قم اعلامیه ای رسمی صادر نکرد شاید به سبب آن بود که تمامی ماجرا بیش از چند ساعت طول نکشید شاید هم به این دلیل که از طریق نماینده خود بهبهانی ، به طور غیر مستقیم اقدام کرده است.[۳۳۳]
متن اعلامیه بهبهانی در حمایت از شاه در ۹ اسفند : بسم الله الرحمن الرحیم : عموم برادران ایمانی اطلاع دارند که حقیر در امور سیاسی دخالتی نداشته و حتی المقدور وارد این جریانات نمی شوم ، دیروز غفلتا از انتشار خبر ناگهانی مسافرت اعلیحضرت همایونی به خارج عده ای از علما اعلام و اهالی بازار و اصناف با نهایت وحشت به اینجانب مراجعه و تقاضا داشتند که اعلیحضرت را از این مسافرت منصرف نمایم این بود شخصا با تلفن از جناب آقای نخست وزیر تقاضا نمودم خود ایشان مبادرت به این تقاضا نمایند و ایشان هم جواب منفی ندادند ، با این حال آقایان از این جانب شدیدا تقاضا داشتند که بنده با اعلیحضرت مذاکره و معظم الله را مصمم به انصراف نمایم با کثرت جمعیت و شدت اصرار چاره ندیدم که حضور همایونی شرفیابی حاصل و تقاضای مردم را به ایشان برسانم آقایان می دانند که به حمدالله اعلیحضرت همایونی از این خیال انصراف حاصل نمودند.[۳۳۴]
کاشانی, به عنوان رئیس مجلس شورای ملی, در نامه ۹ اسفند به شاه، نارضایتی خود را از مسافرت وی اعلام کرده و به او هشدار داده بود که خروجش از کشور, باعث وخامت اوضاع خواهد شد. و در وضع آشفته کنونی به هیچ وجه مصلحت و صواب نمیداند که اعلیحضرت همایونی به مسافرت مبادرت فرمایند[۳۳۵] در جلسه خصوصی سی دقیقه ای مجلس, قرار بر این می شود که هیئت رئیسه مجلس نزد شاه رفته و نامه رئیس مجلس را تسلیم کرده و از شاه بخواهد “فعلاً” از مسافرت به خارج از کشور منصرف شوند.” اعلامه وی بدین صورت بود :
“اعلی حضرت همایون شاهنشاهی؛ خبر مسافرت غیر مترقبه اعلی حضرت همایونی موجب شگفتی و نگرانی قاطبه اهالی مملکت و پایتخت شده و هیات رئیسه مجلس شورای ملی با استحضار آقایان نمایندگان به عرض می رساند که در وضع آشفته کنونی به هیچ وجه مصلحت و صواب نمیبیند که اعلی حضرت همایونی مبادرت به مسافرت نمایند و ممکن است در تمام کشور تاثیرات عمیق و نامطلوب حاصل نماید. به این لحاظ از پیشگاه همایونی استدعا می شود که قطعا در این مورد تجدید نظر فرموده و تصمیم به مسافرت را به موقع دیگری در سال آینده تبدیل فرمایند. رئیس مجلس شورای ملی- سید ابوالقاسم کاشانی.”[۳۳۶]
در فاصله میان یک و نیم و حدود سه بعد از ظهر, کاشانی که شدیداً نگران سفر شاه به نظر می رسد, اعلامیه دومی, این بار به اسم خود صادر می کند و خود را به عنوان هماهنگ کننده و حتی رهبر نیروهای مخالف سفر شاه, جهت نجات کشور, مطرح می نماید. کاشانی به این عقیده نزدیک شد که: «امروز حیات و استقلال ما به شخص اعلیحضرت محمد رضا شاه پهلوی و نه هیچ فرد دیگری بستگی دارد.[۳۳۷] از این رو بلافاصله در اعلامیهای به مردم هشدار داد که «شاهنشاه محبوب و دموکرات ما در اثر تصمیمات خائنانه عدهای قصد ترک کشور را دارند و بدانید اگر شاه برود هر چه داریم با او خواهد رفت.[۳۳۸] و از “برادران ایمانی” و “هموطنان عزیز” درخواست کرده بود که با او همکاری کرده و از مسافرت شاه جلوگیری نمایند:[۳۳۹]«با تقدیر از احساسات میهن دوستی مردم از همه خواهانم که با نمایندگان مجلس و علما و روحانیون و سایر طبقات همکاری نموده و متفقا درخواست تجدید نظر در تصمیم اعلیحضرت که منتهی به آشفتگی این کشور و باعث ندامت می شود بالاتفاق جلوگیری نمایند»[۳۴۰]
در خاطرات ثریا از طفره زدن کاشانی پیرامون نرفتن شاه اینگونه سخن به میان آمده است:” شبی که فردای آن قرار بود حرکت کنیم با تعجب مشاهده کردم که فرستاده آیت الله کاشانی به دیدارم آمده است و می گفت علیا حضرت به طوری که به ما اطلاع داده اند، شاه به توصیه شما قصد دارد کشورش را ترک کند. آیت الله از شما تقاضا می کند با همه نفوذتان سعی کنید شاه را قانع نمایید از این تصمیم منصرف شوند.”[۳۴۱]
جمعیت نهضت شرق به رهبری سید ابوالمعالی کاشانی اعلامیه ای در طرفداری از شاه صادر و خواهان این بود که جلوی هرج و مرج گرفته و جلوی سفر شاه گرفته شود.[۳۴۲]
جبهه آزادی ارگان حزب ایران یکی از شرایط کاشانی برای سازش و همکاری با دربار در اسفند ماه را این می داند که بعد از شکست مصدق اداره موقوفات فارس ، خراسان ، قم و شاه عبدالعظیم به اختیار خودش گذاشته شود.[۳۴۳]
تعزیه گردانان ، شروران و چاقوکشانی مانند شعبان بی مخ که با مکی و بقایی و کاشانی پیوند داشتند و گروهی به رهبری طیب حاج رضایی و حسین رمضان یخی که به دستور بهبهانی بودند[۳۴۴] در پیشاپیش تظاهرکنندگان ضد مصدقی قرار داشتند آنها به مصدق فهماندند که محدود کردن قدرت شاه ، نتیجه ای معکوس دارد.
شعبان بی مخ در خاطرات خود نوشته است:
روز ۹ اسفند خدمت شما عرض کنم که ما اول صبح رفتیم خونه کاشانی, درست یادمه. اون حاجی(محسن) محرر بود, امیر موبور بود, احمد عشقی بود و حاجی حسین عالم بود و یه عده ای دیگه. آیت الله کاشانی گفت: « برین شاه داره از مملکت بیرون میره, برین نذارین شاه بره» گفت:: « اگه شاه بره عمامه ی مام رفته!»[۳۴۵]
برخلاف بهبهانی که از عواقب سفر شاه پریشان بود ، کاشانی فرصت مناسبی یافته بود که انتقام خود را از مصدق(بخاطر شکست اخیرخود درمورد اختیارات) بگیرد، نمایندگانی از بازار با آیت الله کاشانی و بهبهانی ملاقات می کنند و بر حسب نظر ایشان تصمیم به تعطیل کردن بازار می گیرند. آیت الله بهبهانی به اتفاق بهاءالدین نوری و سید جلال الدین, حدود نیم ساعت بعد از ظهر وارد کاخ می شوند تا با شاه دیدار کنند.
ملکه اعتضادی رهبر “جمعیت ذوالفقار,” به همراه اعضای خود که از “جوانان قبایل مختلف ایران و پسران رجال دینی” بودند, بخشی از تظاهرات جلوی کاخ را به عهده داشت. آنتونی ایدن وزیر خارجه انگلیس در مورد ۹ اسفند از نقش کاشانی و افسران بازنشسته در حمله به خانه مصدق نوشته[۳۴۶]، کاشانی توانست از طریق عوامل قلدر و چماق به دستانی که تحت امر بقایی و قنات آبادی بودند, عدهای را بسیج کرده و به مقابل خانه شاه بکشد. او همچنین در مقام رئیس مجلس, می خواست بر شاه فشار گذارد تا مملکت را ترک نکند. می توان ادعا کرد که در روز ۹ اسفند, هماهنگی دقیقی میان کاشانی و بهبهانی وجود داشت و این دو به تقسیم کار بسیار موثر و کارآئی میان خود دست یافته بودند.[۳۴۷]روزنامه شاهد گزارش داد: صدای فریاد جمعیتی که به دستور کاشانی و بهبهانی در بیرون کاخ گردآمده بودند و شماری کفن پوش هم در میان آنان دیده می شد و پسر کاشانی و چند روحانی درپیشاپیش آنان بودند، در داخل کاخ سلطنتی به گوش رسید.[۳۴۸] آیت الله بهبهانی ، میر اشراقی ، سرلشگر گرزن و سپهبد شاه بختی از افسران بازنشسته رهبری مردم را به عهده گرفتند آنها در سخنرانی ها مردم را تحریک می کردند ” ای مردم اعلی حضرت می خواهد ازکشور خارج شوند باید تا ریخته شدن آخرین قطره خون مان مانع رفتن شاه شویم.[۳۴۹]
در ضمن, مشهور بود که آیت الله بهبهانی با سفارت انگلستان روابطی دارد. در ۲۱ آذر ۱۳۲۹, فواد روحانی به درخواست نورث کرافت گزارشی در مورد “علت ناخشنودی ایرانیان از انگلیسی ها” تهیه می کند. در این گزارش, روحانی می نویسد “یک نفر که مقام مهمی دارد به من گفت که او مطمئن بود که یک کلمه از طرف سفارت انگلستان به بهبهانی کفایت می کند که او را از مسیری که اتخاذ کرده است منصرف کند".[۳۵۰]
بهبهانی و کاشانی عملاً قصر شاه را با افراد خود محاصره کرده و او را به نام حمایت از تاج و تخت, زندانی کرده و اجازه تکان خوردن به وی نمی دادند. در ساعت ۳ بعد ازظهر شاه مجبور شد از پشت در کاخ اختصاصی برای اجتماع کنندگان صحبت کند. مردم نیز با شعار “زنده باد شاه” از او استقبال کردند. شاه از پشت میکروفون خطاب به آنها گفت, که اگر چه از مدت ها پیش به علت معالجه قصد عزیمت به خارج از کشور را داشته, اما حالا که می بیند مردم از رفتن او “ممانعت” می کنند, “چاره ای” جز به تأخیر انداختن سفر خود ندارد.
مهاجمین با جیپ بهداری به در خانه مصدق حمله می برند. اما شاه از این رویداد مضطرب می شود و وزیر کشور, وزیر دربار و افسرانی را که در کاخ بودند موظف می کند تا هر چه زودتر مردم را متفرق کنند.
حدود ساعت چهار بعد از ظهر که جمعیت همچنان درصدد ورود به منزل مصدق بودند, رضوی نایب رئیس مجلس, به منزل کاشانی می رود و از او می خواهد تا اعلامیه ای صادر کرده تا مردم از جلوی منزل مصدق متفرق شوند. کاشانی هم بلافاصله آیت الله موسوی را به در خانه مصدق می فرستد تا مردم را از تظاهرات منع کند. کاشانی همچنین اعلامیه ای منتشر می کند که, “برادران عزیز, مسموع شد عده ای به در خانه جناب آقای دکتر مصدق حمله نموده اند. خواهشمندم متفرق شوید و از تعرض خودداری نمائید. جناب آقای موسوی را برای ابلاغ این مطلب فرستادم”[۳۵۱]. چنین به نظر می رسد که یا شعبان جعفری آنچنان گرم عملیات خود بوده است که از فرمان کاشانی در مورد عدم تعرض به منزل مصدق سرپیچی می کند و یا اعلامیه کاشانی, جنبه ای ظاهری داشته و قرار نبوده است که عناصر فعال آن روز که هدف اصلی خود را می دانستند, با این گونه اعلامیه ها برنامه خود را تغییر دهند.
ساعت ۸ و ۲۰ دقیقه شب, پس از تشکیل دادن هیئت دولت در ستاد ارتش, دکتر مصدق با پیژامه و کفش سرپائی وارد بهارستان شد تا در جلسه خصوصی مجلس شرکت کرده و به سوالات نمایندگان پاسخ دهد… مصدق رشته سخن را به دست گرفت و به سه مطلب عمده اشاره کرد. اول اینکه او به وسیله علاء پیغام داده بود که برای ادامه زمامداری خود مجبور است دست به رفراندوم زند و دوم اینکه, شاه پیشنهاد می کند که می خواهد جهت معالجه کشور را ترک کند. او پس از ارائه شمه ای از تعرض چاقوکشان به منزلش به سومین و مهم ترین مطلب نطق خود میرسد. مصدق می گوید, “اکنون به آقایان نمایندگان محترم عرض می کنم که ۴۸ ساعت وقت دارید که به جای من نخست وزیر دیگری انتخاب کنید و اگر تا پایان این مهلت که به خاطر جلوگیری از هرج و مرج عنوان نخست وزیری را قبول کرده ام مجلس فکری نکند من طی پیامی به همان ملتی که مرا نخست وزیر کرده است جریان را می گویم, زیرا من نخست وزیر ملت هستم نه نخست وزیر شاه و مجلس".[۳۵۲]
تعطیل بازار و اعتصاب عمومی در دفاع از مصدق, تیغ برنده ای بود که مردم را در حالت آماده باش عمومی قرار می داد و در عین حال حامل این پیام برای کاشانی بود که آنچه پایگاه سنتی او به حساب می آمد, اکنون در اختیار مصدق قرار گرفته بود. در مجلس هم “فراکسیون نهضت ملی” از مصدق خواست تا از تمامی قدرت قانونی خود “برای خنثی کردن نقشه های خائنانه که به تحریک بیگانگان و پاره ای از عمال نشان دار آنها ترتیب داده شده” بود, فوراً استفاده کند.
وی در بیانیهای از همکاری مردم با روحانیت در ممانعت از سفر شاه تشکر کرد و تذکر داد که به گمانش سفر شاه به خارج صرفا به تشنجات موجود در مملکت میافزاید. وی عین همین مطلب را در نامهای به شاه نوشته بود. مصدق از تحولات نهم اسفند به خشم آمده بود، به ویژه از نقشی که به گمانش آمریکا در تحولات آن روز بازی کرده بود، سخت ناراضی بود، اندکی پس از ترک کاخ و دیدار نیمهتمام، اما پر حادثه با شاه، مصدق با هندرسن ملاقات کرد. به گفته هندرسن، مصدق عصبانی بود و حال مزاجیاش هم مناسب نبود و میگفت: «به دردسر شدید دچار شده است.» هندرسن کوشید که مصدق را از تلاش برای بیرون راندن شاه از مملکت منصرف کند. مصدق در جواب به لحن تند و گزنده به توطئههای دربار علیه دولتش اشاره کرد و میگفت: همه کسانی که آن روز صبح در مجلس جلسه تشکیل دادهاند و به تصویب مصوبهای در دفاع از شاه کمک کردند، عمال انگلیس بودند و در برخی موارد دیگر مخالفان خود را خائن، چاقوکش و عامل بیگانه خواندهبود. [۳۵۳]
پس ازاین وقایع, مصدق در پشت یک جلد کلام الله مجید که نزد شاه فرستاده بود نوشته بود, “دشمن قرآن باشم اگر بخواهم برخلاف قانون اساسی عمل کنم و همچنین اگر قانون اساسی را نقض کنند و رژیم مملکت را تغییر دهند من ریاست جمهور را قبول نمایم.”[۳۵۴]
پخش فوری خبر مسافرت اختیاری شاه به عنوان مسافرتی تحت فشار و نهایتاً “استعفای شاه", ترفند هوشمندانه ای توسط مخالفان مصدق بود تا به مردم چنین القاء شود که شاه زیر فشار مصدق و در مخالفت با نخست وزیر خود, می خواهد تاج و تخت را رها کند.
کاشانی در پیام خود که از طریق ساواک برای شاه فرستاد در سال ۱۳۴۰ ، یادآور شد که شاه پرست نیستم ولی به شاهنشاه ایران کمال علاقه را داشته و دارم و می دانم که برهم خوردن وضعیت فعلی با نیستی و نابودی ایران و امثال من برابر است ، کما اینکه در اسفند ماه ۱۳۳۱ که علیحضرت قصد عزیمت از ایران را داشتند ، اقدامات و تلفن های من بود که باعث تجمع افرادی در کاخ گردیده و مانع عزیمت شاهنشاه به خارج از کشور شدیم. اگر اقدامات و سخنرانی های موثر بقایی نبود دکتر مصدق خودخواه و خودرای بی سواد ، همان روزها این مملکت را به وادی نیستی می داد.[۳۵۵]
روزنامه ها عکسی از علما و حجج اسلام چاپ کرد که روز عید ۱۳۳۲ در کاخ مرمر به حضور شاه شرفیاب شده بودند و نوشتند امسال اجتماع آقایان علما بیش از سنوات قبل بود در حالی که مصدق به دیدن شاه نرفت و از ۱۳۰ نماینده ۲۹ نفر در مراسم حاضر شدند در این مراسم ابتدا آیت الله حاج شیخ بهاء الدین نوری از طرف عموم علمای اعلام تبریک گفت و از خداوند مسئلت کرد که در سایه قدرت و عظمت شاه دشمنان مملکت را نابود فرماید و آنگاه دیگر آقایان به حضور شاه معرفی شدند آیت الله حاج میرزا عبدلله تهرانی (چهل ستونی) هم سخنرانی نمودند و از زحمات آیت الله بهبهانی در انصراف اعلیحضرت از مسافرت تقدیر کرد ، هرچه روابط مصدق و شاه سردتر می شود برگذاری روابط شاه و روحانیت افزوده می گشت هر چه اختلاف دولت و شاه بیشتر می شد تظاهر دربار به دوستی با روحانیت بیشتر می گردید، شاه می گفت حضرت علی را در خواب دیدم که شمشیر بر کمرم بست و من یقین حاصل کردم که به سلطنت بازخواهم گشت و نذر کردم زیارت امام رضا بروم،[۳۵۶] در روز عید شاه اعلام کرد که برای زیارت ارض اقدس به مشهد مشرف خواهد شد در روز دوم فروردین هم شاه با موافقت آیت الله بروجردی ، بهبودی از طرف شاه به قم رفت و در آنجا به منزل مرحوم آیت الله حجت و مرحوم آیت الله خوانساری رفت و خلعت هایی که از طرف شاهنشاه برای بازماندگان این دو آیت الله ارسال شده بود تقدیم کرد در این مراسم نمایندگان بروجردی و جمعی از اهالی مردم حضور داشتند در ۹ فروردین به مناسبت میلاد حضرت علی ، مجلس جشنی در آرامگاه رضاشاه با حضور جمعی از علما و افسران تشکیل شد و پس از وعظ و منتخب خوانی به سر مقبره مرحوم اعلیحضرت فاتحه خواندند در همین روز هم از طرف دولت مراسم ترحیمی به مناسبت فوت آیت الله سید مرتضی خسروشاهی برگزار شد و عموم علما و رجال و طبقات در آن حضور داشتنددر شماره دهم فرودین روزنامه اطلاعات عکس آیت الله عبدالله تهرانی و بهبهانی و آیت الله شیخ بهاء الدین نوری را در کنار حسین علاء وزیر دربار چاپ نمود که در آن مجلس ختم شرکت کرده بودند نماینده مجله مصور چاپ قاهره در تهران به دیدار کاشانی رفت و علت مدافع شاه شدن وی را پرسید که آیت الله پاسخ داد شاه فعلی ۱۲ سال است که سلطنت می کند و من تا کنون به دیدارش نرفتم چیزی که هست این است که مسافرت شاه با آنکه مصدق مایل بود ، موجب فتنه و فساد در ایران می شد به این جهت مانع از مسافرت وی شدم ، شاه فاسد و هوسباز و یا دیکتاتور و مستبد نیست شاه یک مرد تربیت شده عاقلی است .در ۲۲ فروردین بهبهانی به دیدن مصدق رفت و از وی خواست دوستانه مسائلش را با شاه حل کند. [۳۵۷]
مصدق معتقد بود که, هدف توطئه ۹ اسفند, از بین بردن شخص او توسط “عدهای از دربار و علماء و افسران و بعضی از اعضای جبهه ملی” بود. ادوارد سابلیه نویسنده ی فرانسوی در این مورد مقاله ای منتشر ساخت : کاشانی می خواست به وسیله ی شاه ، مصدق را سرنگون کند و حکومتی طبق دلخواه خود بر سر کار آورد ولی موفق به انجام این نقشه نشد ، پیروز میدان نه شاه و نه مصدق و نه کاشانی می دانست بلکه فاتح مبارزه توده بود.[۳۵۸] باقی ماندن مصدق بر سریر قدرت باعث عقب نشینی تاکتیکی توطئه گران شد تا فرصتی دیگر برای تهاجم نهایی بیابند ، به این سبب کاشانی اظهار داشت امروز شنیدم عده ای شهرت داده اند که آقای سرلشگر زاهدی از طرف من کاندید نخست وزیری هستند ، در حالیکه این شایعه کذب محض است و من هنوز در مبارزه ای که آقای مصدق علیه بیگانگان شروع کرده اند همراهم و پشتیبان ایشان هستم. کاشانی در جبهه کودتا موقعیتی تثبیت شده داشت ، یک کودتای موفق بدون همراهی کاشانی نمی توانست به نتیجه برسد.[۳۵۹]
بهبهانی به سهم خود مراتب را در قم به آگاهی مرجع عالی شیعیان ، آیت الله بروجردی ، رسانده بود و ظاهرا دستور گرفت با میانجیگری میان شاه و نخست وزیر مانع خروج شاه بشود . تماس با بروجردی و دخالت او از سوی زاهدی و خود مصدق تایید شده است.[۳۶۰]
با این حال آیت الله بروجردی هیچ گونه اقدام موثری جهت بازداشتن شاه از مسافرت به خارج از کشور نمی کند و به گونه ای محتاطانه عمل می کند. پیام بروجردی چند روز پس از امتناع شاه از سفر و تغییر اوضاع به نفع مصدق صادر می شود.
متن پیام بروجردی برای شاه و مصدق به این شرح بود: “با اظهار تاسف از واقعه اخیر چون اطمینان دارم که اعلیحضرت همایونی و جناب آقای نخست وزیر کمال علاقه را به استقلال و عظمت کشور ایران دارند امید و انتظار دارم که کما فی السابق وحدت نظر, اتحاد و اتفاق را حفظ نموده که عناصر منحرف و اخلال گر فرصتی به دست نیاورند تا موجبات اغتشاش و بی نظمی در کشور فراهم گردد.”[۳۶۱] پیام روشن بروجردی را نمی توان بر له شاه و بر علیه مصدق تفسیر کرد. آنها که چنین کرده و می کنند, دست به تأویل, جهت تامین مقصود سیاسی خاص خود می زنند و از حقیقت دور می شوند. اگر چه به احتمال قوی او نیز باطناً معتقد بود که شاه نباید برود, ولی از سر احتیاط که مبادا با محور ضد مصدق همسو و همراه شناخته شود, مطلبی در این مورد نگفته بود و در پیام رسمی او اشاره ای به این امر نبود. اگرچه کشاندن بروجردی به صف مخالفان سفر شاه یا جبهه ضدمصدق, مورد علاقه و توجه کاشانی و بهبهانی بود و آنها سخت مایل بودند که بروجردی مطلبی صریح و روشن در این مورد بگوید, اما ارزیابی بروجردی از اوضاع کشور و نقش مصدق و نهضت ملی با ذهنیت کاشانی و بهبهانی در این موارد کاملاً متفاوت بود. او در پیام خود از عملکرد محور جدید ضد مصدقی که شامل جناح کاشانی- بقایی, بهبهانی, افسران بازنشسته و دسته ها, احزاب و چماق به دستان وابسته به این گروه ها می شد, “اظهار تاسف” می کند.[۳۶۲] بروجردی در ۲۶ فروردین به چند نفر بازرگان که به دیدار وی رفته بودند گفت ، من یک نفر نماینده از طرف دربار و یک نفر از طرف دولت خواستم و با آنها مذاکره کردم ، دیگر هیچ کس ملاقات نکرده ام و مانند همیشه به کلی از امور سیاسی برکنار و دور بوده ام حتی عده ای در ظرف چند روز گذشته برای ملاقات با من آمدند و مدتی هم انتظار کشیدند ولی من آنها را نپذیرفتم زیرا نمی خواستم در اموری که مربوط به من نیست دخالت کرده باشم.[۳۶۳] با این وجود آیت الله بروجردی با مصدق هم اختلافاتی داشت ، وی از دولت مصدق انتظار داشت نسبت به امور مذهبی از خود بی تفاوتی نشان ندهد و برای تعالی آن کوشش نماید. در حقیقت سکولاریسم مصدق باعث بیگانگی و دوری علماء از دولت می شد. . وودهاوس در کتابش بیان می دارد که حمایت حزب توده از مصدق، باعث روی گردانی روحانیون از مصدق شد و دست اتحاد به سوی شاه دراز کردند[۳۶۴].که البته به نظر می رسد این سخن بیشتر برای متهم کردن مصدق به نزدیک شدن وی به توده ای ها و قدرت یافتن آنها می باشد. کریم سنجابی در خاطراتش می گوید که توده ای ها خطری نداشتند و در صورتی که دست به آشوب یا عملیات تحریک کننده ای می زدند به آسانی مصدق آنها را سرکوب می کرد.[۳۶۵] آیت الله منتظری از شاگردان و منشی بروجردی ، حساسیت بروجردی به توده ای ها را به علت تحریکات خارجیان و دربار می دانست.[۳۶۶] با وجود سکولار بودن مصدق و باز گذاشتن دست توده ای ها ، بروجردی وارد امور دنیوی نمی شد.
تراژدی مصدق هم تقاصی بود که می بایستی جهت ائتلاف با نیروهایی که از نظر سیاسی و فکری, جز در مخالفت با استعمار, با او تجانس و هم خوانی دیگری نداشتند و تنها مصلحت و منطق قدرت ایجاب می کرد که با آنها همسو شود, بپردازد.
قتل افشار طوس :
ســرتیپ محمود افشارطوس زمانی که در بهمن ۱۳۳۱ و در ســن ۴۷ ســالگی اش حکــم ریاســت شــهربانی تهران را دریافت می کرد، گمان نمی کرد کــه تنهــا ۲ ماه در این ســمت باقــی خواهد ماند. هرچنــد فعالیت هــای ارزنده او به نفع نهضت ملی و علاقــه اش به دکتــر محمد مصــدق، وجود چنین آینــده ای را برایش گریزناپذیر می کرد.مخالفین مصدق طرحی را ریختند که وی را مجبور به استعفا کنند ، تصمیم آن بود که با ربودن مقامات و سیاستمداران مهم و موثر ، هرج و مرج و ناامنی ایجاد کنند.در نخستین روز اردیبهشت, جراید خبر دادند که تیمسار محمود افشار طوس, رئیس شهربانی, که نه شاه دل خوشی از او داشت و نه کاشانی، از ساعت ۹ شب ۳۱ فروردین به نحو اسرار آمیزی مفقود شده است. اولین روزنامه ای که خبر قتل وی را منتشر کرد باختر امروز بود. افشار طوس یکی از پنج نفری بود که افسران ناسیونالیست را در گروهی به نام “سازمان گروه ملی” در اوایل سال ۱۳۳۱ متشکل کرده بود[۳۶۷] و تصمیم به از بین بردن فســاد در ارتشــی بگیــرد که در آن زمان زیر نظر شــخص شــاه بود[۳۶۸] و شــاه برخــلاف قانون اساســی وزیر جنــگ را خود منصوب و بر فعالیت هایش نظارت می کرد. این سازمان, متشکل از ارتشیان طرفدار نهضت ملی و مصدق بود. مصدق که درپی تصفیه افسران فاسد و وفادار به شاه، در ارتش بود، از کمک افسران ناسونالیست در این زمینه، بهره جست و در این میان، افشارطوس نیز نقش مهمی برعهده گرفت.[۳۶۹] با پیشنهاد گروه افسران ناسیونالیست (میهن پرست)به مصدق، افشارطوس در بهمن ۱۳۳۱ش، از سوی نخست وزیر به عنوان رئیس شهربانی کل کشور منصوب گردید[۳۷۰] یکی از اقدامات بسیارمهم و تاثیرگذار او در این پست، نقشی بود که در ماجرای نهم اسفند ایفا نمود که طی آن، توانست نخست وزیر را از معرکهای که مخالفانش برپا کرده، و حتی قصد جان او را نموده بودند، نجات دهد.[۳۷۱]
در روز ۶ اردیبهشت ماه ۱۳۳۲ جسد افشارطوس در تپههای لشگرک واقع در شمال تهران کشف شد. در روز دوازدهم فرمانداری در اعلامیهای اطلاع داد که: «رئیس شهربانی به وسیله چند تن از افسران بازنشسته و مخالفان دولت، به قتل رسیده و دکتر بقایی و سرلشکر زاهدی در این جنایت دست داشتهاند».[۳۷۲] بنا به اقرار متهمین این پرونده، خطیبی, مغز متفکر این طرح, از عوامل و دوستان صمیمی بقایی و مردی مرموز بود که از “کلیه دستگاههای انتظامی اطلاعات کافی داشت و از جزئیات نقل و انتقال ارتش و شهربانی و دستوراتی که صادر می شد در همان روز با خبر می شده است.” چهار تن از افسران بازنشسته, به نام های سرتیپ علی اصغر مزینی, سرتیپ پزشک علی اکبر منزه, سرتیپ نصرالله بایندر و سرتیپ نصرالله زاهدی در مراحل مختلف برنامه ریزی و اجرای این توطئه مشارکت مستقیم داشتند.[۳۷۳] سرتیپ بایندر در اعترافاتش می گوید پس از اینکه افشار طوس را دست و پا بسته در خانه خطیبی دیدم روز چهارشنبه قرار شد با بقایی ملاقات کنیم و آنجا رفتم و خطیبی آنجا صحبت می کرد که باید افشار طوس را از بین ببریم[۳۷۴] و به اظهار فاطمی در شب یکم اردیبهشت که افشار ربوده شد راننده ی اتومبیلی که او را با آن بردند مصطفی کاشانی بود.
پس از ۳۰ سال (در ۲۷ مه ۱۹۸۵) یکی از عناصر انتلیجنس سرویس در یک برنامۀ تلویزیونی انگلستان اعتراف کرد که قتل افشارطوس به دستور این سازمان جاسوسی، توسط عوامل ایرانی آن، از قبیل سرلشکر زاهدی، دکتر بقائی، برادران رشیدیان ( سیف الله، قدرت الله، اسد الله) که گرداننده شعبۀ جاسوسی ام.آی.۶ بودند و چند تن از امیران بازنشستۀ ارتش(و البته نقشه های موذیانۀ شاه برای سقوط دکتر مصدق) انجام شده است[۳۷۵]
روزنامه پاریزین لیبره ، در مورد قتل رئیس شهربانی نوشت و آنرا قتل سیاسی مهمی دانست که مخالفین مصدق سعی داشتند با ربودن و کشتن یکی از محارم و نزدیکان موثرمصدق وی را مرعوب ساخته و زمینه ی کودتایی را فراهم کنند.[۳۷۶]سرگرد بازنشسته فریدون بلوچ قرائی و غیرنظامیان, هادی افشار قاسملو و امیر رستمی عاملین و مجریان این توطئه بودند. خطیبی در نظر داشت تا برای متزلزل کردن دولت و مجبور کردن مصدق به استعفا, چند نفر از سران را توسط سرتیپ ها برباید.
تبلیغاتی که از حوالی نیمه اردیبهشت ۱۳۳۲ علیه دولـت مصـدق آغاز شد، اتهام شکنجه متهمان پرونده قتل افشارطوس بود. از اوائل دستگیری خطیبی و دیگران، شبکه ای هماهنگ از مطبوعات شایعات گسترده ای را در زمینه شکنجه متهمـان به قتل افشارطوس برای اخذ اعترافات اجباری رواج دادند. روزنامه اتحاد ملّی مدعی شد که افشارطوس در یک توطئه کودتا، به سود مصدق، شرکت داشـته ولـی چـون مخـالف برکناری شاه بوده به دست سایر توطئه گران به قتل رسیده اسـت.[۳۷۷] ایـن خـط تبلیغـاتی است که تا زمان کودتا ، بقایی به شدت در پیرامون آن مانوور می داد.
پس از چاپ اعلامیه فرمانداری نظامی که در آن براساس اقاریر متهمین به نقش کلیدی بقایی اشاره شده بود , در ۲۴ اردیبهشت وزیر دادگستری آقای لطفی نامه ای به مجلس نوشت و بقایی را متهم به معاونت در قتل دانست و با وجود حمایت کاشانی از بقایی ، خواستار سلب مصونیت پارلمانی از وی شد. این امر باعث شد تا شکاف بین مصدق و کاشانی علنی تر گردد و این دو در روبروی هم قرار بگیرند ، بقایی که روند تقاضای سلب مصونیت خویش از سوی دولت را پیش بینی می کرد , در مصاحبه ای مطبوعاتی, جلسه نهار در منزل خود با حضور سرتیپ ها را تکذیب کرد. او در پایان اشاره کرد که “متهمین را شدیداً شکنجه دادهاند تا از آنها اعتراف بگیرند” و متهمین نیز برای رهایی از زجر ترجیح میدهند دروغ بگویند. در این دوران، حسین خطیبی از درون بازداشتگاه خود (پادگان جمشـیدیه) بـه طـور منظم و پنهانی با بقایی ارتباط داشت و طـی یادداشـت هـایی کـه بـرای او مـی فرسـتاد، اتهامات شکنجه و توطئه کودتا از سـوی مصـدق را تأییـد و تقویـت مـیکـرد. در ایـن نامه ها، خطیبی به نحوی ماجرای دستگیری و بازجویی های خود را بیـان مـی داشـت کـه کاشانی و مکی و دیگران، که قطعاً از طریق بقایی از مضمون این نامه ها مطلع میشدند، راهــی جــز رویــارویی نهــایی بــا مصــدق و درگیــر شــدن در نبــرد مــرگ و زنــدگی نمی دیدند.[۳۷۸] از شش نفری که در روز دوم اردیبهشت در منزل بقایی جمع می شوند تا در مورد عاقبت افشار طوس تصمیم بگیرند, تنها بقایی است که چنین ملاقاتی را کتمان می کند و در خاطراتش می گوید در قتل افشار طوس نقشی نداشته است.[۳۷۹]حال اینکه براساس اقاریر پنج نفر دیگر می توان ادعا کرد که اگر بقایی در طراحی این برنامه مشارکت نداشته, که احتمالاً داشته, حداقل از ربودن و دستگیری افشار طوس در فردای این واقعه و قبل از قتلش یقیناً مطلع بوده است. باید به این نکته توجه کرد که افشار طوس دارای دو کارآگاه بود یکی حسین ذبیح پور که به اشاره کسانی که افشار طوس را کشتند از بین رفت و دیگری ناصر زمانی عضو حزب زحمتکشان بقائی بود.[۳۸۰]که به رئیس شهربانی خیانت کرده و به خدمت خائنان درآمده بود. کاشانی در مصاحبه ای, رابطه میان بقایی و قتل افشار طوس را عملاً تکذیب کرد و هرگونه اتهامی به بقایی را بی انصافی دانست. او اعلام کرد که, “نظر من این است که این نسبت های ناروا به آقای دکتر مظفر بقایی که سال هاست در صحت عمل و درستی و فداکاری های قابل تقدیر برای مملکت و ملت ایران کم نظیر هستند دور از انصاف و وجدان است.”[۳۸۱]
بقایی که به خاطر مصونیت پارلمانی آزادانه به فعالیت های ضددولتی خود ادامه می داد, رابطه خود با “فدائیان اسلام” را از سر می گیرد. بنا بر گزارش های شهربانی, از ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۲, بقایی, شمس قنات آبادی و کریمی می کوشند تا “فدائیان اسلام” را مجدداً وادار به عملیات نظامی کنند. باید به یادآورد که لطفی, وزیر دادگستری در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۲, خواستار سلب مصونیت از بقایی به اتهام معاونت او در قتل افشار طوس می شود.
از فـردای روزقتل افشار طوس گروهـی از مطبوعات به شکلی کاملاً هماهنـگ تبلیغـات گسـترده ای را آغـاز کردنـد. روزنامـه داد نوشت: عده ای می گویند این توطئه از طرف خود دولت بوده که به وسیله آن اولاً مورد جدیدی برای اتهام به دربار پیدا کند و ثانیاً اقدام به بسـتن نقـاطی از قبیـل کلـوپ افسران بازنشسته و حزب سومکا را که نزدیـک محـل حادثـه هسـتند بنمایـد. ثالثـاً وسیله جدیدی برای بازداشت افراد پیدا کنند. از همین جهـت بـه رئـیس شـهربانی دستور داده شده فعلا خود را مخفی کند.[۳۸۲] و آسیای جوان به جد کوشید تا مفقود شدن افشارطوس را به یک رسـوایی جنسـی بدل کنـد و از ایـن طریـق اعتبـار دولـت را کـاهش دهـد. ایـن روزنامـه از ارتباطـات افشارطوس با رقاصه ای به نام “تامارا” سخن می گفت.[۳۸۳] و روزنامه ملـت مـا، ارگـان مجمـع مسـلمانان مجاهـد مدعی شد که قتل افشارطوس به دست دوستانش، سـرتیپ تقـی ریـاحی (رئـیس سـتاد ارتش) و سرتیپ محمود امینی (معاون وزارت جنگ )انجام گرفته است.[۳۸۴]
پس از دستگیری متهمین به قتل افشار طوس و فروپاشی شبکه افسران بازنشسته که ظاهراً خیال داشتند تعداد دیگری از افراد کلیدی دولت مصدق را ربوده و احتمالاً به قتل برسانند، چنین به نظر میرسد که شاید، کاشانی و بقایی مایل بودند با بهره گرفتن از قدرت “فدائیان اسلام"، برنامهای که با قتل افشارطوس آغاز شده بود را از طریق دیگر دنبال کنند. در بازجویی ها، هدف از ربودن رییس شهربانی را تضعیف دولت عنوان کردند. کشتن وی شروعی یرای قتل های زنجیره ای بود و توطئه گران برای ایجاد فضای ترس و هراس و براندازی دولت مصدق ، نقشه ربودن ریاحی ، فاطمی و دیگر مقامات بلندپایه را طراحی کرده بودند.[۳۸۵] و بعد از سقوط مصدق ، بقایی کابینه تشکیل داده و افسران دست اندرکار در فتل افشار طوس را به پست مهمی از قبیل وزارت منصوب کند[۳۸۶]. دوستان بقایی علـت واقعـی قتل افشارطوس را چنین بیان می کردند:
ده روز قبل از این واقعه جناب آقای دکتر [حسـین] فـاطمی، تعزیـه گـردان ایـن جریان، اسامی هیئت رهبران توده را… به افشارطوس می دهد که آنهـا را خـلاص کند و ضمناً صورت دیگری از ۱۴ نفررجال… به دربار مـی دهـد کـه آنهـا را نیـز دستگیرنماید و بدینوسیله شـاه را فـراری و دربـار و مجلـس را از کـار بیاندازنـد. افشارطوس، که رئیس املاک رضاخان و نمک پرورده بود، قصد نداشت نمکدان بشکند… آقای دکترفاطمی… به اوتکلیف میکند استعفا بدهـد، قبـول نمـیکنـد. همان روز صبح می گیرند این فرد جسور را تنبیـه کننـد. وقتـی افشـارطوس مـی بینـد جانش در خطراست… سه روز قبل از گمشـدن اسـتعفاء مـیدهـد. مصـدق حـس میکند که استعفای او با این طرز نه فقط خطرناک است بلکه ممکن اسـت اسـرار را فاش کند، دستور می دهند او را بدزدند [و] از او التزام بگیرنـد کـه اگـر چیـزی گفتی کشته خواهی شد… وقتی به دکتر مصدق خبردادند کـه افشـارطوس تسـلیم نمی شود و نزدیک است دربار و مردم از جریـان استحضـار پیـدا کننـد دسـتور بـه کشتن او صادر می شود.[۳۸۷]این پرونده سازی دوستان بقایی در ادامه ی متهم نمودن مصدق و یارانش به حمایت از توده بود.
به دنبال تحقیقات از متهمین قتل افشار طوس، در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۳۲ فرمانداری نظامی از سرلشگر بازنشسته فضل الله زاهدی خواست تا برای ادای توضیحات ظرف ۴۸ ساعت خود را به آن اداره معرفی کند. در فردای اعلامیه فرمانداری نظامی، سرلشگر زاهدی به اتفاق بهادری و میراشرافی به مجلس رفته و اعلام کرد که به عنوان اعتراض به زجر و شکنجه بازداشت شدگان اخیر به خانه ملت آمده است تا متحصن شود. آیتالله کاشانی نیز با تحصن زاهدی موافقت نموده و “به اطلاع دفتر مجلس و اداره بازرسی رساندند تا وسائل پذیرایی از سرلشگر زاهدی فراهم شود".[۳۸۸] فردای تحصن سرلشگر زاهدی، کاشانی به اتفاق شمس قناتآبادی، محمد ذوالفقاری، بهادری، میراشرافی و حائریزاده- که اتفاقاً سه نفر آخر وکلایی بودند که سرتیپ مزینی نیز به رابطه با آنها اذعان داشت- به ملاقات سرلشگر زاهدی رفتند. عکس های زاهدی و کاشانی در کنار هم در مجلس در همه روزنامه ها چاپ شد در این زمـان اردشیر زاهدی معاون اداره آمریکایی “همکاری فنی در ایـران”[۳۸۹] (معـروف بـه “اصـل چهار”)[۳۹۰] بود که ویلیام وارن[۳۹۱]ریاسـت آن را بـه دسـت داشـت.
با در نظر گرفتن نوشته روزنامه شمس قناتآبادی در مورد تحصن زاهدی، می توان میهمان نوازی کاشانی را دارای دو جنبه دانست. او از یک سو، از دوست قدیمی خود استقبالی گرم می کرد و از سوی دیگر آغوش خود را به روی مردی که “کاندیدای نخست وزیری و رقیب حکومت فعلی بود” می گشود.[۳۹۲]
در ملاقات کاشانی با زاهدی در ۲۵ خرداد ۱۳۳۲، که حدود سه ربع ساعت طول کشید، بقایی، میراشرافی و حمیدیه نیز حضور داشتند و به عکاسان اجازه عکسبرداری داده نشد. مأمور ویژه اداره آگاهی براساس اظهارات نزدیکان کاشانی، گزارش داد که، “کاشانی در ملاقات روز دوشنبه ۲۵ ماه جاری (خرداد) با سرلشگر بازنشسته زاهدی، به مشارالیه گفته است ملت در فکر رفع ناراحتی و استفاده از شما میباشد.” تحصن زاهدی که دو ماه و نیم طول کشید، به جایگزین منتخب سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس برای پست نخستوزیری اجازه میداد در محلی امن سکنی گزیند تا زمینهسازی لازم جهت تغییر حکومت انجام شود.[۳۹۳] کاشانی با بهره گرفتن از مقام ریاست مجلس ،مانع از سلب مصونیت قضائی بقائی و به تبع آن مجازات بقائی و زاهدی میشد. مجلس جایگاه قاتلان شده و عملا” به مهمترین پایگاه مخالفان دولت تبدیل شده بود و پذیرایی گرمی که وی از زاهدی در مجلس شورای ملی به عمل آورد، و فعالیتهای کاشانی در میان نمایندگان مجلس به نفع زاهدی، حمایت جدی آیتالله از نخستوزیری سرلشگر را از شایعه به واقعیت مبدل کرد و صفبندی کاشانی در کنار زاهدی را هر چه عیانتر نمود. تریبون دوژنو چاپ سویس نوشته تمام کسانی که از اقدامات مصدق ناراضی اند دور کاشانی جمع شده اند و بر دامنه اختلافات بخصوص بعد از به ریاست مجلس رسیدن کاشانی ، بیشتر توسعه یافته.[۳۹۴]
رفراندوم :
مصدق که از خطری جدی ۹ اسفند جسته بود, موضعی تهاجمی گرفته بود و یکی از این دو راه را برای حل مسائل پیشنهاد کرد؛ یا دربار باید تضمین دهد که از این تحریکات جلوگیری کند و “دیگر دخالتی در امور مربوط به دولت ظاهر نگردد", یا او مجبور خواهد شد, برای ادامه زمامداری خود به آراء عمومی یا “رفراندوم” رجوع کند.و همانگونه که خود گفته دو گزینه پیش رو داشته است : اول آنکه باید نتیجه رای عدم اعتماد را که مخالفین تدارک دیده بودند قبول می کرد . این برخلاف منافع ایران بود و شکست آرمان های ملی را در پی داشت . دوم آن بود که درخواست می کرد مردم ، یعنی صاحبان حقیقی کشور ، خود تصمیم بگیرند که وی باید برود یا بماند . او گزینه دوم را برگزید. [۳۹۵]مخالفین حق انحلال مجلس را فقط از آن شاه می دانستند و رفراندوم یک تجاوز صریحی به حقوق پادشاه و نقض اصل ۴۸ قانون اساسی است. مصدق مدعی بود اصل ۴۸ قانون اساسی به تصویب مجلس موسسان رسیده و تشکیل مجلس موسسان را هم قانونی نمی دانست و همچنین اراده مردم را مافوق این قوانین می دانست.
انگلیس که جرات رویارویی مستقیم با افکار عمومی را نداشتند، کوشیدند تا با طرح مسائل اختلاف برانگیز فرعی، دولت را تضعیف کنند. آنها امام جمعه تهران را به ریاست مجلس انتخاب کردند، از اعطای اختیارات ویژه به مصدق برای مقابله با بحران اقتصادی حاصل از کاهش شدید درآمدهای نفتی خودداری و صدای شکایت های منطقهای را علیه مرکز بلند کردند. اگر چه با قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ موقعیت شاه و طرفدارانش تضعیف شد و مجلس هم که مرعوب شده بود، لایحه اختیارات قانونگذاری مصدق را تصویب کرد، اما زمانی که یک ماه و چند روز مانده به اتمام آن، مصدق تقاضای تمدید یکساله آن را کرد، این بار مجلس به مخالفت پرداخت و زمانی که علی زهری دولت مصدق را در ۱۵ تیر ۱۳۳۲ استیضاح کرد، مصدق تصمیم به انحلال مجلس و برگزاری رفراندوم گرفت. علی زهری چند ماه بعد به واسطه ی اقداماتش در کودتای ۲۸ مرداد از طرف وزارت دفاع ملی نشان درجه یک «رستاخیز» را دریافت نمود.[۳۹۶]
دکتر مصدّق در خاطرات خود می نویسد که دو چیز او را به انحلال مجلس واداشت، اول: انتخاب مکّی به عضویت هیئت نظارت بر اندوختـه ی اسکناس از سوی مجلس در ۱۸ مرداد۱۳۳۲٫ دوم: نمایندگانِ موافقی که در صدد بودنـد تا علیه دولت رأی دهنــد و دولت را در مضیقــه بگذارند که خود،استعفـا دهــد و اگر نـداد، [دولت را] استیضاح کنند.[۳۹۷] مصدّق در این مدت که از عواید نفت خبری نبود و مخارج دستگاه نفت هم سربار هزینه های دیگر دولت بود، امور کشور را با چاپ محرمانـهء سیصد و دوازده میلیون تومان اسکناس اضافی اداره کرده بود واز آن می ترسید که مکّی - بعد از حضور در جلسات هیئت نظارت و دسترسی به اسناد و مدارک - پرده ازآن راز بردارد. افشاگری مکّی - البته - به افزایش نرخ تورّم در قیمت ها می انجامید و ناراحتی و نارضایتی حاصل از مضیقــه ی اقتصادی را دامن می زد.
مجموعه مرجع در بسیاری از موارد با مسائل حقیقی زندگی بیشتر سازگاری دارد.
ایرادات مدل های FDH
تمامی مدل ها، فرض بر این است که بردار های ورودی و خروجی اکیدا مثبت می باشند که این مطلب در رابطه با مسائل عملی فرض بسیار سنگینی است.
در هیچ یک از مدل ها، مقادیر متغیر های کمکی به دست نمی آید.
کاربرد های DEA
روح انگیز نامداری ، علیرضا اقبالی ورضا یوسفی ،(۱۳۸۹) در مقاله ای تحت عنوان “ارزیابی کارا یی در بانک های دولتی ایـران با بهره گرفتن از روش DEA به این نتیجه رسیدند که از ۱۰ بانـک بزرگ دولتی کشور از سال ۸۳ الی ۸۶ بانک های رفاه ،توسعه صادرات و صنعت و معدن کارا بودند و ما بقی بانک ها ناکارا مد هستند و بانک صنعت و معدن بیشترین کارا یی را داشته است.
دادگر ونیک نعمت ،(۱۳۸۶) سرپرستی بانک های تجارت را برای بررسی کارا مدی و آزمون تجربی یک واحد اقتصادی در نظر گرفتند. در این تحقیق کارا یی ۳۸ سرپرستی بانک تجارت در کل کشور با بهره گرفتن از دو مدلCCRوBCC محاسبه و واحدهای کارا رتبه بندی بندی شدند.نتایج نشان می دهد که سرپرستی های مناطق سه،چهار و پنج تهران کارا تر و سرپرستی های قم، زنجان وآذربایجان غربی و شرقی ناکارا بودند.
حجازی،انواری و مقدسی ،(۱۳۸۷) در مطالعه ای با عنوان"تحلیل بهره وری کل بانک توسعه صادرات ایران و رشد بهره وری شعب آن با بهره گرفتن از تحلیل پوششی داده هاDEA “نشان دادند که بهره وری شعب بانک در سال۸۳ به طور متوسط یک درصد ودر سال ۸۴ دو درصد رشد داشته است ،همچنین شعب بانک بر اساس بهره وری رتبه بندی شدند.
علیرضایی، افشاریان و تسلیمی ،در مقاله ای با عنوان “ارائه راهکارهای منطقی بهبود عملکرد شعب بانک ها به کمک مدل های تعمیم یافته تحلیل پوششی داده ها” نشان دادند که راهکار بهبود در مدل لایه ای به دلیل استفاده از نظرات کارشناسـی در روند بهبود ، بسیـار منطقی تر و عملی تر است . لذا این مدل می تواند جایگزیـن مطمئنی در موقعیت های مشابه باشد.
چند کاربرد:
کاربرد در شرکتهای گاز:
این بخش کاربرد رویکرد برنامه ریزی تولید بحث شده در این مقاله را با بهره گرفتن از داده های واقعی ۱۴ شرکت گاز نشان می دهد. شرکت ملی گاز ایران۲۵ شرکت در ۲۴ استان دارد. این شرکتها دو گروه می باشند. مقیاس بزرگ و مقیاس کوچک. هر شرکت به صورت جداگانه فعالیت خود را در منطقه خود انجام می دهد. ما بر روی شرکتهای مقیاس بزرگ تمرکز کرده ایم که شامل ۱۴ شرکت می باشند و داده هایشان در طول سال ۲۰۰۷ جمع آوری شده است. ما ۵ متغیر را از مجموعه داده ها به عنوان ورودی ها و خروجی ها به کار می گیریم. ورودی ها شامل سرمایه(X1) و هزینه های عملیاتی از جمله هزینه کارکنان(X2) می باشند و خروجی ها شامل تعداد مشترکین(y1)، طول شبکه گاز(y2) و میزان گاز فروش رفته(y3) می باشد.
مدل CCR چارنز و همکاران(۱۹۷۸)، برای تعیین کارایی شرکتها به کار گرفته شده است. امتیازات کارایی همه شرکتها نشان می دهد، که ۴ شرکت از نظر مدل CCR کارا می باشند.
با بهره گرفتن از مدل پیشنهادی،کارایی شرکتها به ۱ افزایش پیدا نموده است که این افزایش در کارایی شرکتها نیاز به کاهش ورودی ها و افزایش خروجی های شرکتها برای رسیدن به مرز کارایی را دارد. آشکار است که انتظار خروجی های بیشتر با ورودی های کمتر، انتظار نا معقولی است.
تولید خروجی های بیشتر، نیاز به مصرف ورودی های بیشتر دارد. این همان مشکل عمده در مدل پیشنهادی به وسیله دو و همکاران(۲۰۱۰) می باشد. علاوه بر این، بدون شک پیچیدگی مدل آنها بسیار زیاد است، زیرا ما باید یک مسئله برنامه ریزی غیر خطی را برای تعیین یک طرح تولیدی در فصل بعد تولید حل کنیم.
طرح ریزی تولید در شعب بانک:
این بخش رویکرد محیط هدف مورد بحث در این مقاله را به وسیله استفاده از این رویکرد در داده های واقعی ۱۷ شعبه بانک نشان می دهد. یک بانک تجاری در استان گیلان ۱۷ شعبه در ۴ شهر دارد. این شعب به طور جداگانه فعالیت می کنند و همه آنها تحت نظر بانک مرکزی قرار دارند. . ورودی ها شامل تمام حسابهای چک(X1) و هزینه های عملیاتی(X2) و خروجی ها شامل سپرده ها(y1)، وامها(y2) و مطالبات معوق(y3) می باشند.. مدل CCR چارنز و همکاران(۱۹۷۸)، برای تعیین کارایی شعب در فصل سوم به کار گرفته شده است .براساس فعالیتهای اتجام شده تعداد شعب کارا از ۵ شعبه به ۸افزایش پیدا کرده است.
ارزیابی عملکرد بانکها
در یک مطالعه کاربردی توسط دکتر علیرضا امیرتیموری [۱] روی ۵۰ شعبه یکی از بانکهای استان گیلان، با مراجعه به بخش اطلاعات و آمار بانک، اقدام به جمعآوری و تعیین شاخص ها و مقادیر کمی آنها در دو دوره عملکردی سالهای ۸۴ و ۸۵ شد.
شاخص های موردنظر در این تحقیق به شرح زیر میباشند:
شاخص های ورودی: شاخص های خروجی:
-
- هزینه پرسنلی مصارف
-
- هزینه شعبه سود دریافتی
-
- تسهیلات
در این تحقیق شعبه کارا و ناکارا مشخص و میزان پیشرفت و پسرفت آنها از سال ۸۴ به ۸۵ تعیین گردید.
رستوران زنجیره ای در چین:
در این روش برنامه ریزی مبتنی بر تحلیل پوششی داده ها را در ۲۰رستوران در چین مورد بررسی قرار داده ایم.در اینجا از ساعات کار و اندازه فروشگاه به عنوان ورودی ها و ظرف گوشت،بشقاب سبزیجات،نوشیدنیها و….به عنوان خر
وجی اشاره شده است.تغییرات در خروجی ها به صورت مثبت نشان داده شده است که نشان دهنده افزایش در تقاضاست ودر حالیکه تغییرات منفی نشان دهنده کاهش تقاضاست..
مزایای تحلیل پوششی داده ها:
-
- امکان ارزیابی عملکرد کارایی واحدهای تصمیم گیرنده با چندین ورودی و چندین خروجی.
-
- بر خلاف برخی روش های عددی، مشخص بودن وزنها از قبل و تخصیص آنها به ورودیها و خروجی ها لازم نیست.
-
- نیاز به شکل تابع توزیع از قبل تعیین شده (مانند روش های رگرسیون آماری) و یا شکل صریح تابع تولید (مانند برخی روش های پارامتری) نیست.
-
- امکان به کارگیری ورودی ها و خروجی ها مختلف با مقیاس های اندازه گیری متفاوت.
-
- تحلیل پوششی داده ها فرصت های زیادی را برای همکاری میان تحلیل گر و تصمیم گیرنده ایجاد می کند. این همکاری ها می تواند در راستای انتخاب ورودی و خروجی واحدهای تحت ارزیابی و چگونگی عملکرد و الگویابی نسبت به مرز کارا باشد.
-
- استفاده از کلیه ی مشاهدات گردآوری شده برای اندازه گیری کارایی: بر خلاف روش رگرسیون که با میانگین سازی در مقایسه واحدها به بهترین عملکرد موجود در مجموعه واحدهای تحت بررسی دست می یابد، تحلیل پوششی داده ها هر کدام از مشاهدات را در مقایسه با مرز کارا بهینه می کند.
-
- فراهم آوردن یک شیوه ی اندازه گیری جامع و منحصر به فرد برای هر واحد که از ورودی ها (متغیرهای مستقل) برای ایجاد خروجی ها (متغیرهای وابسته) استفاده می کند.
-
- الگویابی نسبت به مرز کارا: میزان تغییرات ورودی ها وخروجی واحدهای ناکارا برای تصویر کردن آنها بر مرز کارا (منبع و مقدار ناکارایی برای هر ورودی و خروجی) را میتوان محاسبه نمود. در نتیجه علاوه بر تعیین میزان کارایی نسبی، نقاط ضعف واحد تصمیم گیرنده در شاخصهای مختلف تعیین می شود و با ارائه میزان مطلوب آنها، خط مشی واحد تصمیم گیرنده را به سوی ارتقای کارایی و بهره وری مشخص میکند.
ارائه مجموعه مرجع: الگوهای کارا که ارزیابی واحدهای ناکارا بر اساس آنها انجام گرفتهاست به واحدهای ناکارا معرفی میشوند و این دلیلی بر منصفانه بودن مقایسه در DEA خواهد بود.
معایب تحلیل پوششی داده ها :
-
- تحلیل پوششی داده ها به عنوان یک تکنیک بهینه سازی امکان پیشگیری خطا در اندازه گیری و سایر خطاها را ندارد.
-
- این تکنیک جهت اندازه گیری کارایی نسبی به کار گرفته شده و کارایی مطلق را نمی سنجد.
-
- تفاوت بین اهمیت ورودی ها و خروجی ها موجب انحراف در نتایج می گردد اما با محدود سازی وزن های ورودی و خروجی این مشکل تا حدودی قابل رفع است.
- از آنجا که تحلیل پوششی داده ها تکنیکی غیرپارامتری است، انجام آزمون های آماری برای آن مشکل است.
بطور کلی ظهور اختراعات فناورانه[۱۲]، همیشه یک احساس امید همراه با ترس را موجب شده است . استفاده از IT برای آموزش در خانه نیز چنین احساسی را تحریک کرده است . تحقیقــــات نشان می دهد که متصدیان امر تعلیم و تربیت با تفکرات مختلف دارای درجات متفاوتی از این نوع احساس ( خوف و رجا ) درباره ی توسعه IT در یادگیری در محیط خانه را دارند . دانشمنــدان دریافته اند که ،دانش آموزان دیدگاه مثبتی نسبت به استفاده از IT در یادگیری در محیط خانه را دارند . آن ها اغلب از به کار بردن IT لذت می برند و انتظار دارند که IT برای یادگیری در خانه استفاده شود ،زیرا آن ها فکر می کنند که IT می تواند یک ابزار قوی و فوق العاده باشد که محدودیت هایی کمی دارد ( بلانچارد و اولیور ، ۱۹۹۹ ؛ کراوالا و کروک ، ۲۰۰۲ ) . اگرچه والدین اغلب با بهره گرفتن از IT برای یادگیری در خانه سر ناسازگاری داشته اند ، از یک سو آنان برای نقش حمایتی و تقویت کنندگی IT ارزش قائل اند و تصور می کنند می تواند ابزاری مهم و مناسب باشد که اجازه می دهد دانش آموزان به راحتی در محیط خانه به منابع متنوع جهت یادگیری دسترسی داشته باشند و از دیگر سو والدین نگران بی نظمی های ناشی از استفاده ی IT در خانه هستند . آنان نگران اند که دانش آموزان معتاد بازی های رایانه ای بشوند یا اینکه نتوانند کودکانشان را در استفاده ی بی رویه از اینترنت کنترل کنند . تا جایی که ممکن است یک قضاوت فن هراسانه[۱۳] و غیر معقول در مورد اینچنین استفاده ای از IT داشته باشند ( کِراوالا و کروک ، ۲۰۰۲ ؛ ریزاس و سیتورید ، ۲۰۰۲ ) .
اما در مقابل ، دانشمندان تعلیم و تربیت دید نسبتاً بازی به کاربرد IT در یادگیری در خانه دارند. آنان به منافع کاربرد IT در تعلیم و تربیت پی بردند و به نقش مهمی که والدین در افزایش این کاربرد بازی می کند آگاه بودند . بنابراین مدارس والدین را تشویق کردند که یک محیط مساعد برای یادگیری از طریقIT را ایجاد کنند که دانش آموزان در خانه به یادگیری بپردازند .
بنابراین تصور می شد که حمایت والدینی[۱۴] عاملی تعیین کننده و بسیار قوی در افزایش موفقیت آمیز نقش IT در تعلیم و تربیت باشد ، زیرا تدارک یک محیط یادگیری مناسب IT - حمایت شده [۱۵]در خانه به عنوان یک پایه محکم در توسعه برنامه تکالیف کلاسی در خانه عمــــــــل می کند ( بلانچارد و الیور ، ۱۹۹۹ ؛ هال و شاورین ، ۲۰۰۱ ؛ ته لم و پینتو ، ۲۰۰۶ ) .
دو نوع معمول از حمایت والدین در توسعه ی IT در تعلیم و تربیت در محیط خانگی وجود دارد . نخست حمایت سخت افزاری[۱۶] که همانا تهیه تجهیزات IT و مواد لازم مربوط به یادگیری دیجیتال برای استفاده در خانه است . دیگری حمایت نرم افزاری[۱۷] است که همانا پاداشی است که والدین هنگام اتمام فعالیت های یادگیری در منزل بواسطه ی استفاده از IT به فرزندانشان مـــــی دهند ( کرانمر ، ۲۰۰۶ ؛ هال و شاورین ، ۲۰۰۱ ؛ ریزاس و سینتواو ریدو ، ۲۰۰۲ )
دو گونه مشکل نیز وجود دارد که والدین غالباً در تدارک یادگیری از طریق IT در خانه برای فرزندانشان با آن مواجه هستند . نخست اینکه بعضی از والدین در مورد نوع منابع IT که باید خریداری کنند تردید دارند ، زیرا آن ها اطلاعات کمی در مورد پیشرفت و توسعه چنین منابعی در گذشته دارند . دیگر آنکه ممکن است برای تعداد زیادی از آن ها این سوال پیش بیاید که چطور ممکن است در مدرسه از کامپیوترهای خانگی استفاده شود در حالی که انطباقی بین آن ها نیست ، چرا که آن ها اطلاعات اندکی از کارکردهای مشترک کامپیوترهایی که در مدرسه استفاده می شوند دارند
( کرا و لا و کروک ، ۲۰۰۲ ) . برای حل این مشکلات ، پیشنهاد می شود که یک ارتباط دو طرفه بین والدین و مدرسه برای توسعه IT در تعلیم و تربیت در محیط خانه ایجاد شود . چنین ارتباطی ضروری است ، چرا که به واسطه ی وجود برنامه های کوتاه مدت در برنامه ی درسی مدارس ، دانش آموزان اغلب در به اتمام رساندن تکالیف درسی شان ناتوان هستند . بنابراین تدارک یک توان بالقوه در والدین برای اینکه محیطی را فراهم کنند که اجازه روی دادن فعالیتهای یادگیری مداوم ، اکتشافانه و خلاق درخانه با بهره گرفتن از IT را به دانش آموزان بدهند ضروری است ( کرا نمر ، ۲۰۰۶ ) . علاوه بر این ، چنین ارتباطی بین والدین و مدرسه می تواند در رشد اخلاقی ، اجتماعی و تربیتی دانش آموزان تاثیر متقابلی اعمال کند ( بلانچر و اولیور ، ۱۹۹۹ ؛ کالسیون ۲۰۰۴ ) .
سه اصل مهم برای موفقیت در همکاری خانه ـ مدرسه وجود دارد که عبارتند از:۱) الگو بودن ارتباط بین مدرسه و والدین ،۲) تقسیم مسئولیت ها بین مدرسه و والدین و ۳)میزان صمیمیت بین والدین و فرزندانشان ( ته لم و پنتیو ، ۲۰۰۶ ) . دو پیش شرط برای موفقیت در این کار وجود داردکه عبارتند از :
۱) رویکرد حمایتگرانه والدین در جهت کاربرد IT در تعلیم و تربیت و۲) هنر مدرسه در جلب حمایت والدین( کالیسون ، ۲۰۰۴ ؛ کلارک ، هنریش دمونت و وبر ، ۲۰۰۵ ؛ کرانمر ۲۰۰۶ ) . در مسیر گرایشات جهانی جاری نسبت به توسعه ی IT در تعلیم و تربیت ، دولت هنگ کنگ ، قدرتمند شدن یادگیری و تدریس بوسیله ی IT را در سال ۲۰۰۴ رواج داد ( اداره ی تعلیم و تربیت و نیروی انسانی ، ۲۰۰۴ ) . راهبرد جدید کاربرد IT در تعلیم و تربیت بر ترویج IL بوسیله ی دانش آموزان و توسعه ی مهارت های IT تاکید می کند . هدف اصلی راهبرد جدید ، توسعه ی مهارت ها ، دانش ها و طرز فکرهای مناسبی است که دانش آموزان نیاز خواهند داشت تا یادگیری مادام العمر[۱۸] و پرورش همه جانبه شخصیت شان را در جامعه ی اطلاعاتی تضمین کند . از نقطه نظر اهمیت حمایت از طرف والدین در خارج از خانه ، یکی از اهداف دولت از کاربرد IT در تعلیم و تربیت، افزایش حمایت های اجتماعی است . دو هدف که جهت افزایش همکاری های خانه ـ مدرسه در راستای ارتقای کاربرد IT در تعلیم و تربیت تنظیم شده بود عبارتند از : تشویق والدین به اینکه فرزندانشان را به استفاده ی مناسب ازIT متعهد وتحریک کنند ، که شامل تعلیم و تربیت در حوزه ی اخلاق اکترونیکی[۱۹] می شود ؛ و تشویق مدارس به اینکه ارتباط با والدین برای استفاده ی بیشتر دانش آموزان از IT راافزایش دهند. موضوع درسی که در این باره منتشر شده بود از نیازهایی که برای افزایش همکاری های خانه ـ مدرسه در هنگ کنگ -که باعث رشد سواد اطلاعاتی دانش آموزان می شود - الهام گرفته بود . این موضوع درسی قصد داشت که وضعیت جاری و انتظارات مدرسه از حمایت والدین برای یادگیری از طریقIT در هنگ کنگ را بررسی کند .
چهار سئوال پژوهشی که بررسی شده بود به قرار ذیل اند :
۱) نظر والدین در رابطه با یادگیری دانش آموزان از طریق کاربرد IT چیست ؟
۲) میزان حمایت والدین از یادگیری دانش آموزان بواسطه ی استفاده آنان از IT در منزل چقدر است ؟
۳) والدین چقدر از یادگیری دانش آموزان بواسطه ی استفاده ی آنان از IT در منزل نگرانند ؟
۴) مدارس در مورد حمایت والدین از یادگیری از طریقIT چه انتظاراتی از آنان دارند ؟
۳) روش شناسی
والدین و تعدادی از مدیران مدارس ابتدائی گروه نمونه ی این پژوهش بودند . ابزارهای تحقیق متنوعی برای هر کسی که نگاهش را متوجه افزایش نقش حمایتی والدین برای یادگیری از طریق IT در خانه توسط دانش آموزان می کرد ایجاد شده بود . طرح تحقیق در دو دوره ی زمانی جداگانه با گردآوری داده ها اتخاذ شد ، مطالعه ی عمده ی اول [۲۰]( MS1 ) در سال تحصیلی ۰۶ـ۲۰۰۵ و مطالعه ی عمده ی دوم ( MS2 ) در سال تحصیلی ۰۷ـ۲۰۰۶ که هر گونه تغییر و تحولی را د ر دیدگاه این مربیان ( اولیا و مربیان ) درباره ی توسعه ی کاربرد IT در تعلیم و تربیت در محیط خانه را پیگیری کند .
پرسشنامه های بدون نام »خود ـ مجری»[۲۱] برای والدین تهیه شد تا آنان میزان حمایت فعلی شان از یادگیری دانش آموزان بوسیله ی IT را مشخص کنند . ۱۵ سئوال به شکل سئوالات ساده ، سئوالات چند گزینه ای و سئوالاتی به صورت مقیاس پنج نقطه ای لیکرت طراحی شده بود تا داده هایی را در مورد دریافت والدین ، از حمایت شان و ترس شان در مورد یادگیری دانش آموزان از طریق استفاده از IT در منزل جمع آوری شود .
کلیه ی ۴۴۲۳ و ۴۸۲۰ نفر از اولیای دانش آموزان کلاس های چهارم و ششم ابتدائی در ۶۸ و ۷۲ مدرسه ابتدائی بود که بوسیله ی روش نمونه گیری خوشه ای بصورت تصادفی در دو گروه انتخاب شده بودند . ( کیش ۲۰۰۵ ) که از تمام مدارس ابتدائی یکی از نواحی هنگ کنگ به ترتیب برای شرکت در تحقیقات MS1 و MS2 از آن ها دعوت بعمل آمده بود . کل پرسشنامه هایی که برگرداندند ۳۳۴۰ و ۳۶۵۶ مورد به ترتیب درMS1 و MS2 بود .یعنی ۷۶% از کل نمونه در هر دوی آنها .
ضریب اعتبار آلفای کرانباخ پرسشنامه های این تحقیق که در MS1 ساخته شده بود ۰.۸۵۶ است. برای مدیران مدارس ابتدائی پرسشنامه های بدون نام خود ـ مجری اینترنتی تهیه شده بود که داده هایی را از انتظاراتشان در مورد نقش حمایتی والدین برای یادگیری از طریق IT در هنگ کنگ ، از میان دو مدل سئوالات ساده و مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت جمع آوری کنند . همان طور که در بسیاری از تحقیقات اثبات شده است ، از نظر اعتبار و روائی تفاوتی میان تحقیقات «به روز» امروزی و تحقیقات سنتی وجود ندارد . ( کاپلوویتز ، هادلوک ، و لوین ، ۲۰۰۴ ؛ پارکینس ، ۲۰۰۴ ) . یک جمعیت ۶۲۳ و ۵۴۹ نفری از مدیران مدارس ابتدایی هنگ کنگ برای شرکت در MS1 و MS2 انتخاب شده بودند که ۵۳۹ و ۴۴۰ پرسشنامه کامل شده بود یعنی ۸۷% و ۸۰% در دو سال متفاوت. ضریب اعتبار آلفای کرانباخ پرسشنامه های این تحقیق نیز که در MS1 ساخته شده بود ،۰.۸۳۵ است .
درصد توزیع هر بخش جهت گردآوری داده های قطعی و دو بخشی ، و محاسبه ی میانگین ( M) هر بخش در مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت و انحراف از معیار ( SD ) برای جمع آوری داده های توصیفی و عددی گزارش شده بود . در این مقاله فرض بر این است که مقیاس های ۵ نقطه ای لیکرت با اندازه گیری های مداوم پژوهش ها ی دوباره تکرار شده با فاصله زمانی برابر، بین هر کدام از ویژگیها منطبق بوده است . اگر چه در استفاده از رویکرد تحلیلی پارامتر یک برای تحلیل داده های مقیاس لیکرت بحث و اختلاف نظر وجود دارد . ( جیمبسون، ۲۰۰۴ ؛ پِل ، ۲۰۰۵ ) ، این رویکرد برای ارائه قابل فهم داده ها پذیرفته شد .
۴) بحث و نتیجه گیری
همان طور که قبلاً ذکر شد ، هدف پژوهش حاضر بررسی میزان آگاهی حمایت و ترس در مورد استفاده از IT برای یادگیری دانش آموزان در خانه میان والدین ، و انتظارات مدارس درباره میزان حمایت والدین از کاربرد IT بود . این بخش به ارائه و بحث در مورد نتایج سئوالاتی که معطوف به جنبه های مختلف این موضوع است می پردازد .
۱ـ ۴ درک والدین از کاربرد IT در تعلیم و تربیت
بیشتر والدینی که در این مطالعه شرکت داشتند از اهمیت کاربرد IT در تعلیم و تربیت حمایت کردند. در MSI ، ۸۱% ( ۰۲/۴ =M در مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت که از ۱ » اصلاً مهم نیست« تا ۵ «خیلی مهم است « مرتب شده بود،۶۷% = SD) فکر می کردند که برای چشم انداز آینده ی فرزندانشان مهم و یا بسیار مهم است که در IT ماهر شوند . در MS2 این درصد به ۸۳% افزایش می یابد . ( ۰۴/۴ = M ، ۶۴% =SD ) این یافته ها آشکار می کنند که در هنگ کنگ والدین یک درک مثبت پایداری از کاربرد IT در تعلیم و تربیت دارند .
علاوه بر این گروه بزرگی از والدین این پژوهش ، اهمیت تشویق فرزندانشان جهت استفاده از IT در خانه را درک کردند . از کسانی که در این پژوهش شرکت کرده بودند در MS1 و MS2 به ترتیب ۶۹% ( ۸۰/۳= M در مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت که از ۱ =» اصلاً تشویق نمی کنند» تا ۵=» زیاد تشویق می کنند » مرتب شده بود،۷۷% = SD ) و ۶۴% ( ۷۵% = SD و ۷۳/۳ = M ) ، نشان می داد که آنها تلاش زیادی را جهت تشویق فرزندانشان بر استفاده کردن آنان از کامپیوترهای خانگی و دسترسی به اینترنت جهت رسیدن به اهداف تربیتی در خارج از ساعات مدرسه نموده اند .
جدول ۱ نشان می دهد که میزان موافقت والدین با IT از پیامدهای یادگیری دانش آموزان بوسیله ی IT منتج می شود . والدین شرکت کننده در پژوهش عموماً با این که استفاده از IT اثرات مثبتی در پیامدهای یادگیری دارد موافق اند .این تاثیر بدین گونه است که اولاً منابع غنی برای فرزندانشان جهت یادگیری فراهم می کند ، یا دید فرزندانشان را در برخورد با جهان بیرون باز می کند ، و ثانیاً انگیزه های فرزندانشان را در خودآموزی مواد درسی بالا می برد . لازم به ذکر است که : در MS2 یک کاهش آماری معنا داری در تعداد والدینی که می گفتند IT ، منابع غنی یادگیری برای فرزندانشان فراهم می کند و انگیزه های فرزندانشان را در خود آموزی مواد درسی بــالا می برد وجود دارد .
همانطورکه قبلاً ذکر شد تاکید استراتژی کاربرد IT در تعلیم و تربیت در کشور هنگ کنگ، بر تربیت دانش آموزِ دارای سواد اطلاعاتی ، همراه با رشد مهارت های IT در آنان بوده است . والدین شرکت کننده در این پژوهش نشان دادند که در یافته اند که این هدف قابل دستیابی است . جدول ۲ سطح توافق والدین را درباره ی توانایی های دانش آموزان در استفاده از IT برای اجرای وظایف پردازش اطلاعات نشان می دهد .
این والدین نشان دادند که فرزندانشان ، به میزان قابل قبولی توانایی های ضروری را در ابعاد شناختی و فراشناختی IL را برای اجرای « مهارت های پردازش اطلاعات متفاوت در کنار استفاده از IT را دارابودند ، بویژه و مهارت های جستجوی اطلاعات » ، «گزینش اطلاعات » و « خود ارزیابی در پیامدهای یادگیری » . این که در MS2 یک کاهش آماری چشمگیری در شمار والدینی که موافق بودند ، فرزندانشان در استفاده ازIT برای اجرای مهارت های «گزارش نویسی و ارائه » توانا هستند ارزش چندانی ندارد .
والدین همچنین نشان دادند که از تهیه ی حمایت های فنی برای فرزندانشان مطمئن یا بسیار مطمئن هستند . در MS1 ، ۳۶% از پژوهش شوندگان ( ۱۳/۳ = M در مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت که از« اصلاً مطمئن نیستم» = ۱ تا« بسیار مطمئنم» = ۵، مرتب شده بود ؛ ۹۲% = SD ) گفتند که ، نسبت به تهیه ی حمایت و پشتیبانی ها وقتی که فرزندانشان با دشواری های استفاده از کامپیوتر درخانه مواجـــه می شوند اطمینان دارند . در MS2 35% ( 14/3 = M ؛ ۸۸% = SD ) میزان اطمینان یکسانی را داشتند .
پیامدهای یادگیری که از استفاده دانش آموزان از IT نتیجه می شود | MS1 | MS2 | ارزش گذاری P | ||
SD | ۱ (۵-۱ ) M | SD | ۱ (۵-۱ ) M | ||
منابع یادگیری غنی را برای فرزندانشان مهیا می کند | ۷۱/۰ | ۸۱/۳ | ۷۰/۰ | ۷۹/۳ | ۰۰۸۲ /۰ |
دید فرزندانتان را در مورد فعل و انفعالات جهان باز می کند . | ۸۳/۰ |
ارتباطات
ارتباطات طرفین محدود ، گفتاری و رسمی است .
ارتباطات طرفین با یکدیگر فشرده ، گفتاری و غیر کلامی و رسمی و غیر رسمی است .
تعهدان متقابل
تعهدات متقابل مشخص است و الزامات به طور دقیق بیان شده ، تفصیلی و قابل اندازه گیری است .
تعهدات متقابل مبهم است و الزامات خوب تعریف نشده ، قابل اندازه گیری و انتشار نمی باشد
عملکرد
آغاز و پایان قرارداد روشن است و آینده نگری در قرار داد صورت پذیرفته و ضروری برای همکاری آتی وجود ندارد
آغاز و پایان قرارداد روشن نیست ، آینده نگری در قرار داد وجود ندارد و همکاری آتی ضرورت دارد .
وظایف
وظایف شخصی ، هزینه و منفعت کاملاٌ تفکیک شده ، تعارض منافع پذیرفته و به مسائل به طور انفرادی پرداخته می شود .
وظایف بر عهده طرفین است ، با هزینه و منفعت مشترک ، امتناع از تعارض منافع و پرداختن به مسائل به طور مشترک
روش های مذاکرات بازاریابی :
روش های بازاریابی نیز ماند سایر روش ها نمی تواند به طور قطع و یقین قابل تفکیک و طبقه بندی شود . هر مذاکره کننده با توجه به تجربه ، دانش ، تسلط و تخصص خود و بالاخره شرایط زمانی و مکانی ، به نوعی با طرف مقابل برخورد می نماید ولی ۳ شیوه ی مشخص زیر قابل تفکیک و ارائه می باشد :
۱- مذاکره ملایم :
بسیاری از مدیران بازاریابی تابع روش مسالمت ، انعطاف پذیری ، امتیاز دادن ،برخورد دوستانه و با وقار ، خودداری از درگیری و خصومت ، برای رسیدن به نتیجه مطلوب می باشند . از نظر این گروه ، مذاکره ای به عقد قرارداد فروش منجر می شود که در محیطی آرام و بدون خشونت و با جلب رضایت مشتری ( یا فروشنده ) انجام شده باشد ، زیرا هدف ، انجام معامله است و باید شرایط را برای تحقق آن مهیا ساخت . از نظر این گروه مذاکره ای به عقد قراردادی می انجامد که در محیطی آرام و بدون خشونت و با جلب رضایت فروشنده انجام شده باشد .
۲- مذاکره خشن :
روش خشونت در مذاکرات در مذاکرات بازرگانی ، از سیاست های نظامی به بازاریابی یافته و شیوه مطلوبی نیست . بدیهی است در هر مذاکره ای ، تأکید بر خواسته ها ،عدم انعطاف ، اصرار ورزیدن بر اعتقادات یا موانع و امثال آنها شرایطی را ایجاد می کند که طرف مقابل نیز با همین شیوه وارد عمل شده و طبیعتاٌ با ایجاد جو خصومت ،مذاکرات بی نتیجه پایان خواهد یافت .
۳- مذاکره منطقی :
یک مذاکره کننده هم از خریدار ، فروشنده ، واسطه و یا بازاریاب بین المللی که در زمینه های حرفه ای فعالیت می نماید با اصول گرایی ، عدالت ، منطق ، ملایمت بجا و خشونت به موقع و بالاخره با نگرش سیستمی به موضوع می تواند مذاکرات را به طرف هدف رهبری نماید .
ملایم
سخت و خشن
شرکت کنندگان دوستان هم هستند
شرکت کنندگان در مذاکره دشمن هم هستند
هدف
پیروزی
امتیاز دهی برای تداوم روابط
امتیاز گیری شرط تداوم روابط
(همان: ۵۰۳)
چون دست قدرتــــــم به تمــنا نــمی رسد صــبـر از مــراد نــفس بــه نــاچار مــیکـنم
(همان: ۶۸۸)
سعدی میگوید وقتی عاشق توان گسستن و یارای رفتن از آستان یار را ندارد و یار نیز تمایلی به گشودن راه دیدار نشان نمیدهد، دیگر تنها چارهای که میماند همان صبر از سر ضرورت و ناچاری میباشد که عاشق باید دل بر آن بنهد:
نــه مــرا طــاقت غربت نه تـــورا خاطر فرقت دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم
(همان: ۶۸۳)
روی تو نــه رویــیست کـز و صـبر تــوان کرد لیکــن چــه کــنم گر نکنم صبر ضروری
(همان: ۷۷۷)
کــار مــا هــمـــچو سحر با نفــسی افتادست بنــد بــر پــای تحـمل چه کند گر نکند
(همان: ۴۸۷)
صــبـرم ز روی دوســت مــیســر نـــمیشود دانی طریـق چیست تحمل ز خوی دوست
(همان: ۲۹۲)
سعــدیا غیــر از تــحمــل چــاره نــیــست هر ســتم کـان دوســت با مــا مــیکند
(همان: ۳۲۷)
تحمل میکنم با زخم چون مرهــم نمــیبینم خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه
(همان: ۹۹۷)
سعدی در بیت زیر به زیبایی صبر از روی ناچاری را به تصویر میکشد. آب مایه حیات ماهی است. ماهی با آب زندگی میکند و در صورت بیرون آمدن از آب میمیرد. سعدی صبر را در وادی عشق برای عاشق چون وجود آب برای ماهی میداند که در صورت فقدان آن عاشق خواهد مرد و راه به معشوق نخواهد برد:
اگر چه صبر من از روی دوســـت ممکن نیست همی کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب
(همان: ۸۳۱)
باختیار شــکیبــایی از تـــــــــو نتــوان بـود باضـطرار تـــــوان بود اگر شــکیباییست
(همان: ۵۰۳)
سعدی میگوید: گاهی انسان به جایی میرسد که به جز صبر دیگر راهی فرا روی او نیست. آدم در اینجا چه بخواهد و چه نخواهد راهی به غیر از صبر کردن ندارد. او در مثالی زیبا میگوید کسی را که بند بر پا نهادهاند، چارهای غیر از ایستادن و ماندن ندارد و رفتن یا ماندن به اختیار او نیست. رهروی عشق نیز و قتی نه میتواند دل از مهر محبوب بر کند و نه میتواند به او دست رسی داشته باشد، نمیتواند کاری غیر از صبر کردن انجام بدهد.
آدمــی را که طلــب هست و توانایی نیست صـــبر اگر هست وگر نیست بباید کردن
بند بر پـــــای توقــف چــه کند گـر نکند شرط عشق است بلا دیدن و پای افشردن
(همان: ۷۱۲)
تا نــــــه تصور کنی بـــی تــو صـــبوریم گــر نفسی مــــــی زنیم باز پسین است
(همان: ۴۸۸)
صــبور بــاش و بــدین روز دل بــنه سعــدی که روز اولــم ایــن روز در نـظر می گشـت
(همان: ۵۲۳)
سعــدی سپــاس دار و جــــفا بیـن ودم مزن کز دست نیکوان همه چــیزی نــکو بـــود
(همان: ۵۹۰)
سعدی در ابیات زیر، صبر از روی ناچاری و ضرورت را به تصویر میکشد. در همه این ابیات سعدی نشان میدهد که اگر کسی به دنبال مطلوبی در زندگی خود میباشد باید باصبر و شکیبایی مشکلات و دشواریها را تحمل کند تا به شاهد مقصود دست یابد. او تأکید میکند در همه این امور شتاب و عجله نه تنها کمی به مسأله نمینماید بلکه هر لحظه خواهنده را از مراد و مقصد دورتر میسازد:
مــشنو کـــــــه مــرا از تــو صبـــوری باشد یـا طـــــاقت دوســتی ودوری بــاشـــد
لیکن چه کنم گر نــکنم صــــبر و شــکیــب خــرسنـدی عاشقان ضــــــروری باشـد
(همان:۸۴۲)
چــون دل ز هـوای دوســت نــتوان پـرداخت درمانش تحــمل است و سر پیش انداخت
(همان: ۸۳۵)
فراقم ســخـت میآیــد و لیکن صبر میبــاید که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم
(همان: ۶۸۲)
گـویــنـد صبـــــــــور بــاش ازو ســعــدی بارش بکشم که صـــــــبر نتوانم
(همان:۶۸۳)
سعدی معتقد است :تحمل رنج و درد برای رسیدن به درمان، و صبر بر سختیها برای حصول راحتی و آرامش امیدی است که در ورای صبر قرار دارد. انتظار گشایش و رهایی بعد از کشیدن سختی یکی از فرایندهای صبر است که در اشعار سعدی به آن اشاره شده و از خواننده خود میخواهد برای رسیدن به این آسانی، سختیها را برخود هموار سازد :
پــس از دشــواری آســانــیــســت نــاچــار و لــیــکن آدمــی را صــــبــر بــایــــد
(همان: ۶۰۰)
سعدی خوشبینانه به فردایی که بر اساس صبر بنا نهاده شده مینگرد. امید به فرا رسیدن بهار مراد باعث میشود در پشت زمستان سخت صبوری بهار دل انگیز وصل و رسیدن به مقصود و مراد را به تماشا بنشیند. سعدی در این بیت ضمن اشاره به به فرجام شیرین و موفقیت آمیز صبر، تلویحاً به درخت «صبر» که درای شیره و ریشه بسیار تلخی است اشاره می کند و در ایهام نظر به این درخت دارد:
فـــــــــراق یــار بــه یکبــار بـیخ صبر بکند بــهار وصل ندانم کـــــــــه کی ببار آید
دلا اگر چه که تلـخ اســت بــیـخ صــبــر ولی چـو بر امــید وصــال اســت خوشگوار آید
(همان: ۶۰۴)
یـــــــاری بــدست کــن کــه بامید راحتش واجــب کنــد که صـبر کنی بر جراحتش
(همان: ۶۲۷)