هدف ۲-۶
Y6
با ترسیم روابط مابین فرآیندهای اصلی و اهداف استراتژیک سازمان در جدول ۴-۵، حال در گام بعدی، با در نظر گرفتن مفروضات و روندهای سازمان، این روابط بررسی و میزان صحت و کفایت آنها مشخص میشود.
۴-۴-۳- بررسی کفایت روابط
در این مرحله، روابط موجود در جدول ۴-۵ از گام ۴-۴-۲ بررسی و تحلیل میشوند. ابتدا اولویتهای اول و سپس اولویتهای دوم در تحلیل روابط در نظر گرفته میشوند. پیش از شروع، تکرار یک نکته الزامی است. همانطور که در بخش ۴-۲-۲ ذکر شد، اهداف و سنجههای منظرهای مالی و مشتری در یک کارت امتیازی متوازن، پیامدهای مطلوب یک استراتژی موفق را نشان میدهند؛ درعینحال اهداف و سنجههای منظر فرآیندهای داخلی، نحوه اجرای استراتژی را توصیف میکنند و در کنار آن منظر رشد و یادگیری، بهعنوان توانمندسازها و پشتیبان، این اجرا را تقویت میکنند و بهبود فرآیندهای کلیدی را پیش میبرند. لذا جدول ۴-۵ نیز بر پایهی این استدلال بررسی میشود که، فرآیندهای اصلی تعریفشده در نقشه فرآیندی، درواقع در جهت شکلگیری و دستیابی به اهداف منظر فرآیندهای داخلی از کارت امتیازی متوازن اجرا میشوند و دستیابی به سنجههای این اهداف و تحقق آنها سبب دستیابی سازمان به اهداف کلان استراتژیک خود میشود. از طرفی با در نظر گرفتن نقش توانمندساز و پشتیبان منظر رشد و یادگیری، اهداف این منظر فرآیندهای داخلی را در راستای تحقق اهداف کلان پشتیبانی میکنند و بالطبع این اهداف میبایستی در راستای پشتیبانی فرآیندهای اصلی، در راستای تحقق اهداف منظر فرآیندهای داخلی باشند.
با اولویتبندی شاخصها در بخش ۴-۴-۲ و ترسیم روابط در جدول ۴-۵ گام بعدی تفسیر روابط میباشد. هدف شناسایی فرآیندها و اهداف با شاخص یا شاخصهای یکسان و متناظر میباشد تا از این منظر، اهداف منظر فرآیندهای داخلی با بیشترین تمرکز فرآیندی مشخص شوند و از طرف دیگر، فرآیندهایی که نقش پررنگتری در تحقق اهداف دارند شناسایی گردند. همچنین در بعد رشد و یادگیری، اهدافی که تمرکز بیشتری را بر پشتیبانی فرآیندها دارند شناسایی میشوند.
تعدد اولویتهای اول در راستای یک هدف از منظر فرآیندهای داخلی میتواند بیانگر نقش بهسزای آن هدف در تحقق اهداف استراتژیک سازمانی باشد و همین امر برای اهداف منظر رشد و یادگیری اهم آن هدف را در پشتیبانی فرآیندهای سازمانی نشان میدهد. همچنین در یک ستون عمودی برای فرآیندها، تعدد علامتهای × بازگوکننده نقش مهم فرایند مذکور بهعنوان یک فرایند اصلی جهت تحقق اهداف در سازمان میباشد. اولویتهای دوم نشانگذاری شده اهمیت نسبی اهداف متناظر در ستونهای افقی و فرآیندهای متناظر در ستونها عمودی را در سازمان بازگو میکنند.
با در نظر گرفتن اولویتهای اولیه و مطالب مذکور، روابط زیر در بعد فرآیندهای داخلی از جدول ۴-۵ قابلاستخراج است:
تقریبا تمام فرآیندهای اصلی (بهجز فرایند تامین یا P4) در درجه اول، در راستای تحقق هدف ۱-۱ (تطابق زمانبندی) اجرا میشوند. درنتیجه میتوان این هدف را مهمترین هدف منظر فرآیندهای داخلی تلقی کرد.
اهداف ۱-۳ (توسعه زنجیره تامین) و ۱-۲ (افزایش عمق ساخت)، در درجه بعدی با دارا بودن یک شاخص متناظر به ترتیب با فرآیندهای P2 (طرحریزی و سازماندهی) و P4 (تامین) با اولویت اول، از اهمیت بالایی برخوردار میباشند. با در نظر گرفتن اولویتهای دوم، هدف ۱-۳ اولویت بیشتری در قیاس با دو هدف ۱-۲ و ۱-۴ دارد.
هدف ۱-۴ (بهبود مدیریت دعاوی) درجه اولویت پایینتری در قیاس با سه هدف دیگر داشته که با دو فرایند طراحی و راهاندازی و صحهگذاری با درجه اولویت متوسط دنبال میشود.
فرایند P2 یا طرحریزی و ساخت، با تاثیرگذاری بر ۳ هدف از اهداف منظر فرآیندهای داخلی، از اهمیت بهسزایی بهعنوان یک فرایند اصلی برخوردار میباشد. همچنین فرایند P1 یا تهیه پیشنهاد مذاکره و مناقصه، از اهمیت کمتری مابین فرآیندهای اصلی در تحقق اهداف استراتژیک برخوردار است. سایر فرایندها دارای اهمیت یکسانی میباشند.
در بعد رشد و یادگیری روابط زیر را میتوان مشاهده کرد:
هدف ۲-۱ (توسعه جانشین پروری)، با بیشترین اولویت، بهعنوان مهمترین عامل پشتیبانی اهداف منظر فرآیندهای داخلی و فرآیندهای اصلی (ازجمله فرآیندهای P1، P2، P5، P6 و P7) تلقی میشود
هدف ۲-۴ (توسعه مدیریت دانش) در اولویت دوم و در راستای پشتیبانی از فرآیندهای P2 و P3 در درجه اول و فرآیندهای P4، P5 و P7 در درجه دوم قرار دارد.
هدف ۲-۲ (ارتقای ICT) و هدف ۲-۶ (افزایش مهارتهای تخصصی)، در میان اهداف مذکور در این بعد، در اولویت بعدی قرار دارند. هدف ۲-۲ در اولویت اول خود، فرایند P4 (تامین) و هدف ۲-۶ بهعنوان اولویت دوم سه فرایند P1، P3 و P6 (به ترتیب تهیه پیشنهاد مذاکره، تامین و راهاندازی و صحهگذاری) را پشتیبانی میکند.
اهداف ۲-۳ (افزایش رضایت کارکنان) و ۲-۵ (افزایش بهرهوری منابع انسانی)، همانطور که مشهود است در ارتباط نزدیکی با هیچیک از فرآیندهای اصلی قرار ندارند.
مابین فرآیندهای اصلی ارائهشده، فرایند P1 از پشتیبانی کمتری مابین سایر فرآیندها برخوردار است (که با توجه به نقش کمرنگ آن در تحقق اهداف منظر فرآیندهای داخلی قابل پیشبینی میباشد).
حال با مشخص شدن روابط موجود در جدول، به بررسی آنها پرداخته میشود. ابتدا لازم است ذکر شود که سازمان فرآب همانطور که در بخش ۴-۴-۱ گفته شد، تحت عناوین پیمانکار EPC و پیمانکار EPCF پروژههای خود را پیش میبرد. لذا برخی از اهداف تعریفشده در کارت امتیازی متوازن، با مصاحبههایی که با مدیران ذیربط و طراحان کارت امتیازی صورت گرفت، در مجموعه فرآب بهعنوان یک پیمانکار EPCF دنبال میشوند که دارای نقشه فرآیندی مختص خود میباشد. ازآنجاکه فرآیندهای بررسیشده در این پژوهش جزء فرآیندهای اصلی فرآب بهعنوان یک پیمانکار EPC بوده است، لذا عدم وجود روابط دوگانه با اهداف مرتبط با پروژههای EPCF و عدم پشتیبانی آنها بسیار طبیعی خواهد بود.
اهداف تعریفشده در منظر فرآیندهای داخلی که در درجه اول، مرتبط با پروژههای EPCF میباشد، دو هدف توسعه زنجیره تامین و بهبود دعاوی میباشند. با ذکر این نکته و بررسی روابط استخراجی در بالا، عدم وجود رابطههای دوبهدو این دو هدف با فرآیندهای اصلی، در جدول ۴-۵ قابل توجیه میباشد.
دو هدف دیگر، تطابق زمانبندی و افزایش عمق ساخت، با مشورتهایی که با مدیران و متخصصان حوزه صورت گرفت، سازمان را در راستای تحقق وعدههای خود، کسب رضایت کارفرمایان (به خصوص در مورد پروژههای موجود در کشورهای خارجی) کمک کرده و میتواند به برندسازی و معتبر ساختن نام سازمان در جهت کسب پروژههای بعدی یاری کند. همچنین افزایش عمق ساخت، میتواند فعالیتهای سازمان را در راستای بومیسازی (به خصوص در مورد تحریمهای اخیر کشور، که سازمان را به دلیل همکاریهای گستردهاش در گذشته با پیمانکاران خارجی، دچار بحران و آشفتگی کرده بوده است) توسعه بخشیده و در کنار آن سازمان، خود بهعنوان یک تامین کننده، بازار پروژههای متنوع را در دست بگیرد. درنتیجه ارتباط تنگاتنگ این دو هدف با بیشتر فرآیندهای اصلی قابل توجیه میباشد.
با تهیه یک پرسشنامه حاوی تفاسیر بالا، میزان رضایتبخش بودن روابط استخراجی از جداول بالا، از صاحبنظرانی که در مرحله اول حضور داشتند، موردسنجش قرار گرفت. سوالات پرسشنامه برگرفته از تفاسیر بیانشده در این بخش میباشند. هر سوال ضمن بیان یک جمله حاوی یکی از نتایج حاصل از جدول ۴-۵، میزان موافقت صاحبنظر را از ۰ تا ۱۰ امتیازدهی میکند. عدد ۰ به معنای عدم موافقت و عدد ۱۰ به معنای موافقت کامل میباشد. پرسشنامه توزیعشده، در پیوست ب قابلمشاهده میباشد.
روابط تشریح شده در ۱۶ جمله قابلبیان است. از ۴ صاحبنظر پاسخدهنده در مرحله اول درخواست شد به هر یک از این جملات، بنا به میزان موافقت و یا عدم موافقت خود بین ۰ الی ۱۰، امتیازدهی کنند.
با گردآوری پرسشنامههای توزیعشده، میانگین حسابی امتیازهای ارائهشده به هر جمله محاسبه شد. امتیازهای متناظر با هر سوال در جدول ۴- ۶ قابلمشاهده میباشد.
جدول ۴- ۶- میانگین حسابی امتیازها به روابط مابین اهداف استراتژیک و فرآیندهای اصلی
سوال
۱
۲
۳
۴
۵