در دین اسلام نسبت به سؤالات هستیشناسی هر انسانی پاسخ دقیق گفته شده. وقتی به قرآن مجید که کتاب آسمانی این مکتب است، نگاهی انداخته شود، خواهیم دید که اسلام در برابر سؤالات اساسی از قبیل چگونگی آفرینش جهان، پدیدههای طبیعی و فراطبیعی، و روابط حاکم بین آن ها و اینکه آخر انسان چه خواهد شد و این قافله عزم کجا دارد؟ رابطه انسان با خدا چگونه باید باشد؟ و غیره، بیپاسخ نشسته و با دلایل محکم عقلی به پاسخگویی میپردازد.
از دیدگاه اسلام، موجودات در همین موجوداتی که انسان میبیند، منحصر نمیباشد بلکه علاوه بر این موجودات عادی مانند انسان، حیوانات، گیاهان، کوهها و… یک سری موجوداتی هستند مانند خدا، فرشتگان، عالم برزخ و جنها که به دلیل جسمانی نبودنشان، انسان توانایی دیدنشان را ندارد. که این نوع نگاه به عالم هستی، مهمترین تفاوت این مکتب با مکاتب دیگر است که در پاسخگویی به چنین سوالاتی درماندهاند. در حالی که قرآن کریم اعتقاد به عالم غیب را نخستین ویژگی پرهیزگاران بیان میدارد، در آیه دوم و سوم سوره بقره گفته میشود: «این است کتابی که در (حقانیت) آن هیچ شکی نیست و مایه هدایت تقوا پیشگان است آنان که به غیب ایمان میآورند.» که در واقع پیش شرط هدایت انسانها را ایمان به غیب میداند.
از مزایای چنین نگاهی به جهان این است که اندیشه انسان را باز میکند و انسان را آگاهی میدهد که عالم فقط آنچه که تو میبینی نیست. بلکه تو یکی از عالمها را میبینی و علاوه بر این عالم، دنیایی نیز هست که در ادراک حس تو، گنجایش درک آن نیست. که در آیه ۳۸ و ۳۹ سوره حاقه نیز به عالم غیب قسم خورده شده که «سوگند یاد میکنم به آنچه میبینید و آنچه نمیبینید».
از دیدگاه اسلامی، جهان بیهوده آفریده نشده و بر اساس حق آفرینش یافته، در آیه هشتم سوره روم میخوانیم که «خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق، و تا هنگامی معین نیافریده است…» لازم به توضیح است که حقمداری جهان با سه تعبیر در قرآن آمده که یکی آفرینش آسمان و زمین بر پایه حق است و تعبیر باطل نبودن آفرینش را از بین برمیدارد و در آیه دیگری آمده که جهان را خداوند از سر بازی نیافریده، بر این اساس که مؤمنان وقتی نگاهی به عالم هستی میکنند از ته دل فریاد میکنند «پرودگارا این(جهان) را باطل و (بیهوده) نیافریدهای» (آل عمران، ۱۹۱).
حقمداری جهان خود به خود، هدفمند بودن عالم آفرینش را نیز ثابت میکند، یعنی جهان آفرینش اینگونه نیست که به ناکجا آباد برود. بلکه این کاروان هستی، به سوی یک پایانه معلوم و معینی حرکت میکند. در آیات متعددی از قرآن آمده که هر آنچه که در آسمانها و زمین است به سوی خدا در حرکت هستند و به سوی خدا شناورند، که نتیجه چنین دیدگاهی نیز، علاوه بر اثبات بیهوده نبودن انسان، او را از پوچگرایی نجات داده و در زندگیش تعهد ایجاد میکند و با اعتقاد بر اینکه با مردن، از بین نمیرود شور زندگی در وی دمیده میشود. باعث میشود انسان، در هماهنگی با عالم خلقت، اهداف زندگیش را ترسیم کند.
از دیدگاه اسلامی، نظام فعلی عالم خلقت، بهترین نظام قابل تصور میباشد. بر اساس این دیدگاه، خداوند حکیم است و حکیم بودنش نیز اقتضا میکند که بهترین و کاملترین جهان را بیافریند. در آیه هفتم سوره سجده نیز به همین مطلب اشاره شده که «همان کسی که هر چیزی را که آفریده نیکو آفریده». البته شاید سؤال پیش آید که پس وجود شرور در عالم چیست. چون بهترین عالمها، عالمی است که هیچ شری در آن نباشد، در پاسخ گفته شده که اگر با نگاهی واقعبینانه به این شرهای ظاهری انداخته شود، خواهیم دید که شر آن ها ذاتی نیست بلکه اعتباری است و در برابر هر یک از شرور، حکمتهایی نهفته است که وجود آن ها را موجه میکند.
با نگاهی گذرا و بدون هر گونه پیش داوری به جهانشناسی اسلامی درمییابیم که جهانشناسی اسلامی (دینی) در خدمت انسانشناسی و خداشناسی است و میخواهد واقعیت عالم هستی را آنطور که هست به طور حقیقی و واقعی بشناساند و چون هدفش هدایت انسان به واقعیات میباشد در این راه، از هر ابزار صحیحی که لازم است، استفاده شده است. به عنوان مثال وقتی به قرآن نگاه میشود، هر چند که قرآن یک کتاب کیهانشناسی، یا زمینشناسی یا زیستشناسی و… نیست اما اطلاعاتی راجع به اینها از قرآن به دست میآید. اما هر چند آیات جهانشناسی قرآن حقایقی را درباره پدیدههای عالم هستی روشن میکنند اما هدف دیگری دارد و آن این است که بیان این مطالب فقط گذرگاهی برای شناساندن خدا و اوصاف او، و شناساندن جایگاه واقعی انسان و بیان هدف از آفرینش میباشد. بر این اساس است که زمانی توجه انسان را به جهان آفرینش مانند مراحل خلقت جهان و آسمان و زمین و اجرام آسمانی مانند خورشید و ماه و پدیدههای زمینی و جانوران جلب میکند و زمانی انسان را متوجه فرشته و جن و شیطان میکند.
ج- ایمان به خداوند و توکل به او
واژه توکل از مفاهیم پرباری است که در نظام تربیتی اسلام به عنوان یک هدف تربیتی و صفت معنوی به چشم میخورد تا انسانهای حقیقتجو را به سوی کمال و تربیت صحیح و سلامت روان دعوت کند. گوهر توکل را باید در اعتماد به خدا جستجو کرد. تا انسان اعتماد به خدا پیدا نکند، نمیتواند اداره امورش را به او واگذار کند.
انسان با توکل به خداوند به کمالات اخلاقی و عرفانی چون: قناعت، صبر، استقامت، عزت نفس، پرهیز از کبائر و نفاق، ایثار، شجاعت، کسب قدرت، اراده و به طور کلی به قرب و رشد معنوی و… میرسد و رسیدن به این خصائص از اهداف و وظایف تربیتی اسلام مطرح شدهاست که منجر به تأمین سلامت روان خواهند شد و نتیجتاً در کاهش افسردگی مؤثر واقع خواهد شد (خدایار و قائمی، ۱۳۹۱).
از آنجا که توکل، به عنوان یک صفت اخلاقی پسندیده است، نقش تربیتی مهمی در زندگی انسان دارد و کسی که خود را به این صفت آراسته سازد، غیر پروردگار را ناچیز میانگارد و او را سبب اصلی، در حیطه کارهایش قرار میدهد. اگر توکل نبود، تمام امور زندگی چه فردی و چه اجتماعی در هم فرو میریخت و آنگاه که فرد دچار فشارها و استرسهای روانی میشد؛ نمیتوانست قدر و منزلت خویش را نزد خدای متعال حفظ نماید و در مقابل سختیها و موانع رشد به جای عجز و ناله، به حق تعالی متکی شود و زمینه را برای تعالی و تربیت حقیقی، سلامت روح و روان فراهم آورد، چون مصائب و مشکلات لازمه زندگی بشری است و مسیر انسان شدن بدون مانع نمیباشد (پورطولمی،۱۳۸۹)، لذا باید دید که چگونه میتوان در مسیر کمال و تربیت صحیح حرکت کرد و زندگی خالی از فشار روانی داشت؟ توکل، به عنوان یک آرمان تربیتی قرآن، چگونه و با چه کارکردهایی میتواند تامین کننده سلامت و بهداشت روانی فردی و اجتماعی باشد؟
قرآن، در مورد هر مؤمنی، که چهره جانش را به سوی خداوند متوجه کند و بر او اعتماد کند میفرماید:
«فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لا انفصام لها والله سمیع علیم» (بقره:۲۵۶)؛ کسی که به طاغوت ]بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر[ کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستاویز ناگسستنی تمسک جسته است که گسستن برای آن نیست و خداوند، شنوا و داناست.
“