۴- … وَ لَا تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلىَ التهَّلُکَه…[۹۱]
با دست خویش، خود را به هلاکت نیفکنید.
این آیه گرچه در مورد تشویق به انفاق و تحذیر از افتادن به هلاکت جامعه در صورت عدم انفاق نازل شده است اما میتوان از حکم کلی آن مشروعیّت تقیّه را به اثبات رساند. زیرا با آن حکم کلی، یعنی نهی آیه از انداختن خود به هلاکت و نابودی می توان استفاده کرد که یکی از مصادیق افتادن به هلاکت، عدم کاربرد تقیّه است.[۹۲]
مبانی مشروعیّت تقیّه در روایات اهلبیت ♣
روایات منقول از اهل بیت ♣ پیرامون تقیّه دهها روایت است. و عمده این ادلّه روایی مربوط به تقیّه سیاسی است. بسیاری از این روایات در کتاب وسایل الشیعه در کتاب «الامر بالمعروف و النّهی عن المنکر»، گرد آوری شده است و بسیاری از آنها روایات صحیحه و معتبره هستند.
دستهای از این روایات دلالت بر اصل مشروعیّت تقیّه، و دستهای دیگر دلالت بر وجوب تقیّه دارد که از باب نمونه به برخی از این روایات اشاره میگردد.
الف) روایاتی که مشروعیّت و رجحان تقیّه را بیان میکند
۱- امام صادق ☻ فرمود: پدرم می فرمود: وَ أَیُّ شَیْءٍ أَقَرُّ لِعَیْنِی مِنَ التَّقِیَّهِ إِنَّ التَّقِیَّهَ جُنَّهُ الْمُؤْمِنِ[۹۳]
چه چیزی بهتر از تقیّه چشم مرا روشن میکند؟ تقیّه سپر مؤمن است.
۲- امام صادق ☻ میفرماید: التقیّه ترس الله بینه و بین خلقه[۹۴]
«تقیّه سپری است خدایی، میان او و مخلوقش.
۳- حدیث دیگری از امام صادق ☻ وارد شده که میفرماید: التَّقِیَّهُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ التَّقِیَّهُ حِرْزُ الْمُؤْمِن…[۹۵]
تقیّه سپر مؤمن است، تقیّه نگهدار مؤمن است…
۴- امام صادق ☻ می فرماید:…إِذَا عَمِلْتَ بِالتَّقِیَّهِ لَمْ یَقْدِرُوا لَکَ عَلَى حِیلَهٍ وَ هُوَ الْحِصْنُ الْحَصِینُ وَ صَارَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَعْدَاءِ اللَّهِ سَدّاً لَا یَسْتَطِیعُونَ لَهُ نَقْباً[۹۶]
هرگاه از تقیّه استفاده کنی، از هر مکر و نیرنگی مصون میمانی و تقیّه دژ محکمی است و همچون سدّی آسیب ناپذیر است که بین تو و بین دشمانان خدا قرار میگیرد.
۵- قال امیر المؤمنین ☻: التَّقِیَّهُ مِنْ أَفْضَلِ أَعْمَالِ الْمُؤْمِنِ یَصُونُ بِهَا نَفْسَهُ وَ إِخْوَانَهُ عَنِ الْفَاجِرِین[۹۷]
تقیّه با این دسته از روایات گاهی بهترین عمل و گاهی بهترین وسیله دفاع و گاهی حصن و سدّ و ترس و جنّه معرفی شده است و تماما دال بر مشروعیّت و رجحان تقیّه دارد ولی بر ضرورت و وجوب آن دلالت ندارد.
ب) روایاتی که دلالت بر وجوب تقیّه دارد
۱- امام باقر ☻ می فرماید: کان رسول الله ☺ یقول: لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّهَ لَه[۹۸]
۲- امام صادق ☻ فرمودند: لَا دِینَ لِمَنْ لَا تَقِیَّهَ لَه[۹۹]
۳- در حدیثی از امام صادق ☻ وارد شده است.َ إِنَّ تِسْعَهَ أَعْشَارِ الدِّینِ فِی التَّقِیَّهِ وَ لَا دِینَ لِمَنْ لَا تَقِیَّهَ لَه[۱۰۰]
نه دهم دین در تقیّه است. و هر که تقیّه ندارد دین ندارد.
۴- امام هادی ☻ در ضمن مسائل داود الصرمی روایت میکند که فرمود: قَالَ لِی یَا دَاوُدُ لَوْ قُلْتُ إِنَّ تَارِکَ التَّقِیَّهِ کَتَارِکِ الصَّلَاهِ لَکُنْتُ صَادِقاً [۱۰۱]
اگر میگفتم که چشم پوشی از تقیّه همچون تارک الصلاه است، در این گفته صادق بودم.
۵- امام صادق ☻ میفرماید: … اسْتِعْمَالُ التَّقِیَّهِ فِی دَارِ التَّقِیَّهِ وَاجِب[۱۰۲]
به کار گرفتن تقیّه در هنگام تقیّه واجب است.
۶- در حدیث مفصلی است که امام رضا ☻ به عدّهای از شیعیان راه نمیدهد و آنها را نمیپذیرد و بعد از اذن دخول، به آنها توجه نمیکند و در برابر اعتراض آنها که ما از شیعیان هستیم و این همه جفا و بیاعتنایی برای چیست؟ حضرت به نکتههایی اشاره میفرماید از جمله این که: وَ تَتْرُکُونَ التَّقِیَّهَ حَیْثُ لَا بُدَّ مِنَ التَّقِیَّهِ [۱۰۳]
در جایی که باید تقیّه میکردید، تقیّه نکردید!
چند نکته در رابطه با روایات تقیّه:
۱- برخی از روایات مثل، لا ایمان لمن لا تقیّه له، در حد استفاضه و همراه با عباراتی مثل: لا دین لمن لا تقیه له، و مانند آن بلکه در حد متواتر در روایات نقل شده است. و نشان میدهد که چشمپوشی از تقیّه، تمرّد از دستور و چشمپوشی از امر پیامبر و ائمه ♣ است که در حد کفر و ارتداد است.
۲- از روایات دسته دوم بعضی صراحت در وجوب تقیّه دارد مثل روایت چهارم و پنجم.
۳- در روایت ششم، ترک تقیّه گناهی است که حضرت در مقام نهی از منکر تارکین به تقیّه را توبیخ و نسبت به آنها بیاعتنایی و سختگیری میکند.
۴- از مجموع روایات بدست میآید که مشروعیّت و جواز تقیّه قطعی است. بلکه در بعضی از اوقات واجب است و سید حسن بجنوردی در کتاب «القواعد الفقهیّه» مینویسد:
لا شکّ فی جوازه، بل وجوبه فی بعض الاحیان، و جوازه من القطعیّات و الیقینیّات اجماعاً و کتاباً و سنّهً [۱۰۴]
تمام این روایات مربوط به مسائل حکومتی است که ائمه ♣ به آن اهمیّت بسیاری می دادند. چرا که اگر اسلام بخواهد پر و بال پیدا کند و نقش ایفا کند. زیر سایه حکومت حق میتواند به این اهداف برسد.[۱۰۵] و این نشانگر این است که تقیّه در اصل یک امر سیاسی است و جایگاه آن در فقه حکومتی است.
مشروعیّت تقیّه از نظر عقل
بیان های مختلفی در رابطه با دلیل عقل ارائه شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود.
۱- دفع ضرر
برخی دلیل عقل را چنین تقریر کردهاند:
فقد قضی العقل بجواز دفع الضرر بها ( ای بالتقیّه) بل بلزومه و اتّفق علیها جمیع العقلاء[۱۰۶]
عقل به جواز، بلکه به لزوم دفع ضرر به وسیله تقیّه حکم می کند و عاقلان بر آن اتفاق نظر دارند. در این عبارت، نویسنده ابتدا از حکم عقل به جواز یا لزوم دفع ضرر سخن به میان آورد. و سپس به سیره عقلا تمسک نموده است. که به نظر میآید عقل به طور مطلق چنین حکمی ندارد. زیرا در این صورت مسائلی همانند جهاد، فداکاری در راه دین و وطن، پرداخت مال در امور خیریه و… کارهای غیر عقلی یا سفیهانه خواهد بود با این که عقل به جهت مصلحتی بالاتر با جواز یا حتی لزوم چنین مواردی حکم می نماید.
بله اگر منظور وی آن باشد که هنگام بروز ضرر از نواحی مختلف، عقل مقدار ضررها را سنجیده، سپس برای دفع ضرر بیشتر به تحمل ضرر کمتر حکم میکند، کلام وجیهی خواهد بود.[۱۰۷]
۲- تقدیم اهم بر مهم
برخی دلیل عقل را بر اساس «تقدیم اهم بر مهم» بیان داشته و گفتهاند:
کل ذلک ( ای الجاء الی التقیّه فی موارد حفظ النفس و ما یتعلق بها) مقتبس من حکم العقل بتقدیم الاهمّ علی المهم اذا دار الامر بینها[۱۰۸]
موارد پناه بردن به تقیّه برای حفظ جان و متعلقات آن (مانند حفظ مال، آبرو، …) از حکم عقل به مقدم داشتن امر مهمتر بر مهم، اقتباس شده است.
و یکی دیگر از نویسندگان در تقریر این دلیل مینویسد:
انّ العقل یری ان احکام الدین انما شرعت لسعاده الانسان فی حیاته الی الابد فاذا کانت هذه السّعاده و ادامه الاحکام متوقفه علی التقیّه و الاخفاء عن الاعداء فی فتره من الزمن فالعقل یستقل بالحکم بحسن التقیّه تقدیماً للاهمّ علی المهم[۱۰۹]
عقل احکام دین را تشریع شده برای خوشبختی ابدی انسان میداند اما اگر این خوشبختی و ادامه انجام احکام در پارهای از زمانها بر تقیّه و مخفی کردن احکام از دشمنان متوقف باشد، عقل به جهت تقدیم امر مهمتر بر مهم، به تنهایی به حسن تقیّه حکم می کند. با توجه به این عبارات میتوان نتیجه گرفت که هرگاه مکلّف دارای دو وظیفه فعلی باشد. که به هر جهت نتوان هر دو را انجام دهد. باید بین آن دو، مصلحت سنجی نماید. و آن وظیفهای را به انجام برساند که دارای مصلحت بیشتری باشد. یعنی اهم را انجام داده و مهم را ترک کند که اصطلاحا از آن به «تقدیم اهم بر مهم در هنگام تزاحم» تعبیر میکنند.
۰۰۱/۰ > Sig.F
سطح معناداری ضریب تاثیر رگرسیونی برای هریک از متغیرهای مستقل شدت و کیفیت تبلیغات تلویزیونی کوچکتر از خطای نوع اول ۰۵/۰ برآورد شده و در نتیجه می توان فرض صفر آزمون آماری بر پایه بی تاثیر بودن این متغیرها در مدل، رد نموده و پذیرفت که شدت و کیفیت تبلیغات تلویزیونی در سطح خطای نوع اول ۰۵/۰ اثرگذاری معناداری بر واکنش های هیجانی مشتریان دارد.
همچنین با توجه به مثبت بودن ضریب تاثیر رگرسیونی شدت تبلیغات(۳۸۰/۰ = Beta) و همچنین کیفیت تبلیغات(۴۴۸/۰ = Beta) می توان نتیجه گرفت که تاثیر گذاری شدت و کیفیت تبلیغات تلویزیونی بر واکنش های هیجانی مشتریان در جهت مستقیم بوده است. سطح معناداری آزمون تحلیل واریانس بر پایه آماره F فیشر نیز کوچکتر از خطای ۰۵/۰ برآورد شده که نشان از معنادار بودن مدل رگرسیونی برآورد شده دارد و در نتیجه رابطه خطی بین ابعاد تبلیغات تلویزیونی و واکنش های هیجانی مشتریان در این سطح خطا معنادار بوده است و این معناداری روابط با توجه به ضریب تعیین مدل، می تواند تا ۱/۷۳ درصد از تغییرات موجود در واکنش های هیجانی مشتریان را توجیه نماید. همچنین معیار آماره دوربین واتسون که در جهت تعیین استقلال جملات خطا بکار می رود، بین مقادیر تجربی ۵/۱ تا ۵/۲ براورد شده و نشان می دهد که می توان فرض استقلال جملات خطای رگرسیونی را پذیرفت. در نتیجه فرضیه های فرعی اول و دوم تحقیق مبنی بر تاثیر شدت و کیفیت تبلیغات تلویزیونی بر واکنش های هیجانی پذیرفته می شود.
بررسی تاثیر شدت و کیفیت تبلیغات تلویزیونی بیمه بر تمایل به برنامه ریزی رفتاری مشتریان
نتایج برازش مدل رگرسیونی در جهت آزمون این فرضیه تحقیق به صورت جدول ۴-۱۰ ارائه شده است.
جدول ۴-۱۰: نتایج مدل رگرسیونی فرضیه های فرعی سوم و چهارم تحقیق
متغیر مستقل
B
t-Value
P-value
پارامتر ثابت
۳۴۵/۱
۹۵۲/۱۳
۰۰۱/۰ > Sig.
شدت تبلیغات
۳۳۹/۰
۹۱۸/۷
۰۰۱/۰ > Sig.
کیفیت تبلیغات
۴۶۱/۰
۱۷۷/۱۱
۰۰۱/۰ > Sig.
نیکویی برازش مدل
۵۸۴/۰ = R2
۶۲۲/۲۶۷ = F
۱۰۶/۲ = D.W
۰۰۱/۰ > Sig.F
سطح معناداری ضریب تاثیر رگرسیونی برای هریک از متغیرهای مستقل شدت و کیفیت تبلیغات تلویزیونی کوچکتر از خطای نوع اول ۰۵/۰ برآورد شده و در نتیجه می توان فرض صفر آزمون آماری بر پایه بی تاثیر بودن این متغیرها در مدل، رد نموده و پذیرفت که شدت و کیفیت تبلیغات تلویزیونی در سطح خطای نوع اول ۰۵/۰ اثرگذاری معناداری بر تمایل به برنامه ریزی رفتاری مشتریان دارد.
همچنین با توجه به مثبت بودن ضریب تاثیر رگرسیونی شدت تبلیغات(۳۳۹/۰ = Beta) و همچنین کیفیت تبلیغات(۴۶۱/۰ = Beta) می توان نتیجه گرفت که تاثیر گذاری شدت و کیفیت تبلیغات تلویزیونی بر تمایل به برنامه ریزی رفتاری مشتریان در جهت مستقیم بوده است. سطح معناداری آزمون تحلیل واریانس بر پایه آماره F فیشر نیز کوچکتر از خطای ۰۵/۰ برآورد شده که نشان از معنادار بودن مدل رگرسیونی برآورد شده دارد و در نتیجه رابطه خطی بین ابعاد تبلیغات تلویزیونی و تمایل به برنامه ریزی رفتاری مشتریان در این سطح خطا معنادار بوده است و این معناداری روابط با توجه به ضریب تعیین مدل، می تواند تا ۴/۵۸ درصد از تغییرات موجود در تمایل به برنامه ریزی رفتاری مشتریان را توجیه نماید. همچنین معیار آماره دوربین واتسون که در جهت تعیین استقلال جملات خطا بکار می رود، بین مقادیر تجربی ۵/۱ تا ۵/۲ براورد شده و نشان می دهد که می توان فرض استقلال جملات خطای رگرسیونی را پذیرفت. در نتیجه فرضیه های فرعی سوم و چهارم تحقیق مبنی بر تاثیر شدت و کیفیت تبلیغات تلویزیونی بر تمایل به برنامه ریزی رفتاری پذیرفته میشود.
رتبه بندی ابعاد تبلیغات
بازده دارایی ها
تعداد
۳۰
پارامترهای نرمال
میانگین
۰۰۱۱۹۹۷/۰
انحراف معیار
۰۱۷۹۶۵۶/۰
بیشترین اختلاف
قدر مطلق
۱۵۴/۰
مثبت
۱۲۳/۰
منفی
۱۵۴/۰-
آماره کلموگروف-اسمیرنوف
۸۴۵/۰
مقدار احتمال آزمون
۴۷۳/۰
با توجه به جدول فوق، مشاهده می شود که مقدار احتمال آزمون از ۰۵/۰ بزرگتر است پس متغیر از توزیع نرمال پیروی می کند.
۴-۳-۲ تحلیل رگرسیون متغیرهای تحقیق
در رگرسیون ، هدف آن است که بعضی از مشخصات از روی آگاهی در مورد سایر مشخصات بر آورد یا پیش بینی شود که این کار از طریق ساختن معادله رگرسیون صورت می گیرد .
بررسی همخطی بودن متغیرها
دراین تحقیق برای برقراری فرضیات یک مدل رگرسیونی، درابتدا نمودار پراکنش، نرمال بودن دادهها وخود همبستگی دادهها بررسی می کنیم. نرمال بودن دادهها از طریق آزمون جاک- برا و خود همبستگی دادهها را با آزمون دوربین واتسون (آزمون دوربین – واتسون شاید یکی از معمولی ترین آزمون های نادرستی تبیین الگوی مورد بررسی باشد، که اساساً برای شناسایی همبستگی پیاپی (سریالی) بین باقی ماندهها (جمله اخلال) در اطلاعات آماری طراحی شده است . همبستگی پیاپی برای توضیح موقعیتی که در آن مقادیر یک متغیر به یکدیگر وابستگی دارند، بکار می روند (همبستگی پیاپی ، سریالی ) بین باقی مانده ها به معنای اثرگذاری مشاهدات بر روی هم است . همبستگی پیاپی یا خود همبستگی ، هر دو به منظور نشان دادن نقض فرض استقلال در جمله اخلال مورد استفاده قرار می گیرند. انجام این آزمون به بهبود اعتبار آماری تخمین های بدست آمده در هر مدل رگرسیون منجر خواهد شد. چرا که در این حالت مقادیر ضریب تعیین بدست آمده را می توان معیار درستی از توضیح دهندگی متغیر مستقل دانست . اگر آماره دوربین واتسون بین ۵/۱ تا ۵/۲ قرار گیرد، می توان فرض عدم وجود همبستگی بین خطاهای مدل را پذیرفت.) بررسی می کنیم. سپس به برازش مدل رگرسیون با آزمون F می پردازیم.
جدول زیر، گزارش خلاصه مدل رگرسیون را نشان میدهد.
خلاصه مدلc
معنای اصلی بصر همان علم یافتن است که گاه با دیدهی چشم و گاه با دیدهی قلب حاصل می شود. همانطور که دیدن و رؤیت مقیّد به علم نیستند، علم نیز مطلق بوده و مقیّد به دیدن و رؤیت نمی باشد.[۲۰۹]
با توجه به آنچه که در معنای بصر گفته شد برای بصیرت که مصدری از این باب است کاربردهای معنایی مختلفی به کار رفته است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف: اعتقاد قلبی به دین و حقایق امور[۲۱۰]، عقیده قلبی[۲۱۱]
ب: عبرت؛ وقتی گفته می شود آیا برای شما در این (امر) بصیرتی است؟ منظور این است که آیا برای شما عبرتی است که از آن عبرت بگیرید.[۲۱۲]
ج: بیّنات و دلیل و برهان که موجب شناساندن هدایت از ضلال و حق از باطل میگردد. بسیاری از واژه شناسان بیّنات و دلیل و برهان را از آنجهت از معانی بصیرت به شمار آوردهاند که اینها موجب بصیرت و بینایی قلب میگردد و در حقیقت نام مسبب را بر سبب نهادهاند.[۲۱۳] به گفتهی ابن منظور یکی از معانی بصیرت «الترس» به معنی زره و لباس رزم است. از آنجا که اولین سلاحی که از یک جنگجو دیده می شود زره اوست، لذا بصیرت به معنای دلیل و برهان هم به کار رفته است. چون دلیل و برهان در مقام احتجاج بر هر چیز دیگر مقدم است.[۲۱۴]
دانشمندان لغت برای بصیرت معانی دیگری نیز ذکر کرده اند که برخی آز آنها به شرح ذیل می باشد:
تکّهاى از خون که نمایان است و برق مىزند (کنایه از وجود شکارى که خونش ریخته شده)[۲۱۵]، سپر چرمین و آهنى و یا قرص خورشید که به خوبى نمایان و روشن است[۲۱۶]، چیزى که ما بین دو تکّه پارچه براى بریدن و اندازه گرفتن قرار مىدهند و آنجا را خط مىکشند (وسیله متر کردن پارچه و ساختمان یعنى طراز) و- بصرت الثّوب و الأدیم- پارچه و زمین را خط کشیدم.[۲۱۷] بصیرت در این معنا به عنوان وسیله ی اندازه گیری و جدا کننده، آمده است که با معنای مورد نظر در این تحقیق ارتباط دارد چرا که بصیرت موجب روشنایی قلب بوده و حق و باطل را برای صاحب بصیرت نمایان می کند.
۲-۴-۱۰-۲) بصیرت در اصطلاح مفسّران:
شیخ طوسی در تفسیرخود «التبیان» در تعریف بصیرت مینویسد: آن دلالتی است که موجب علمی می شود که همه چیز بهوسیله ی آن علم آنگونه که هست دیده می شود.[۲۱۸]
بصیرت بیّنه و دلیلی است که هر چیزی به وسیله آن آنطور که هست دیده می شود.[۲۱۹] مغنیه بصائر را دلائل و بیناتی بر وجود خدا و وحدانیّت او دانسته و میافزاید که اطلاق بصائر بردلائل از باب اطلاق مسبب بر سبب میباشد چرا که بصائر جمع بصیرت بوده و آن ادراک حاصل شده توسط قلب است که از ادله و براهین نشات میگیرد.[۲۲۰]
بصیرت برای قلب به منزلهی چشم برای بدن است و از آنجایی که حق به وسیله آن آشکار گشته و دیده می شود دلیل نامیده شده است.[۲۲۱]
بصیرت برای قلب به منزلهی بصر برای چشم بوده و نوری است که قلب به وسیلۀ آن میبیند همانگونه که بصر نوری است که چشم بهوسیله آن میبیند. و البته اطلاق بصائر بر آیات و براهین از باب اطلاق مسبب بر سبب میباشد.[۲۲۲]زمخشری نیز بصیرت را نور قلب میداند که به وسیله آن آگاه می شود آنچنان که بصر نور برای چشم است که به توسط آن میبیند.[۲۲۳]برخی دیگر بصیرت را به معنای بینایی گرفته و منظور از آنرا آیات و دلائلی میدانند که موجب روشنایی قلب مؤمنان می شود و هدایت و رحمت را از لوازم آن و تذکر و بیداری دلهای آماده را از نتایج آن میدانند.[۲۲۴]
صاحب تفسیر المیزان ذیل آیه شریفهی« قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْها وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ»[۲۲۵]مینویسد: بصیرت دراین باب به معناى ادراک حاسّه بینایى است که براى رسیدن به خارج و ظاهرهرچیزى از قوىترین ادراکات شمرده مىشود و این دیدن و ندیدن که درآیه شریفه است مجازاً به معناى علم و جهل و یا ایمان و کفراست.[۲۲۶]ایشان همچنین ذیل آیه ۱۴ سوره مبارکه قیامت، بصیرت را رؤیت قلب و ادراک باطنی دانسته و میافزایند که اطلاق آن برانسان یا از باب «زید عدل است» میباشد و یا تقدیر آن«الانسان علی نفسه ذو بصیره» میباشد.[۲۲۷]در مقام جمعبندی میتوان گفت که بصیرت امری فراتر از رؤیت ظاهری بوده و آن ادراک حقایق و رؤیت اشیاء آنگونه که هستند میباشد و این امر به توسط ادله و براهین به وقوع میپیوندد؛ یا به عبارت بهترمنظور از این واژه که روی آن بسیار تأکید میشود، این است که همان طور که ما در دیدنیهای ظاهری، برای جلوگیری از خطر باید در لغزشگاهها دقّت کنیم، پیش پایمان را خوب نگاه کنیم و حواسمان را جمع کنیم که در چاله نیفتیم، در امور معنوی و اجتماعی هم باید بینش دقیقی داشته باشیم. ترجمه فارسی بصیرت، همان «بینش» است؛ یعنی به مسائل سطحی نگاه نکنیم. خوب دقیق شویم. اشخاص را، گروهها را، شرایط اجتماعی داخل و خارج را، درست بشناسیم و درک کنیم تا در دام نیفتیم و بعد از کسب شناخت و آگاهی لازم مواظب باشیم که هوای نفس ما را فریب ندهد و موجب کوردلیمان نشود. در حقیقت قوام بصیرت، اولاً به شناخت شرایط رفتار است؛ یعنی بفهمیم در چه شرایطی مشغول به انجام کاری هستیم؟ در این کار با چه کسانی مواجه هستیم؟ ما در چه شرایط زمانی و مکانی قرار گرفتهایم؟ و ثانیاً مواظب باشیم که حبّ و بغضها و هوسها و تعلّقات، باعث نشود به دام شیطان بیفتیم.[۲۲۸]
فصل سوّم
اقسام دشمن از دیدگاه قرآن کریم
در فصل پیش به بررسی نگرشی در آیات قرآن کریم در زمینه شناخت دشمنان و بررسی واژگان کلیدی در اینباره پرداختیم، در این فصل به بررسی اقسام دشمن از دیدگاه قرآن کریم پرداخته و در یک تقسیم بندی کلی به سه گروه کلّی تقسیم نموده و مورد بررسی قرار میدهیم.
فصل سوّم:
۳-۱) اقسام دشمن از دیدگاه قرآن کریم
با توجه به تعریفی که از دشمن در فصل اول بیان شد، همچنین برطبق آیات قرآن کریم که شش گروه از دشمنان را نام برده است: «شیطان و همراهان او»، «نفس امّاره»، «برخی از همسران و فرزندان»، «کفار ومشرکان»، «برخی از اهل کتاب خصوصاً یهودیان» و «منافقین»، میتوان این شش دشمن را، در یک تقسیم بندی کلّی به سه گروه تقسیم نموده و مورد بررسی قرار داد، البته دشمنان دیگری نیز مانند مرجفان، مجرمان، مسلمانان متجاوز، محاربان، فسادگران و… هستند که در این تحقیق به دلیل اجتناب از تطویل بحث، به بررسی آنها نمیپردازیم:
۱)دشمن ایمانیدرونی یا پنهان
۲)دشمن خارجی
۳) دشمن داخلی.
هرگاه انسان دشمن خود را رو در روى خود ببیند، طبعاً از خود دفاع مىکند و مواظب است تا کمترین ضربه را از ناحیه دشمن پذیرا گردد اما دشمن پنهان، بدترینِ دشمنان است، زیرا که انسان از آن غافل مىشود و از نقشههاى او کمتر آگاه مىگردد.
از سویی دیگر دشمن پنهان، غالباً ایمان انسان را هدف میگیرد لذا ضربات مهلکترى را به ما وارد مىکند، بنابراین برماست ابتدا دشمن پنهان را شناخته و از نقشههاى او آگاهى پیدا کنیم و پس از سرکوبى او و با عزمى استوار بر دشمن بیرون بتازیم.
بخش اول:
۳-۱-۱) دشمن ایمانیدرونی یا پنهان:
مهّمترین دشمنان ایمانی انسان؛ شیطان و نفس امّاره انسان و برخی از همسران و فرزندان انسان میباشد که به بررسى هر کدام در آیات قرآن کریم مىپردازیم:
۳-۱-۱-۱) شیطان و همراهان او:
شیطان:
قرآن کریم با طرح بیش از صد بار از دو واژه «ابلیس وشیطان » اهتمام خود به معرفی شیطان و شیوه ها و شگردهای او و راه مقابله را نمایان ساخت؛ کلمه شیطان و مشتقاتش ۸۸ بار در قرآن آمده است.[۲۲۹] این کلمه به صورت مفرد هفتاد بار و به صورت جمع (شیاطین) هیجده بار در قرآن مجید آمده است.[۲۳۰]و کلمه ابلیس ۱۱ بار در قرآن آمده است[۲۳۱] که ۹ بار آن ضمن داستان آفرینش آدم و فرمان سجده بر وی آمده.(بقره/۲ و۳۴- اعراف/۷ و۱۱- حجر/۱۵و۳۱ و۳۲- اسراء/۱۷و۶۱- کهف/۱۸و۵۰- طه/۲۰ و۱۱۶-ص/۳۸و۷۴ و ۷۵) در دو مورد دیگر نیز واژه ابلیس آمده است: یکی در آیه ۲۰ از سوره سبأ و دیگری در آیهی ۹۵ از سورهی شعراء.
از دیدگاه قرآن، شیطان با خدا، پیامبران الهی، ملائکه و مؤمنان، دشمن است و سعی می کند روند سعادت و رحمت و برکت را در جهان متوقف سازد و انسان را از مدار اخلاق، عدالت و عبادت الهی بیرون کند و او را به فساد و ظلم و بندگی خویش وادارد.
سخن برخی از آیات در این باب نشان دهنده این نکته ظریف است که شیطان دشمن انسانیّت است و در واقع همه کوشش او برای آن است که انسانیّت را از انسان بگیرد و یا او را در مسیر انسانیّت متوقف سازد عداوت شیطان با آدم به این دلیل نیست که شیطان با شخص او دشمن است بلکه از آن اوست که حضرت آدم (ع) الگوی انسانیّت است بر این اساس دشمنی شیطان با انسان امری جدّی است و خدا به دشمنی با او و ترک دوستیش امر کرده و با تحذیر از عبادت او دوستی با وی را خسران دانسته است.
۳-۱-۱-۱) معنای لغوی و اصطلاحی شیطان و ابلیس:
معنای لغوی شیطان:
شیطان: دور شده. متمرد[۲۳۲]. می توان آنرا شیطان معروف و به معنى هر متمرّد و طاغى گرفته اعمّ از آنکه از جنّ باشد یا انس یا جنبندگان.[۲۳۳]
به عقیده راغب و ابن اثیر و دیگران نون شیطان اصل کلمه است و آن از شطن یشطن میباشد شطن، به معنى دور شدن است «شطن عنه: بعد»[۲۳۴] على هذا شیطان به معنى دور شده از خیر است.[۲۳۵]
راغب در ذیل واژهی «شطن» مینویسد: درالشَّیْطَان، حرف (ن) اصلى است و از« شَطَنَ» یعنى دور شدن است.
الشَّیْطَان: دور شده از رحمت حقّ؛ و از این معنى است عبارت: بئرٌ شَطُون: چاه ژرفناک و بسیار عمیق.
شَطَنَتِ الدّارُ: خانه دور شد؛ غُرْبَهٌ شَطُون: غربتى بس دور.
و نیز گفتهاند حرف (ن) در شیطان زیادى است و ریشه آن«شاط یشیط» یعنى از خشم سوخت، گرفته شده، پس شیطان، مخلوطى است از آتش.[۲۳۶]
طبرسی در موردِ شیطان میگوید: شیطان در لغت، هر نافرمان و سر کشى است اعمّ از انسان و جن و حیوان و لذا در قرآن «شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» آمده است و وزن آن فیعال است از «شطن» به معناى دور شده برخى آن را (فعلان) از فعل «شاط» به معناى باطل شد دانستهاند ولى صحیح همان قول اولى است زیرا شاطن به معناى متمرد و نافرمان در کلمات عرب دیده می شود.[۲۳۷]
معنای اصطلاحی شیطان:
هر قدرتی نابکار و بسیار بدکردار و هر موجود سرکش و گستاخی، انس یا جن را شیطان گویند.[۲۳۸] بنابراین الشاطن به معنای مردی خبیث، پلید و دور از حق و مخالفت کننده میباشد.
شیطان از لغتِ شطن است. معناى کلمه شطن: هر موجودى است که متمرد و سرکش باشد، چه انسان باشد، یا جن یا جنبندگان دیگر لذا در قرآن مجید راجع به این موضوع میفرماید: (شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ) کلمه: شیاطین که در این آیه شریفه است جمع کلمهی شیطان میباشد.[۲۳۹]
بنابراین شیطان به معنای موجود شرور و زیانبخش و مفسد است ولی بدیهی است منظور این نیست که شیطان در همه جا یک معنا دارد بلکه معنای وسیعی میتوان از او انتزاع کرد که یکی از مصداقهای روشن آن ابلیس و لشکریان و اعوان و انصار اوست و مصداق دیگر آن انسانهای مفسد و منحرف کننده و احیاناً در پارهای از موارد به معنای میکروبهای مؤذی هم آمده است.[۲۴۰]
اما مراد ما در این تحقیق از واژهی شیطان همان ابلیس رانده شده از درگاه خدا میباشد لذا در طول این تحقیق هرجا این واژه مورد استفاده قرار گرفت، منظور همان موجودى شرور و گمراه کننده است که با نفوذ به درون انسان به وسوسه و اغواگرى مىپردازد. همان همراهى شوم و همدمى نامیمون که انسان را به کارهاى زشت تشویق و بدىهاى او را نیز زیبا جلوه مىدهد تا به توبه موفّق نگردد، قرآن کریم نیز تصریح مىکند که شیطان دشمن آشکار شماست:« إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِیناً»[۲۴۱]: همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است.
لذا تعریف اصطلاحی ما از شیطان عبارت است از: موجود سرکش و مغروری که به خاطر تمرّد از دستور خدا مبنی بر سجده بر حضرت آدم (ع) از درگاه خداوند رانده شد و از آنرو تمام قدرت خود را برای گمراهی انسان بسیج نمود اما به تعبیر قرآن، کید وقدرت او در مقابل قدرت خدا ضعیف و ناچیز است: « إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً»[۲۴۲]: همانا نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است.
معنای لغوی ابلیس:
در مورد عربی یا عجمی بودن واژه ابلیس، نظرات مختلفی وجود دارد، در مجمع البیان آمده: ابلیس نام غیرعربى است[۲۴۳] و افرادی چون راغب و قرشی گفتهاند.[۲۴۴] که عربى است و از ابلاس مشتقّ است.
قاموس آن را عربى و از ابلاس گرفته است و در قاموس عجمى بودن آن را نیز متحمل دانسته است.[۲۴۵]
تغییرات
مربعات
®
تغییرات آماره
(F)
درجه آزادی۱
(df1)
درجه
آزادی
(df2)
سطح معناداری
تغییرات آماره
فیشر (F)
۱
.۲۰۲a
.۰۴۱
-.۰۶۶
۳۲۱۳۸.۹۶۵۸۵
.۰۴۱
.۳۸۳
۱
۹
.۰۰۱
۲.۱۸۳
a. پیش بینی کننده: (ضریب ثابت),: دربانک ملت استان سمنان مدیریت ریسک اعتباری = (CRM)….CRM…Xit
b. متغیروابسته: وامهای سررسید گذشته مشتریان انفرادی دربانک ملت استان سمنان = (DPD…AC2…Y2)
طبق جدول شماره (۴-۷) ضریب همبستگی پیرسون بین دو متغیر مدیریت ریسک اعتباری و وامهای معوق مشتریان انفرادی(حقیقی) دربانک ملت استان سمنان برابر با (.۲۰۲a) است. این عدد در سطح خطای ۵% رابطه معنی داری را بین دو متغیر مدیریت ریسک اعتباری و وامهای معوق مشتریان انفرادی(حقیقی)دربانک ملت استان سمنان را نشان می دهد. بنابراین با توجه به خروجی های نرم افزار(SPSS) که در جداول فوق نشان داده شده است، می توان بیان نمود از آن جا که سطح معنی داری (sig)، کمتر از پنج درصد است فرض H0 در سطح خطای پنج درصد رد می شود و وجود همبستگی بین این دو متغیر تایید می شود. همچنین ضریب تعیین تعدیل شده محاسبه شده نیز عدد (-.۰۶۶) را نشان
می دهد، که عدد خوبی می باشد و برازش مناسبی از تغییرات متغیر وامهای معوق مشتریان انفرادی(حقیقی) دربانک ملت استان سمنان توسط متغیر مدیریت ریسک اعتباری دربانک ملت استان سمنان، ارائه می کند. از طرف دیگر یکی از مفروضات رگرسیون ، استقلال خطاهاست در صورتی که فرضیه استقلال خطاها رد شود و خطاها با یکدیگر همبستگی داشته باشند، امکان استفاده از رگرسیون وجود ندارد. یکی از مهم ترین آزمون های تشخیص فرضیه استقلال خطاها آزمون آماره دوربین- واتسون می باشد. بنابراین آماره دوربین- واتسون به منظور بررسی استقلال خطاها از یکدیگر استفاده می شود که اگر مقدار آماره دوربین- واتسون در فاصله ۵/۱ تا ۵/۲ باشد فرض همبستگی بین خطاها رد می شود و
می توان از رگرسیون استفاده کرد. مقدار آماره دوربین- واتسون طبق جدول جداول شماره (۴-۷)، مقدارآن برابر (۲.۱۸۳) می باشد و این عدد نشان می دهد که خطاها از یکدیگر مستقل هستند و بین خطاها خود همبستگی وجود ندارد و فرض همبستگی بین خطاها رد می شود و می توان از رگرسیون استفاده کرد.
جدول ۴-۸-آزمون تحلیل واریانس رگرسیون (ANOVA) - فرضیه دوم تحقیق
ANOVAb
مدل
مجموع مربعات
درجه آزادی
میانگین مربعات
آماره آزمون فیشر (F)
سطح معناداری (sig)
۱