت به سبب قول او ظاهر شده است. » (سهروردی،۱۳۸۴: ۹۶) کاشا<br />نی نیز در مصباح الهدایه خاطر نشان کرده : « اما حکم خرقهی صحیحه اگر مراد واجد آن در القا و اعطای آن تخصیص قوال بود، و دیگری را با او در آن مشارکت و مساهمّت نباشد.و اگر مراد تخصیص او نبود و شخصی مهیب و ممتثل الا مر حاضر باشد بر حسب اجتهاد خود اگر ببیند به قوّال دهد و اگر خواهد به دیگری ببخشد.و هیچ کس را بر او مجال اعتراضی نه؛ چه تصرّفات او همه از سر خبرت و بصیرت بود. اگر حاضران مجلس سماع همه اخوان باشندو شیخ حاضر نه خرقه به قوال دهند؛ چه محرّک و باعث وجد که سبب القای خرقه باشد قول او بود«و من قتل قتیلاً فله سلبه. » (کاشانی،۱۳۸۸: ۱۴۰- ۱۳۹ )هجویری نوشته : «بنگریم تا مراد آن درویش مستمع که جامه بیفکند چه بوده است، اگر مراد قوّال بوده است، وی را باشدو اگر مراد جماعت، ایشان را. » (هجویری،۱۳۸۸: ۶۰۸- ۶۰۷ )</p>